گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
کتاب گیلان
جلد اول
3- منابع آبی حوزه سفیدرود





اشاره

حوزه آبخیز سفیدرود با وسعتی حدود 59400 کیلومتر مربع بین 30 و 46 درجه تا 15 و 51 درجه طول شرقی و 45 و 34 درجه تا 57 و 37 درجه عرض شمالی قرار دارد. این رود از استانهای کردستان و آذربایجان و استان مرکزی سرچشمه می‌گیرد و از استان زنجان می‌گذرد و در استان گیلان به دریای خزر منتهی می‌شود. تاکنون حوزه آبخیز این رود در دو بخش سرابان و پایاب وسیله مشاورین متعدد مورد مطالعه قرار گرفته است. البته می‌توان در مطالعات، حوزه‌ای نیز به عنوان بخش میانی در نظر گرفت که محدوده سد سفیدرود خواهد بود. هریک از سه بخش ویژگیها و مسائل مربوط به خود را دارد.
حوزه رودخانه فرعی متشکله سفیدرود که روی نقشه شماره 1- 3 مشخص شده دارای خصوصیاتی کاملا متفاوت با حوزه رودهای گیلان است. این حوزه با مشخصات کامل حوزه‌های فرسایشی است. صورتهای مختلف انواع فرسایش: بادی (ائولین)، آبی و فرسایش رودخانه‌ای (ئیدرولیک) در همه نقاط آن دیده می‌شود. (عکس 1- 3). یخبندانهای شدید در زمستان و اختلاف درجه حرارت باعث تلاشی سنگها و سطح خاک می‌شود و آنرا مستعد
ص: 165
عکس 1- 3- فرسایش خاک در حوزه علیای سفیدرود. عکس بالا فرسایش شیاری، کاغذکنان (بین میانه- زنجان) و عکس پائین فرسایش بادی، مهرآباد (بین زنجان- ماه‌نشان)
شستشو با بارندگی شدید بهاره می‌سازد. گشت روی شیب تپه‌ها و بوته‌کنی برای تأمین حرارت و چرای بی‌رویه و زیاد از طرف جوامع انسانی مستقر در روستاهای دور از هم وضع نامساعد حوزه آبخیز سفیدرود را وخیم‌تر می‌سازد. قسمت زیادی از سطح حوزه‌های آبخیز سفیدرود را اراضی فرسایشی و خاکهای شور و هزار دره‌ای (بدلند) تشکیل می‌دهند. اراضی حاصلخیز به صورت قطعات جداگانه کوچکی در فاصله تپه‌ها و ارتفاعات فرسایشی قرار دارند. چون بیشتر مسائل حوزه علیای سفیدرود به موضوع فرسایش مربوط می‌گردد از ادامه بحث مزبور خودداری می‌شود. حوزه میانی سفیدرود هم در بررسی مسائل سد و مخزن آن مورد توجه قرار خواهد گرفت.
در این مبحث شرح وضع سفیدرود در پایاب سد و در ناحیه گیلان بیشتر مورد نظر است.

1- 3- سفیدرود

اشاره

«آماردی قدیم یا هولان موران» ترکها، پرآبترین رودخانه گیلان است. از بسیاری جهات آن را «شریان حیاتی» گیلان هم گفته‌اند، ولی جا دارد به تقلید از «هرودت» در مورد نیل و مصر، گفته شود که سهمی از گیلان حاصلخیز را سفید رود به مردم این منطقه هدیه کرده است.
رود «قزل اوزن» که در زبان ترکی به مفهوم طلای شناور است از کردستان و آذربایجان و «شاهرود» و نیز طالقان و الموت جاری شده در منجیل به هم می‌پیوندند و سفیدرود را به وجود می‌آورند.
ص: 166
سفیدرود دارای رژیم ئیدرولوژی برفی- بارانی است. برف سرابان به ویژه در ارتفاعات بالاتر از 1500 متر نقش مهمی در آبهای بهاره دارد. آب و هوای حوزه سرابان سفیدرود خشک و بری و متأثر از جبهه‌های هوائی شمالی و غربی و مرکزی است. با وجودی که «رژیم ئیدرولوژی» سفیدرود مورد توجه تعدادی از محققین بوده و مطالعات زیادی روی آن صورت گرفته است متأسفانه هنوز نظم خاصی نظیر رژیمهای مدیترانه‌ای برای آن مشخص نشده است. (م- 7) نظر به اهمیت پیش‌بینی رژیم سفیدرود در تنظیم آب آن و در آبگیری مخزن سد سفیدرود، بلافاصله بعد از احداث سد سفیدرود شبکه‌ای از ایستگاههای مطالعاتی ئیدرومتئولوژی نسبتا پیشرفته و جدید تأسیس گردید که شامل ایستگاه اندازه‌گیری آب و رسوبها و مجهز به تله‌فریک و دستگاه نمونه‌برداری از رسوبها و نیز ایستگاههای اقلیم‌شناسی و باران‌سنجی و برف‌سنجی است. شبکه مطالعاتی مزبور با استفاده از نیروی انسانی مجرب و طبق برنامه منظم به آماربرداری و مطالعه و بررسی حوزه آبخیز سفیدرود پرداخته است. (م- 8)
رژیم رودخانه در تمام مسیر تقریبا سیلابی است. بستر رودخانه را در غالب نقاط رسوبهای دانه‌درشت رودخانه تشکیل می‌دهند ولی گاهی در مسیر کوتاهی در دره‌های تنگ در سرابان و ناحیه میانی و حتی پایاب سد منجیل بستر رودخانه در امتداد قابل‌توجهی سنگی است. از ناحیه امامزاده هاشم تا کناره دریا در «کیاشهر» در محدوده‌ای بین لنگرود تا سیاهرود رشت را دلتای سفیدرود می‌نامند. باارزش‌ترین و حاصلخیزترین اراضی گیلان در این ناحیه دلتائی قرار دارد. قسمت اعظم این اراضی دلتائی که طی دوره‌های مختلف بر اثر فعالیت رسوبگذاری سفیدرود و نوسانهای سطح آب دریای خزر به وجود آمده است از گذشته‌های دور تاکنون به کشت برنج اختصاص داشته و با آب سفیدرود آبیاری می‌شود. بستر سفیدرود در ناحیه دلتائی نسبتا عریض است و جنس آن تا حدود ناحیه اتصال رود دیسام به آن از رسوبهای رودخانه‌ای دانه درشت و از این محل تا مصب رودخانه از رسوبهای ماسه‌ای سیلیتی است و در بعضی نقاط از جمله پل آستانه (محور جاده رشت- آستانه) قسمتی از بستر را مارنهای ساحلی تشکیل می‌دهند. به نظر کارشناسان (م- 9) سفیدرود نظیر هررودخانه دیگر در ناحیه دلتائی قادر به جابجائی است. گفته شده است مسیر انهار سنتی منشعبه از سفیدرود و خط القعرهای دیگر ناحیه دلتائی مسیرهای متروکه سفیدرود است. محل آخرین انحراف آن در کهنه سفیدرود «چهارده» در روی عکسهای ماهواره‌ای و هوائی به خوبی مشخص است. به نظر می‌رسد قبل از این انحراف سفیدرود از بالای آستانه در مسیر جلگه‌ای «شم‌رود» و «سید علی اکبری» فعلی جریان داشته و در حدود ناحیه «دستک» و «دهنه کهنه سفیدرود»، وارد دریای خزر می‌گردید. پیشرفتگی ناحیه اخیر در دریا به‌طور کامل مؤید این نظر است. در حال حاضر به علت غیرفعال بودن این مصب اراضی آن در معرض شدید آبشستگی امواج و جریانهای ساحلی دریا قرار دارد و بیش از ده کیلومتر از اراضی حاصلخیز و مسکونی، طی چند ده سال اخیر طعمه دریا شده است.
سفیدرود در طول مسیر خود از ابتدای ناحیه دلتائی بیشتر متکی و متمایل به سمت چپ است. اغلب کارشناسان علت آن را مربوط به مجموعه حرکات رنین (کریولیس) و مشابه همه جریانهای آبی جاری در نیمکره شمالی می‌دانند.
در مورد مسئله انحراف سفیدرود به سمت چپ، فعالیت مخروطافکنه‌های رودهائی نظیر زیلیکی و فیرارود که از سمت راست آن جاری است و همچنین اقدامات موضعی مداومی که هرسال برای آبگیری سنتی نهرهای بزرگ از قبیل نهر خمام‌رود، نورود، گله‌رود و توشاجوب صورت می‌گرفت نباید نادیده انگاشته شود. جریان سفیدرود در هردو طرف مسیر در اراضی دلتائی با فعالیت فرسایشی خم‌سازی همراه است. خاکهای حاصلخیز به ضخامت چند متر در طول کیلومترها کناره رودخانه با عرض چند متر در سال تخریب می‌گردید. آبشستگی کناری اراضی مزروعی و خانه‌های روستائی و حتی شبکه‌های آبیاری را نهر «دارکت» در معرض تهدید قرار می‌داده است. بعد از احداث تأسیسات زیربنائی شبکه آبیاری سفیدرود عمدتا از فرسایش کناری سدهای «تاریک» و «سنگر» در بعضی نقاط تا حدودی کاسته شد و در برخی نقاط هم با ساختن بازوهای آب‌برگردان سنگ‌چین (اپی) از فرسایش جلوگیری شد. سد مخزنی سفیدرود با کنترل سیلابها در کاهش آبشستگی ساحلی تأثیر بسیاری داشته است. از طرف دیگر گود شدن بستر سفیدرود در پایاب سد به علت قطع شدن ارتباط و تبادل و جانشینی مواد آبرفتی به کاهش فرسایش کناری کمک کرده است.
همانطوری که در بالا اشاره شد انحراف کلی مسیر جریان سفیدرود در اراضی دلتائی بسیار محتمل است. عامل این جابجائی بیش از عبور سیلابهای بزرگ می‌تواند تغییرات حاد و ناگهانی جریان آب باشد که اثر شدیدی در انتقال و کندن و جاگذاری مواد متشکله بستری دارد. نقاط حساس به این انحراف را ناحیه امامزاده هاشم و حدود محل آبگیری نورود، جائی که هم اکنون با یک اپی یکصد و پنجاه متری حفاظت شده است، و نیز ناحیه «لولمان» ذکر کرده‌اند. (م- 9) بستر سفیدرود در اراضی دلتائی مثل هررودخانه دارای بستر متحرک در مقابل ایجاد تغییرات در داخل بستر حساس است. این تغییرات می‌تواند یک برداشت ساده شن و ماسه از بستر یا احداث پاشنه‌ای در عرض مقطع رود باشد. اثر این تغییرات در حرکت تعادلی کف به نقاط دیگر رودخانه منتقل می‌شود و عوارض پیش‌بینی نشده‌ای به بار می‌آورد. فرو ریختن دیواره حایل سمت چپ سد تاریک و گود شدن جلوی تأسیسات خروجی سد مذکور و سد سنگر و خراب شدن صندوقه کناره سمت راست پل آستانه از جمله این حوادث در سالهای بعد از بهره‌برداری از سد مخزنی سفیدرود است.
سفیدرود که گل و لای زیادی به صورت معلق با جریان آب خود دارد از نظر دلتاسازی، در ناحیه مصب دارای فعالیتی شدید است. اراضی وسیعی که از ابتدای این قرن در شمال روستای «چونه‌چنان» به وجود آمده ناشی از خصوصیت دلتاسازی این رودخانه است. از سال 1341 با بهره‌برداری از سد مخزنی سفیدرود تا حدودی از پیشرفت سریع دلتا در دریا جلوگیری شده است ولی از سال 1359 که طرح تخلیه رسوبها در مخزن سد سفیدرود به مورد اجرا گذاشته شد دلتاسازی تقریبا سریع‌تر گردید. گفته شده است که خروج سیلابهای بهاره سفیدرود از مصب در مهاجرت ماهیها به داخل رودخانه برای تخم‌ریزی تأثیر زیادی داشته که با احداث سد و نگهداری تمام یا بخشی از آب
ص: 167
سیلابهای سفیدرود برای آبگیری مخزن و استفاده از آبها در دوره کم‌آبی تابستانی و بروز تغییرات در رژیم آبی رودخانه رفته‌رفته از مهاجرت ماهیها کاسته شده و تا حدودی متوقف گردیده است. (م- 10)

1- 1- 3- آبدهی سفیدرود

از سال 1328 جریان آب سفیدرود در ناحیه رودبار گیلان و از سال 1333 جریان آب شاهرود، که یکی از شاخه‌های اصلی سفیدرود است، در ناحیه لوشان اندازه‌گیری می‌گردید. چون به علل مختلف از جمله نامناسب بودن وسائل اندازه‌گیری، آمار بدست آمده دقیق به نظر نمی‌رسد، لذا از ارائه آن خودداری شد. از مهرماه 1342 آمار جریان آب سفیدرود در رژیم طبیعی در ایستگاههای «گیلوان» روی رودخانه قزل‌اوزن و ایستگاه لوشان در شاهرود و در حالت بعد از تنظیم در پایاب سد سفیدرود ایستگاه رودبار در جدولهای 1- 3 و 2- 3 و 3- 3 ارائه شده است. در واقع آمار رژیم طبیعی سفیدرود بعد از احداث سد از مجموع آمار رودهای قزل‌اوزن و شاهرود با افزودن درصدی بابت جریانهای کوچک داخل دریاچه مخزن در ناحیه «طارم» میانی بدست می‌آید. در جدول 4- 3 آبدهی سفیدرود به‌طور نمونه در یک سال خشک و یک سال استثنائی پرآب و یک سال میانگین به‌طور نظری داده شده است.
علی الاصول به سالهائی که بیش از سال میانگین آبدهی دارد، سال مرطوب گفته می‌شود و آبدهی سالانه در حدود 7 کیلومتر مکعب و بیش از آن نظیر سالهای 51- 1350 و 67- 1366 سال کاملا مرطوب می‌باشد.
جدول شماره 1- 3- تغییرات ماهانه جریان آب شاهرود[178] در سالهای مختلف
ص: 168
جدول شماره 2- 3- تغییرات ماهانه جریان آب قزل‌اوزن[179] در سالهای مختلف
جدول شماره 3- 3- تغییرات ماهانه جریان آب سفیدرود[180] در سالهای مختلف
ص: 169
جدول شماره 4- 3- آبدهی سالانه سفیدرود در یک سال‌

2- 1- 3- توزیع فصلی و ماهانه آب سفیدرود

در جدول شماره 5- 3 توزیع ماهانه و فصلی آب سفیدرود در یک سال میانگین در رژیم طبیعی و در پایاب سد سفیدرود ارائه شده است:
جدول 5- 3 نشان می‌دهد: نیاز به آب در تابستان تاکنون به اندازه 15 درصد حجم سالانه، اضافه بر حجم آب جاری شده به‌طور طبیعی در این فصل بوده و قسمت اعظم آن هم از آبهای طبیعی بهاره قابل تأمین است. تقریبا دو سوم آب سالانه در ایام سیلابی سال از نیمه بهمن تا پایان خردادماه تولید و جاری می‌شود.
جدول شماره 5- 3- توزیع/ (درصد) ماهانه و فصلی آب سفیدرود
تجربیات طولانی و مشاهدات مستقیم نشان داده است که ذخائر برفی زیر ارتفاعات 2000 متری از سطح دریاهای آزاد به فاصله چند روز تصعید و تبخیر شده و بدون اینکه در جریان سطحی اثر گذارد از بین می‌رود، لذا ذخائر برفی مطمئنی برای پیش‌بینی میزان آب سال نمی‌تواند باشد، ولی اگر برف ارتفاعات پائین همزمان با بارندگیهای بهاره ذوب شود سیلابهائی با دامنه بزرگ جاری خواهد شد.

3- 1- 3- رسوبهای معلق در جریان آب سفیدرود

اشاره
سفیدرود از لحاظ نوع و مقدار رسوبهائی که همراه جریان آب آن به منطقه گیلان وارد می‌شود از بسیاری از جهات واجد اهمیت است. در آبیاری سنتی برنجزارهای گیلان آبهای رسوبدار و پربار سفیدرود که با انهار آبیاری وارد مزارع می‌گردید در حاصلخیزی خاک تأثیر زیادی داشت. از طرفی وارد شدن رسوبها به داخل شبکه آبیاری و مزارع باعث انسداد مجاری آب و به هم خوردن تراز آبیاری می‌گردید. اما با همکاری کشاورزان هرساله مجاری تنقیه می‌شد. در شبکه آبیاری جدید نیز رسوبهای دانه‌ریز تا حدودی مشکلات مشابهی پیش آورده‌اند. رسوبها در فعالیت دلتاسازی سفیدرود در سر دهانه به
ص: 170
دریا و در نتیجه در رفت‌وآمد ماهیها بین رودخانه و دریا و تخم‌ریزی ماهیها و حفاظت تخم ماهی در مقابل قارچهای انگلی تأثیر می‌گذارند. وجود رسوبهای زیاد در آب، مصرف آشامیدن و استفاده از آب سفیدرود را برای آبیاری بارانی محدود می‌نماید. مهمتر از همه اثر رسوبها را در بهره‌برداری از مخزن سد سفیدرود و مخزن هرسد دیگری که در آینده بر روی سفیدرود ساخته شود نباید نادیده گرفت. رسوبها در طول عمر بهره‌برداری مخازن سد عامل مهمی به حساب می‌آیند از جمله در سایش و فرسایش تجهیزات مکانیکی و جدار بتونی مجاری خروجی آب از سدّ مؤثرند. نظر به اهمیت رسوبها در کاهش ظرفیت مخزن سدّ از دومین سال بهره‌برداری سدّ سفیدرود، مقدار رسوب آبهای ورودی به سد و خروجی از مخزن با استفاده از وسائل و تجهیزات مدرن، دقیقا مورد کنترل قرار گرفته است. گاه در سیلابها به فاصله هرساعت از آبها نمونه‌برداری می‌گردد. مقدار رسوبهای ماهانه آبهای ورودی به مخزن و خروجی از آن در جدولهای 6- 3 و 7- 3 و 8- 3 ملاحظه می‌شود. در جدول 9- 3 نیز خلاصه آمار بیلانی سالانه رسوبها در سد ارائه شده است.
آمار نشان می‌دهد که طی 24 سال از 1963 تا 1987 میلادی حدود 988 میلیون تن رسوبهای معلق با آب جریانهای ورودی (شاهرود و قزل‌اوزن) وارد مخزن سد شده است (سالانه به‌طور متوسط حدود 41 میلیون تن). در یک سال استثنائی 69- 1968 حدود 218 میلیون تن رسوب وارد مخزن سفیدرود شده است. حدود 640 میلیون تن یعنی سالانه حدود 7/ 26 میلیون تن از رسوبها خارج گردیده است. در بحث کاهش ظرفیت مخزن سد سفیدرود توضیحات بیشتری راجع به رسوبها داده شده است.
جدول شماره 6- 3- وزن رسوبهای معلق در آب رود قزل‌اوزن (ایستگاه گیلوان)
ص: 171
جدول شماره 7- 3- وزن رسوبهای معلق در آب شاهرود در لوشان
جدول شماره 8- 3- وزن رسوبهای معلق در آب سفیدرود در رودبار (پایاب سدّ)
ص: 172
ادامه جدول شماره 8- 3- وزن رسوبهای معلق در آب سفیدرود در رودبار (پایاب‌سد)
جدول شماره 9- 3 خلاصه بیلان رسوبهای معلق در مخزن سفیدرود (واحد: میلیون تن)

غلظت مواد رسوبی معلق در آب سفیدرود:
غلظت متوسط مواد معلق در آبهای قزل‌اوزن 9/ 10 گرم در لیتر و در آبهای شاهرود 45/ 7 گرم در لیتر است. غلظت متوسط مواد رسوبی در آبهای خروجی از سد قبل از سال 1359 حدود 4 گرم در لیتر بوده است. در آبهای اولیه سیلاب بهاره غلظت مواد بالاست و گاهی به‌طور متوسط به 20 گرم در لیتر می‌رسد. در سیلابهای کوچک شروع فصل سرد که ناشی از ریزش بارانهای موضعی روی چند حوزه فرعی است اغلب غلظت مواد رسوبی بالاست، چون پس از دوره تابستانی و برداشت محصول اراضی حوزه آبخیز بیشتر مستعد فرسایش است.
گاهی با سیلابهای کوچکی حدود 300 متر مکعب در ثانیه غلظت آب به 36 گرم در لیتر هم می‌رسد و بعضی نمونه‌ها غلظت رسوبها را تا 360 گرم در لیتر نیز نشان داده است.
به‌طور معمول غلظت رسوبها در آبهای خروجی از سد سفیدرود خیلی کم و با مقدار متوسطی حدود 4 گرم در لیتر است. ولی هربار با باز شدن دریچه عمقی سد، غلظت آبهای خروجی ظرف چند ساعت به 25 گرم در لیتر می‌رسد و این موج رسوبی به شدت حیات آبزیان را دچار اختلال می‌نماید. در سالهای قبل از 1359 که مخزن سد از رسوبها انباشته بود گاهی با حرکت توده بزرگی از رسوبهای کف مخزن به طرف دریچه‌های خروجی آب ناگهان غلظت رسوبها در آبهای خروجی بالا می‌رفت. در سالهای 53- 1352 به توصیه مشاورین خارجی رسوب‌زدائی از طریق دریچه‌های عمقی در تمام دوره بهره‌برداری مورد آزمایش قرار گرفت (م- 11). در شروع سیلاب بهاره وقتی که ارتفاع میانی آب سد به حدود 245 متر رسیده دریچه‌های عمقی سد نیز باز بوده غلظت مواد رسوبی در آبهای خروجی از سد به 93 گرم در لیتر رسید و غلظت 240 گرم در لیتر نیز در تک نمونه مشاهده گردید؛ در این هنگام اثری از گل‌آلودگی در سطح آب مخزن مشاهده نشده است؛ سیلابهای ورودی
ص: 173
از زیر آب مخزن، به علت اختلاف وزن مخصوص، جریان رودخانه‌ای خود را به طرف دریچه‌های خروجی ادامه داده و احتمالا در کف اثر فرسایشی داشته است. سیلابها مقداری از رسوبهای کف مخزن را با خود به بیرون حمل کرده است. در گزارشهای فنی از این پدیده به نام «جریان وزن مخصوص» نام برده شده که در سدهای مخزنی دیگر هم وجود دارد. (م- 11)
در سالهای بعد از 1359 نیز که عملیات رسوب‌زدائی به مورد اجرا گذاشته شد، غلظت رسوب در آبهای خروجی در دوره عملیات رسوبزدائی در تک نمونه به 670 گرم در لیتر رسیده و گاه غلظت متوسط ده نمونه طی 24 ساعت به 311 گرم در لیتر می‌رسید. تغییرات حاد غلظت در آبهای خروجی از سد گاهی سبب مرگ‌ومیر ماهیها شده است. (م- 12)

دانه‌بندی رسوبها:
مواد رسوبی نمونه‌های آب که برای اندازه‌گیری رسوبهای معلق در جریان آب برداشته می‌شود، طی دوره طولانی جمع‌آوری شده و مورد آزمایش دانه‌بندی قرار می‌گیرد. در مراحل مختلف نمونه‌هائی از رسوبهای کف مخزن نیز تحت آزمایش دانه‌بندی قرار گرفته است. نتایج دانه‌بندی رسوبها در جدول 10- 3 ارائه شده است.
جدول شماره 10- 3- توزیع دانه‌بندی رسوبهای سفیدرود
مادرسنگ در حوزه علیای سفیدرود به ترتیب فراوانی عبارت است از مارن نئوژن، میوسن، مارن پلیستوسن و دلومی پالئوزوئیک و محدوده تغییرات دانه‌بندی خاک سطح آنها در عمق 2 تا 10 سانتیمتری بدین قرار است: ماسه 9 تا 77 درصد؛ سیلت 5 تا 44 درصد گلی 18 تا 53 درصد.

وزن مخصوص رسوبها:
به‌طور متوسط وزن مخصوص رسوبهای معلق در آب را حدود 002/ 1 تا 006/ 1 گرم در سانتیمتر مکعب داده‌اند. (م- 3) وزن مخصوص رسوبهای داخل مخزن سفیدرود که تابع لگاریتمی برحسب زمان است و بستگی به زمان بیرون ماندن رسوبها در خارج از آب در طول سال دارد. در سال 1349 حدود 21/ 1 و در 1355 حدود 218/ 1 و در 1364 حدود 225/ 1 تن به متر مکعب داده شده است. (م- 13 و 14)

4- 1- 3 کیفیت شیمیائی آب سفیدرود

در جدول شماره 11- 3 تغییرات عوامل شیمیائی آب سفیدرود طی ماههای مختلف سال داده شده است.
به طوری که در جدول ملاحظه می‌گردد، سختی آب سفیدرود نسبتا زیاد است و نیز قبلا اشاره شده است که غلظت مواد رسوبی معلق در آب سفیدرود و درصد رسوبهای دانه‌ریز در رسوبهای معلق در آب هم بالا است.
جدول شماره 11- 3- تغییرات پارامترهای شیمیائی آب سفیدرود
خصوصیات مذکور با توجه به مشکلات عملی تصفیه، امکان استفاده از آب سفیدرود را برای مصارف آشامیدنی محدود می‌سازد.

2- 3- حوزه‌های آبخیز سفیدرود گیلان‌

اشاره

دره سفیدرود به منزله دالانی است که بخشی از ساحل جنوبی دریای خزر یعنی گیلان را، که منطقه‌ای مرطوب با فشار زیاد است از طریق دره قزل‌اوزن و شاهرود و یوزباشی‌چای به منطقه کم‌رطوبت و کم‌فشار فلات مرکزی ایران مرتبط می‌سازد. ظاهرا به نظر می‌رسد که وجود این ارتباط، که مهمترین نشانه آن باد مستمر و شدید این درّه یعنی «باد منجیل» است، می‌بایست سبب بالا رفتن رطوبت در فلات مرکزی یا حد اقل در بخشی از اراضی فلات مرکزی نزدیک به بخش میانی سفیدرود شود، ولی واقعیت خلاف آن را نشان می‌دهد بدین‌معنی که خشکی از طریق دره مذکور به داخل گیلان کشیده شده و تا حدود رستم‌آباد و امامزاده هاشم تأثیر گذاشته است. از منجیل تا آستانه از ارتفاعات مشرف به دره و بستر سفیدرود تعدادی رودخانه و جویبار وارد مسیر اصلی سفیدرود می‌شود. آبدهی این رودهای فرعی در پایاب سد سفیدرود به نسبت دوری از گیلان در امتداد دره سفیدرود کاهش می‌یابد.
این رودها چون در فاصله کوتاهی از سرچشمه به سفیدرود می‌رسند اغلب تندآب هستند و مخروطافکنه‌های نسبتا قابل ملاحظه‌ای در محل ورود به داخل سفیدرود به وجود آورده‌اند. آب این رودها در تابستان به مصرف آبیاری اراضی مزروعی طرفین رود، در ناحیه مخروطافکنه و در داخل بستر بزرگ سفیدرود (لات)، می‌رسد. موجهای سیلابی بهاره و پائیزه این رودخانه، به ویژه بعد از احداث سد سفیدرود، تا حدودی در حفظ استعداد مصب سفیدرود در جلب ماهیهای تخمگذار مؤثر بوده است. رژیم ئیدرولوژی حوزه‌های فرعی پایاب سفیدرود بارانی است.

در ناحیه رودبار:

تعدادی جویبارهای کوچک سیلابی به نامهای «سرخن» یا «دوآبر» و «تکلیم» و «نوجوکابر» یا «الیزه» در رودبار جاری است که آب دوره کم‌آبی آنها از چشمه‌ها تأمین می‌شود و غالبا با ریزش باران سیلابی می‌گردند. آب این جویبارها بیشتر به مصرف آبیاری درختان زیتون می‌رسد.
ص: 174
اندازه‌گیریهائی از مقدار آب این جویبارها در دست نیست.

رودخانه توتکابن:

در سمت مشرق سفیدرود در ناحیه «رستم‌آباد» در محلی به اسم «توتکابن» رودی به همین نام وارد سفیدرود می‌شود. دره سفیدرود در این ناحیه بسیار وسیع است و در بستر بزرگ آن حدود 500 هکتار اراضی زیر کشت برنج می‌باشد. این رود از ارتفاعات 2700 متری جنوب و جنوب غربی «درفک» سرچشمه می‌گیرد و از جنوب و جنوب شرقی با حوزه آبخیز شاهرود هم‌مرز است. طول شاخه اصلی این رود 5/ 37 کیلومتر و وسعت حوزه آبخیز آن 440 کیلومتر مربع است. «ئیدرولیسیته» یا دبی مخصوص آن 4/ 8 لیتر ثانیه در کیلومتر مربع است که تقریبا حدود یک‌سوم دبی مخصوص حوزه‌های آبخیز فومنات می‌باشد. سطح حوزه آبخیز این رود دارای پوشش مرتعی و در بسیاری نقاط سنگی است. آثار فرسایش خاکی شدیدی در آن مشاهده نمی‌شود. از سال 1348 جریان این رود در پل روستای توتکابن تحت کنترل است و به‌طور منظم اندازه‌گیری می‌شود.

سیاه‌رود:

در گیلان رودهای دیگری هم با نام «سیاه‌رود» وجود دارند، دلیل و توجیهی برای این نام‌گذاری بدست نیامده است. سیاه‌رود موردنظر از سمت مغرب سفیدرود در محل سد «تاریک» وارد منطقه آبگیر این سد می‌شود.
وسعت حوزه آبخیز آن 154 کیلومتر مربع است. طول شاخه اصلی آن 31 کیلومتر است که از ارتفاعات 2440 متری جنوب شرقی فومنات از حوزه مجاور رود امامزاده هاشم سرچشمه می‌گیرد. حوزه آبخیز این رودخانه جنگلی و با مشخصات کامل رودهای گیلان و فومنات است. دبی مخصوص آن حدود 24 لیتر ثانیه در کیلومتر مربع است. این رود کمی بالاتر از پل قدیمی (پل با مصالح بنائی) روی آن اندازه‌گیری می‌شود. منطقه مخروطافکنه این رود در فاصله بین دو پل روی محور جاده قدیم و جدید در حال حاضر پوشیده از گل و لای است و در فصل آبیاری قسمتی از آبگیر پشت سد تاریک را تشکیل می‌دهد.

فیره‌رود (یا فیرارود):

فیره‌رود از شمال غربی پای قله «درفک» مقابل «امامزاده هاشم» سرچشمه می‌گیرد و همجوار رود زیلیکی است. وسعت حوزه آبخیز آن تا محل «براگور» ایستگاه اندازه‌گیری 5/ 60 کیلومتر مربع است و فاصله این محل تا سرچشمه آن در ارتفاع 2600 متری حدود 16 کیلومتر می‌باشد. شیب رودخانه زیاد و تا حدودی هم یکنواخت است. همه سطح حوزه آبخیز آن دارای پوشش متراکم گیاهی و جنگلی است. دبی مخصوص آن حدود 20 لیتر ثانیه در کیلومتر مربع است.

رود زیلیکی:

یکی از رودهای مهم حوزه گیلان است که از پای قله «درفک» سرچشمه می‌گیرد و به سفیدرود می‌پیوندد. وسعت حوزه آبخیز آن تا پای ده شربیجار حدود 233 کیلومتر مربع و طول بزرگترین شاخه آن 31 کیلومتر است. حد اکثر ارتفاع در حوزه آن 2700 متر می‌باشد. شاخه جنوبی این رود در دره سنگی عمیقی جریان دارد ارتفاعات پائین و متوسط این حوزه پوشیده از جنگل است و ارتفاع بالای شاخه شمالی آن منتهی به مراتع سبز و خرم پای درفک می‌شود. در فاصله اندکی از محل پیوستن به سفیدرود، منطقه مخروطافکنه آن شروع می‌شود. فعالیت زیاد مخروطافکنه این رود تا حدودی در انحراف مسیر سفیدرود به سمت مغرب مؤثر بوده است. دهانه آبگیر نهرهای «گله‌رود» و «حاتم‌جو»، تنها آبگیرهای سنتی که بعد از ایجاد تأسیسات زیربنائی آبیاری تاکنون باقی مانده است، در سمت چپ سفیدرود و در مقابل محل اتصال زیلیکی به سفیدرود قرار دارد. این ناحیه امامزاده هاشم (شاه عباسی) از نقاطی است که خطر انحراف کلی سفیدرود در آنجا بیش از هرنقطه دیگر است. دبی مخصوص این رود 26 لیتر ثانیه در کیلومتر مربع است.

رود دیسام:

رود دیسام از ارتفاعات 1428 متری مشرق سد سنگر سرچشمه می‌گیرد طول بلندترین شاخه آن 22 کیلومتر است. این رود از زیر تأسیسات آبیاری دیسام بزرگ عبور می‌نماید و در فصل آبیاری در این ناحیه هرثانیه حدود 40 متر مکعب آب سفیدرود از کانال سمت راست سد سنگر به داخل آن ریخته می‌شود. کمی بالاتر از محل اتصال آن به سفیدرود برای منحرف ساختن آب دیسام و قسمتی از آب «کیاجوب» (نهر سنتی قدیمی که به طور مستقیم در گذشته از سفیدرود آب می‌گرفت) در مسیر نهر حشمت‌رود به سال 1329 یک سد انحرافی روی آن ساخته شده است.
کمی پائین‌تر از محل پیوستن رودخانه دیسام به سفیدرود جنس مصالح متشکله بستر سفیدرود تغییر اساسی می‌نماید. رسوبهای دانه‌درشت تبدیل به ماسه و سیلت می‌شود. این یک نقطه بحرانی و محل مشخص در بسترهای متحرک است. براساس نظر یکی از کارشناسان مکانیک رودخانه که دوبار در سالهای 1957 و 1968 میلادی از این محل بازدید نموده است در سال 1968 میلادی این محل کمی جلوتر (پائین‌تر در جهت آب) بوده است. (م- 9) علت این امر ناشی از «آرمورینگ» بستر سفیدرود پس از احداث سد مخزنی آن و رخ دادن انقطاعی در حرکت و تبادل مواد بستری ذکر شده است. دبی مخصوص دیسام حدود 35 لیتر ثانیه در کیلومتر مربع است.

شمرود:

شمرود از کوههای «سیاهکل» و شیرقلعه و شهگان است که از ارتفاعات حدود 2124 متر سرچشمه می‌گیرد. وسعت حوزه آبخیز آن در محل «توتکی» حدود 163 کیلومتر مربع و طول بزرگترین شاخه آن از «توتکی» تا سرچشمه حدود 29 کیلومتر است. روی شمرود پس از قطع کانال سمت راست از منتهی الیه آن یعنی از شروع ادامه کانال در حدود 10 کیلومتر پائین‌تر از این محل تأسیسات آبگیری کانال لنگرود قرار دارد. شمرود در اراضی شمالی دارای بستری پرپیچ‌وخم و با خصوصیات منطقه طغیان است. سیلابهای شمرود در عبور از این منطقه اغلب طغیانی است و اراضی زراعتی طرفین کنار رودخانه را دچار غرقاب ساخته، هرسال خسارات زیادی به بار می‌آورد.
در طرح توسعه عمرانی آبیاری منطقه مربوط به سال 1356 شمرود از «تجن گوده» با کانالی به طول 5 کیلومتر و با ظرفیت 150 متر مکعب ثانیه در «سالستان» به سفیدرود متصل شده است و فقط 80 متر مکعب ثانیه آب آن به داخل مسیر قدیم راه داده می‌شود. دبی مخصوص شمرود 28 لیتر ثانیه در کیلومتر مربع است. وسعت شمرود تا «تجن‌گوده» 268 کیلومتر مربع و طول رود از سرچشمه تا محل مزبور 54 کیلومتر است.

1- 2- 3- آبدهی رودهای فرعی سفیدرود در گیلان‌

در جدول 12- 3 آبدهی رودخانه‌ها در سالهای میانگین و خشک و
ص: 175
مرطوب ارائه شده است. در یک سال متوسط در رودهای فرعی پایاب- تعدادی که اندازه‌گیری شده‌اند- با مجموع سطح آبخیزی حدود 827 کیلومتر مربع تقریبا 746 میلیون متر مکعب آب جاری می‌شود. همانطوری که اشاره شد تعدادی از رودخانه‌های کوچک حوزه‌های فرعی پایاب سفیدرود در ناحیه رودبار و در فاصله توتکابن تا شیربیجار و از این محل تا دیسام و همچنین در سمت چپ سفیدرود مثل «تاریک‌رود» به علت کم‌آبی اندازه‌گیری نشده‌اند. مجموع سطح حوزه آبخیز آنها تا ناحیه آستانه حدود 423 کیلومتر مربع است. اگر میانگین دبی مخصوص رودهائی که اندازه‌گیری شده‌اند برای 1250 کیلومتر مربع وسعت تمام حوزه‌های آبخیز پایاب سفیدرود تعمیم داده شود میزان تولید آب سالانه در پایاب سفیدرود به 1/ 1 کیلومتر مکعب خواهد رسید. یعنی حدود 22 درصد تولید سالانه سفیدرود در ناحیه منجیل. لازم است یادآوری شود که فقط در فصل زراعت برنج کمی بیش از 51 میلیون متر مکعب از حوزه‌های بالاتر از سد ناریک و 39 میلیون متر مکعب در فاصله سد «تاریک» تا سد «سنگر» و 16 میلیون متر مکعب در پائین‌دست سد سنگر آب رودهای فرعی وارد مسیر سفیدرود می‌شود.
جدول شماره 12- 3- آبدهی ماهانه رودهای پایاب سد سفیدرود (واحد: میلیون متر مکعب)

2- 2- 3- کیفیت شیمیائی آب رودهای پایاب سفیدرود

در جدول شماره 13- 3 حدود تغییرات بعضی از خصوصیات شیمیائی آب حوزه‌های فرعی پایاب سفیدرود داده شده است.
این رودها اغلب روشن آب هستند یعنی بار رسوبی معلق در آب آنها ناچیز است و در مواقع سیلابی غلظت مواد جامد معلق در آب آنها به حدود 1 گرم در لیتر می‌رسد. آب این رودها در مقایسه با آب سفیدرود برای مصارف شرب مطلوبتر است.
جدول شماره 13- 3- تغییرات شیمیائی آب حوزه‌های پایاب سفیدرود

3- 2- 3- سفیدرود در آستانه اشرفیه‌

سفیدرود تقریبا از ناحیه آستانه تا دریا در شبکه آبیاری سفیدرود تعهدی ندارد مگر زمینهائی که در سالهای اخیر در مصب تشکیل شده و مورد استفاده کشاورزان و واحدهای دولتی قرار گرفته است. وسعت این اراضی جدید در دو طرف مصب، حدود 700 هکتار برآورد می‌شود. اندازه‌گیری سفیدرود در آستانه برای داشتن بیلان کلی از آب سفیدرود و به لحاظ مسائل شیلاتی در سر دهانه سفیدرود واجد اهمیت بسیار است. در جدول 14- 3 نتایج اندازه‌گیری آب در پل آستانه و در جدول 15- 3 بیلانی از سفیدرود و از آبهای حوزه پایاب سفیدرود ارائه گردیده و به اعدادی اشاره شده است که اغلب در مسائل مربوط به سفیدرود مورد سئوال می‌باشد:
1- حجم سالانه سفیدرود در سرآب سد 9/ 4 کیلومتر مکعب
2- حجم سالانه سفیدرود در پایاب (خروجی) 7/ 4 کیلومتر مکعب
اختلاف 200 میلیون متر مکعب ممکن است ناشی از خطای محاسبه و موجودی آب در مخزن و تبخیر و ضایعات دیگر در سد و فرعیهای داخل دریاچه مخزن باشد.
3- حجم سالانه اب در مجموع رودهای پایاب (اندازه‌گیری شده)
75/ 0 کیلومتر مکعب
4- حجم سالانه آب در پایاب سد (برآورد براساس اندازه‌گیریها)
1/ 1 کیلومتر مکعب
5- مجموع آب سفیدرود در پایاب (جمع ردیف 2 و 4) 8/ 5 کیلومتر مکعب
6- حجم آب مربوط به برداشت آبیاری کنترل شده از طریق سد سنگر و تاریک 7/ 1 کیلومتر مکعب
7- حجم آب برداشت کل آبیاری کنترل شده و نهرهای سنتی
8/ 1 کیلومتر مکعب
8- حجم آب سفیدرود در آستانه- برآورد (اختلاف ردیف 5 و 7)
0/ 4 کیلومتر مکعب
9- حجم آب سفیدرود در آستانه طی یک سال متوسط (اندازه‌گیری شده در پل آستانه) 9/ 3 کیلومتر مکعب
ص: 176
جدول شماره 14- 3- تغییرات ماهانه جریان آب سفیدرود[181] در سالهای مختلف
ص: 177
نقاط حاشیه‌ای، شرایط رسوبگذاری دریائی بارزتر است و به همین علت جنس رسوبهای دانه‌ریز در قسمت پائین‌تر حاوی آب شور می‌باشد. در لاهیجان حد شرقی مخروطافکنه‌ها لایه‌های آبدار شور و مبنای ضخامت یعنی سنگ کف آن آب شور در نظر گرفته شده است. حفاریهای عمیقی که در محدوده شهر رشت در نیمه دوم دهه پنجاه برای کمک به آبرسانی شهر صورت گرفته است اغلب در عمق زیاد به سازندهای ناقص فسیلی برخورد نموده و در یکی دو مورد هم مقداری گازهای قابل اشتغال به‌طور غیر مداوم خارج گردیده است در چند مورد نیز هنگام شستشو و آزمایش پمپاژ ناگهان حدود چند ساعت لجن با بوی بد خارج شده است.
در بیشتر نقاط منطقه سفیدرود تعداد سفره آبده زیاد است. سفره‌ها گاهی با لایه رسوبهای دانه‌ریز و غیر قابل نفوذی از هم جدا مانده‌اند. با وجود غنای آبی سفره‌ها بیشتر به علت دانه‌ریز بودن سازندهای بهره‌برداری از آبهای زیرزمینی به سادگی نمی‌تواند صورت گیرد. اخیرا بیشتر توصیه می‌شود که در بهره‌برداری از منابع آبهای زیرزمینی نکات فنی دقیق نظیر ایجاد فیلتر با تزریق شن و ماسه در اطراف لوله مشبک و جداسازی سفره‌های آبده از یکدیگر را رعایت نمایند و با ترتیب مقدمات و تمهیدات لازم و بکارگیری انواع وسائلی که برای جلوگیری از نفوذ آبهای سطحی مورد استفاده قرار می‌گیرند چاه را از خطر سرایت آلودگی میکروبی و شیمیائی سطح زمین حفظ نمایند. متأسفانه اثر کود و سموم در آب چاههای عمیق تا عمق 15 و 35 متر (در ابتدای سال 1360) مشاهده شده است. این رویداد امروزه در بعضی از کشورها خطر جدی و تازه‌ای را به نام «مرگ کبود» یا مسمومیت مزمن پیش آورده است.
به‌طور کلی به نظر مهندسین مشاور منابع آب گیلان (م- 2) سفره‌های آب زیرزمینی جلگه گیلان بسیار گسترده و غنی است و به علت تغذیه خوب و شیب کم سفره‌ها سطح آب در آنها بالاست و حتی سفره‌های در حالت اشباع نیز گنجایش زیادی برای جریان نفوذی ندارند. همانطور که اشاره شد در آبخانه‌های جلگه رکن اساسی تغذیه را باران تشکیل می‌دهد. با توجه به تغذیه کافی سفره‌ها و میزان بهره‌برداری از آنها عموما سفره‌ها در حال تعادل می‌باشند.

4- منابع آب شرق گیلان‌

1- 4- آبهای سطحی‌

1- 1- 4- فیزیوگرافی حوزه‌های آبخیز رودهای شرق گیلان‌

این منطقه در دامنه شمالی البرز تا ساحل دریای خزر در سمت مشرق دره سفیدرود بین رود لنگرود و رود چابکسر قرار گرفته است و قسمت بیشتر آن کوهستانی است. تنها 14 درصد سطح آن در ارتفاع بین سطح دریا تا 80 متر واقع شده است. قسمت اخیر را جلگه‌های حاصلخیز تشکیل می‌دهد. عرض این جلگه در مشرق حدود 5/ 2 کیلومتر و در مغرب یعنی در حوزه‌های پائین شلمان‌رود و پل‌رود (شمالی- جنوبی) 15 کیلومتر است. به‌طور کلی منطقه کوهستانی و دارای شیب تند است. در فاصله کمتر از 40 کیلومتر از ساحل دریا به طرف جنوب ارتفاع اراضی به 2500 متر می‌رسد. توزیع سطوح اراضی این منطقه در ارتفاعات مختلف به شرح جدول 1- 4 است.
جدول شماره 1- 4- توزیع (درصد) هیپزومتریک حوزه‌های آبخیز شرق گیلان
وسعت کل منطقه 2718 کیلومتر مربع است. قسمتهای مرتفع‌تر کوهستانی دارای پوشش سنگی و تا حدودی گیاهان مرتعی است و بخش میانی را جنگلهای انبوه تشکیل می‌دهند. ناحیه جلگه به فعالیت کشاورزی و مجتمعهای شهری اختصاص یافته است. بیش از 50 درصد اراضی ناحیه جلگه زیر کشت برنج قرار دارد. در یک‌سوم اراضی که بیشتر ناحیه کوهپایه است چای کشت می‌شود. بارانهای فراوان و وضع خاص اراضی این منطقه زمینه مساعدی برای جاری ساختن آبهای سطحی و به وجود آوردن رودها و جویها ایجاد کرده است. تقریبا بعد از هرباران ظرف چند ساعت سیلاب در رودها جاری می‌شود. رودهای عموما تندآب در ناحیه کوهستانی در بستر سنگی جریان دارند و از کوهپایه در تشکیلات مخروطافکنه‌ای در بستر کوچک جاری شده سپس در بستر بزرگ نسبتا عریض تغییر مسیر می‌دهند. تشکیلات مخروطافکنه‌ای گاهی تا کناره دریا امتداد می‌یابد. در شلمان‌رود که در طول بیشتری در جلگه جریان دارد تشکیلات آبرفتی دانه‌درشت در پشت مقطع تنگی از مارن ساحلی پوشیده متوقف می‌شود و در بقیه جلگه رودخانه در تشکیلات آبرفتی دانه‌ریز جریان می‌یابد. فراوانی رودها و جویها و تکاثف شبکه ئیدروگرافی منطقه زمینه خوبی برای تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی فراهم ساخته است. رودهای این منطقه به نسبت اهمیتی که می‌توانند در عمران آبیاری منطقه داشته باشند طی سالهای گذشته آمارگیری و اندازه‌گیری شده است. در پل‌رود و شلمان‌رود 82 درصد آبهای سطحی منطقه جریان دارد.
رودهای مزبور شاید تنها منابعی هستند که می‌توانند در عمران منطقه مورد استفاده قرار گیرند. (م- 1)

2- 1- 4- رژیم ئیدرولوژی رودهای شرق گیلان‌

رژیم رودهای شرق گیلان بارانی- برفی و بیشتر بارانی است. ارتفاعات جنوبی خیلی نزدیک و به‌طور کامل مشرف بر سواحل است. قسمت بیشتر رطوبت دریا در ارتفاعات نزدیک متمرکز شده و به صورت نزولات بارانی فرومی‌ریزد. فراوانی جویبارها مؤید شکل‌گیری سریع جریان آبهای سطحی است. غیر از رودخانه پل‌رود و شلمان‌رود که حوزه آن در عمق کوهستان
ص: 178
نقشه شماره 1- 4- حوزه‌های آبخیز رودهای شرق گیلان
ص: 179
گسترده شده و همجوار با حوزه دامنه‌های جنوبی است، بقیه حوزه‌ها وسعت چندانی ندارند و در زیر ارتفاعات میانی پل‌رود در شرق و غرب آن قرار گرفته‌اند. رژیم آبی این رودهای کوچک بارانی است و برف در آنها حتی برای مدت کوتاهی ذخائر آبی تشکیل نمی‌دهد. شیب حوزه این رودهای کوچک زیاد و ساختار فشرده زمین‌شناسی آنها به نحوی است که امکان نگهداری آب در سطح حوزه را ندارند، یعنی زمان توقف آب در آنها کوتاه است و بلافاصله بعد از شروع باران سیلاب در این جویها و رودها جریان می‌یابد. دوره سیلابی در این رودها کوتاه است؛ تعدادی از رودها در بعضی اوقات سال فاقد آب هستند و فقط گاه پس از نزول باران، سیلاب در آنها جاری می‌گردد و بعد از مدت کوتاهی دوره کم‌آبی جریان آب در آنها قطع می‌شود. نامگذاری آنها تا حدودی مؤید این حالت است مانند «خشکه‌رود» و «هچین‌رود». (هچین به گیلکی به معنی بیهوده است) (م- 15)
غالبا سطح حوزه آبخیز رودخانه‌ها دارای پوشش گیاهی است و آثاری از فرسایش خاک در حوزه‌ها دیده نمی‌شود، رودها عموما دارای آب روشن هستند. غلظت رسوبهای معلق در بعضی از آنها در مواقع سیلابی برای مدت کوتاهی به حدود 2 تا 3 گرم در لیتر می‌رسد. رودهای سیستم حوزه‌های آبخیز شرق گیلان اغلب از نظر مواد بیوژنیک و خاک‌برگ و تخم و لار و حشرات و اکسیژن محلول، غنی هستند. در نتیجه آب ساحلی دریای خزر در محل ورود این رودها به دریا چراگاه مناسبی برای تغذیه ماهیهاست. در آب این رودها آلودگی خاصی مشاهده نشده است.

3- 1- 4- جریانهای سطحی یا رودهای شرق گیلان‌

اشاره
این رودها به ترتیب از غرب به شرق عبارتند از:

لنگرود رودخان:
از ارتفاعات 500 متری جنوب لاهیجان در حوالی منطقه آهندان سرچشمه می‌گیرد. دو شاخه تشکیل‌دهنده آن پس از حدود 7 کیلومتر از سرچشمه به یکدیگر رسیده و از این نقطه مسیر رودخانه، قوسی به طرف غرب می‌یابد و با خمی بسیار بزرگ از لابلای جاده آستانه- لاهیجان در غرب شهر با نام «زاکلی بر رودخان» عبور نموده، ولی از قطع جاده شمالی شهر لاهیجان با نام لنگرود رودخان در امتداد جنوب غربی- شمال شرقی جریان می‌یابد و در شمال لنگرود پس از عبور از پل قدیمی «انزلی محله» در مسیر غربی شرقی از نقطه معروف به «چمخاله» عبور می‌نماید و در «رادار محله» وارد شلمان‌رود شده به دریا می‌ریزد- در انزلی محله این رودخانه اندازه‌گیری می‌شود.

شلمان‌رود:
این رود با سطح حوزه 392 کیلومتر مربع تا پل شلمان روی محور جاده رودسر- لاهیجان دارای آب نسبتا قابل ملاحظه‌ای است. طول حوزه آن 31 کیلومتر و عرض آن بالغ بر 28 کیلومتر است. دو شاخه مهم این رود به نام تاق‌ور در مغرب و شلمان‌رود از مشرق در حدود 6 کیلومتر بالاتر از پل شلمان به هم می‌رسند. حدود 3 کیلومتر پائین‌تر از پل شلمان در خم بزرگی به طول 5/ 2 کیلومتر «کیارود» به آن می‌پیوندد و سپس رودخانه با چند خم بزرگ و کوچک در مسیر حدود 5/ 5 کیلومتر به دریا می‌رسد. شلمان‌رود از سال 1346 روی پل شلمان و از سال 1364 در محلی به نام کلچال در نقطه‌ای که رودخانه وارد دشت می‌شود اندازه‌گیری می‌گردد. سطح حوزه تا محل کلچال 132 کیلومتر مربع است. بیش از 70 درصد سطح حوزه آبخیز آن پوشیده از جنگل است. رودخانه در ورود به جلگه در عرض کمی در بستر آبرفتی عریضی جریان دارد. از حدود چندصد متر بالاتر از پل روی محور جاده لنگرود- رودسر بستر رودخانه تنگ با دیواره نسبتا بلند است. جنس بستر در این ناحیه مارن ساحلی است بعد از این ناحیه رودخانه در مسیری از آبرفتهای دانه‌ریز با پیچ و خمهای زیادی تا دریا جریان دارد، در مطالعات اولیه توسعه منابع آب شرق و غرب گیلان به سال 1355 احداث یک سد مخزنی در حدود 3 کیلومتر بالاتر از شهر «املش» وسیله مشاورین پیشنهاد شده بود. این سد با کانالهای جانبی که از پای کوهپایه عبور داده می‌شد می‌توانست آبیاری اراضی پائین‌دست را تأمین نماید. (م- 1)

کیارود:
از ارتفاعات حدود 700 متری سرچشمه می‌گیرد. طول حوزه آبخیز این رودخانه باریک حدود 11 کیلومتر و عرض متوسط آن 3 کیلومتر است سطح حوزه ان تا ناحیه «شبخوس‌لات» حدود 44 کیلومترمربع است کیارود همانطور که در بالا اشاره شد به شلمان‌رود می‌پیوندد.

گزاف‌رود:
از زیر ارتفاعات بخش شمال شرقی پل‌رود سرچشمه می‌گیرد.
سطح حوزه آبخیز آن تا حد جاده حدود 110 کیلومتر مربع است. این رود دارای شاخه‌های متعدد فرعی است، دو شاخه فرعی و مهم آن در شمال جاده رودسر- چابکسر به یکدیگر می‌رسند. گزاف‌رود از سال 1361 در گزاف پائین اندازه‌گیری می‌شود.

رود سموش:
رود سموش در واقع یکی از شاخه‌های فرعی پل‌رود است و چون پائین‌تر از درازلات وارد پل‌رود می‌شود به صورت رود جداگانه‌ای مورد ملاحظه قرار گرفته است. در فاصله‌ای حدود 19 کیلومتر از محل اتصال این رودخانه به پل‌رود ارتفاع حوزه آبخیز به حدود 3850 متر می‌رسد. (م- 1) قسمت علیای حوزه آبخیز سموش سنگی و بدون درخت حوزه میانی آن جنگلی است. 50 درصد سطح حوزه آن در ارتفا بالاتر از 1370 متر قرار گرفته است. بستر این رود در محل وارد شدن به پل‌رود در عرض زیادی متشکل از مصالح آبرفتی دانه‌درشت و قطعات بزرگ سنگ است. با توجه به ارتفاع حوزه و شیب زیاد رود سموش، سیلابهای این رود شدید و دارای دامنه‌های نسبتا بزرگ است و هربار پس از سیلابهای بزرگ منظره محل اتصال آن به پل‌رود به علت حمل و جابجائی مصالح بستری کاملا تغییر می‌نماید. رژیم این رودخانه بارانی- برفی است. ذوب برف در میزان آب بهاره آن تأثیر می‌گذارد. سطح حوزه آبخیز آن 101 کیلومتر مربع و طول بزرگترین شاخه آن تا «هرات‌بر» 5/ 21 کیلومتر است.

پل‌رود:
پل‌رود بزرگترین رود شرق گیلان است. وسعت حوزه آبخیز آن در درازلات 1725 کیلومتر مربع می‌باشد. عرض این حوزه در امتداد شرقی- غربی 80 کیلومتر و طول آن در امتداد شمال 50 کیلومتر است. یکی از شاخه‌های بزرگ آن «چاک‌رود» است که در غرب تا ناحیه «کلیشم» و موسی کلایه بالای توتکابن مقابل رستم‌آباد در مسیر سفیدرود ادامه دارد. شاخه دیگر آن «گل‌رود» است که از اشکورات سرچشمه می‌گیرد. رود سموش از مشرق به فاصله 8 کیلومتر از ساحل دریا و رود «پرشو» از مغرب به فاصله 12
ص: 180
کیلومتر از دریا وارد پل‌رود می‌شود. شیب حوزه در مسیر رودخانه حدود 5 تا 6 درصد است. «چشمه‌سفید» یکی از شاخه‌های فرعی پل‌رود است که از سمت راست وارد آن می‌شود. قسمت میانی این حوضه آبخیز فرعی واریزه‌ای است یعنی مسیر رودخانه با انبوهی از سنگ و خاک پوشیده شده است و آب به صورت چشمه از زیر واریزه در نقاط بسیاری جاری است. آبدهی متوسط آن حدود 200 لیتر در ثانیه است که برای تأمین آب آشامیدنی رحیم‌آباد در نظر گرفته شده بود. بستر «پل‌رود» کمی پائین‌تر از محل اتصال رودخانه سموش با آن تا کنار دریا آبرفت رودخانه‌ای دانه‌درشت است. بستر جریان آب در عرض بستر بزرگ اغلب با سیلابها جابجا می‌گردد. در بالاتر از «درازلات» عرض رود کم می‌شود و شیب دیواره‌های کنار رود زیادتر شده و به دره رود حالت گلوئی می‌دهد در بالای این محل دره و بستر رود به شکل لگنچه‌ای درمی‌آید.
این وضع طبیعی سبب شده است که گروهها و هیئتهای مختلف همواره این نقطه را محل مناسبی برای احداث سد مخزنی مورد ملاحظه قرار دهند ولی از سال 1339 که هیئتهای فنی متعددی از مسیر پل‌رود بازدید به عمل آوردند در گزارشهای اولیه خود به علت واریزه‌ای بودن دیواره‌های طرفین درّه و عدم تناسب منطقی و قابل توجیه بین ارتفاع سدّ با حجم مخزن پشت آن احداث سد را در این نقطه مورد تأیید قرار ندادند. از سوی دیگر در مطالعات اولیه توسعه منابع آب شرق و غرب گیلان که وسیله مهندسین مشاور «ایس» در سال 1355 زیر نظر امور توسعه منابع آب وزارت نیرو انجام گرفته است احداث سدّی در این محل پیشنهاد گردیده بود. (م- 1) این طرح بعدها وسیله مشاورین مهاب- قدس پی‌گیری شد. در هرحال مسئله ناپایداری سنگ‌پی دیواره‌های جانبی که به دفعات وسیله هیئتهای کارشناسی توجه داده شده در مطالعات بعدی باید با تأکید خاصی مورد بررسی قرار گیرد. غالبا وقتی طرحی وسیله چند مشاور دست‌به‌دست می‌گردد همیشه این خطر وجود دارد که برخی از مسائل توسط مشاورین آخر به اعتبار این‌که در ملاحظات مشاورین اولیه به دقت رسیدگی شده نادیده گرفته شود. پل‌رود دارای جریان آب روشن است. به طور متوسط سالانه حدود 000، 780 تن رسوبهای همراه آب آن به صورت معلق حمل می‌گردد. در واقع در هرکیلومتر مربع حوضه آبخیز این رودخانه فقط 452 کیلوگرم در سال رسوب معلق تولید می‌شود. البته همانطوری که در بالا اشاره شده است بار بستری رودخانه به علت شیب تنددره و مسیر آن قابل ملاحظه است.

رود بی‌بالان و مرسارود:
این دو رود کوچک از زیر ارتفاعات شمال حوضه آبخیز سموش و از ارتفاع 500 تا 1000 متری سرچشمه می‌گیرند.
مرسارود ابتدا به صورت چند شاخه است که دو شاخه اصلی در حدود سه کیلومتر بالاتر از جاده رودسر- رامسر به یکدیگر متصل می‌گردند. طول مرسارود از خط الرأس حوضه تا دریا 13 کیلومتر و وسعت حوضه آبخیز آن 7/ 41 کیلومتر مربع است. رود بی‌بالان در واقع شامل دو جوی کوچک می‌باشد که هرکدام به‌طور مستقل به دریا می‌ریزد. طول هریک از بالاترین نقطه حوضه تا دریا حدود 10 کیلومتر و سطح حوضه آبخیز آنها 9/ 25 کیلومتر مربع است.

خشک‌رود:
شاخه اصلی خشک‌رود از ارتفاع 300 متری همجوار ارتفاعات غربی رودخانه سموش سرچشمه می‌گیرد در نیمه‌راه مسیر در ارتفاع حدود 1500 متری از سمت مغرب شاخه‌ای به آن می‌پیوندد. سطح حوضه آبخیز «خشک‌رود» در «رضا محله» 124 کیلومتر مربع است و بیش از 50 درصد سطح حوضه بالاتر از ارتفاع 1550 متر قرار دارد. طول شاخه اصلی آن 23 کیلومتر است. عرض حوضه آبخیز در ارتفاع 1000 متری حدود 10 کیلومتر است ولی در ارتفاع پائین 500 متر به 2 کیلومتر می‌رسد. از سال 1351 این رود در دست مطالعه قرار گرفت و در سال 1353 مطالعات متوقف گردید. در حال حاضر از این رودخانه در «باجی گوابر» محل ورود از منطقه کوهستانی جلگه آمارگیری می‌شود در این محل سطح حوزه آبخیز حدود 101 کیلومتر مربع و طول رودخانه در طویلترین شاخه‌ها 21 کیلومتر است.

هچین‌رود:
در محل چابکسر وسعت حوزه آبخیز آن حدود 3/ 61 کیلومتر مربع است. از ارتفاع 500 تا 1000 متری سرچشمه می‌گیرد. طول این رودخانه از بالاترین نقطه آن تا کنار دریا 5/ 5 کیلومتر است.

جریانهای کوچک:
رود «آغوزکله» با سطح حوزه 6/ 12 و رود «خشکه‌لات» با سطح حوزه برابر آن و «املش» به وسعت 2/ 19 کیلومتر مربع از ارتفاعات 1000 تا 1500 متری زیر حوزه «پل‌رود» سرچشمه می‌گیرند. طول دره این رودها کمتر از 10 کیلومتر است. زمان توقف آب در این حوزه‌ها کوتاه است و پس از مدت کوتاهی بعد از عبور سیلاب رودخانه خشک می‌گردد.
سمارود با سطح حوزه 7/ 7 و ترکه‌رود با سطح حوزه 2/ 14 کیلومتر مربع دو رود کوچک انتهای شرقی گیلان هستند هرکدام در طول 4 تا 5 کیلومتر از سرچشمه- ارتفاعات 500 متری به دریا می‌رسند.

4- 1- 4- آبدهی رودهای شرق گیلان‌

از شانزده جریان آبی که در شرق گیلان به صورت رود شناسائی و تعرفه شده است، تنها از «پل‌رود» و «شلمان‌رود» آمار نسبتا قابل توجهی در سالهای مختلف تهیه شده است. مجموع سطح حوزه‌های آبخیز رودهای کوچک 21 درصد وسعت منطقه شرق گیلان است. یعنی نقش خیلی ناچیزی در تولید آب منطقه دارند. لازم است یادآوری شود که اندازه‌گیری در رودهای پل‌رود و سموش و خشک‌رود در «باجی گوابر» تا حدودی برآورد درستی از میزان آبدهی سالانه آنها می‌دهد چون ایستگاه کنترل آنها در محل ورود رودخانه به جلگه و قبل از انشعابهای آبیاری است. در جدول 2- 4 میزان آبدهی سالانه در یک سال خشک و متوسط و پرآب برای رودهای منطقه داده شده است.
توزیع فصلی آب سالانه رودهای پل‌رود، سموش و خشک‌رود در باجی‌گوابر به شرح جدول شماره 3- 4 است.
جدول 3- 4 روشن می‌سازد که در یک سال خشک توزیع آب در فصول مختلف تا حدودی مشابه است. در نتیجه می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که خشکی در دو فصل بارانی پائیز و بهار بیشتر تأثیر می‌گذارد و در یک سال خشک حوزه با آبهای زیرزمینی و به‌طور یکنواخت تغذیه می‌شود. در یک سال میانگین فقط 26 درصد آب سالانه در فصل کشت از اوائل اردیبهشت تا حدود 15 شهریور جاری می‌شود. به تقریب حدود دو سوم تا سه‌چهارم مقدار آب سالانه در ماههای غیر زراعتی جریان دارد.
ص: 181
جدول شماره 2- 4- آبدهی ماهانه رودهای شرق گیلان
جدول شماره 3- 4- توزیع (درصد) آب در فصول مختلف سال‌

5- 1- 4- بار جامد جریان آب رودها

در شرح فیزیوگرافی حوزه‌های آبخیز شرق گیلان اشاره شد که آثار فرسایشی در سطح حوزه‌های منطقه دیده نمی‌شود. بنابراین بار جامد معلق در آب رودها خیلی کم است. در بعضی از رودها هنگام سیلاب غلظت متوسط مواد جامد در آب به 2 تا 3 گرم در لیتر می‌رسد. عمده بار جامد کل رودها را بار بستری تشکیل می‌دهد. رودها از غرب به شرق تندآب‌تر هستند و حرکت مواد جدول شماره 4- 4- رسوبهای ماهانه رودخانه پل‌رود (واحد: هزار تن)
بستری در جریانهای شرقی بیشتر است. بار جامد معلق در آب رودهای منطقه به‌طور منظم اندازه‌گیری نمی‌شود و آمار دقیقی از مقدار رسوبهای رودخانه در دسترس نیست. در پل‌رود مقدار رسوبهای معلق ماهانه به‌طور متوسط به شرح جدول شماره 4- 4 داده شده است.

6- 1- 4- کیفیت شیمیائی آب رودها

حدود تغییرات مواد محلول در آب و نسبت جذب سدیم و هدایت الکتریکی و «پ. هاش» آب رودها در جدول 5- 4 ارائه شده است. ناهماهنگی قابل ملاحظه‌ای در محدوده تغییرات دیده نمی‌شود. مواد محلول و هدایت الکتریکی لنگرود رودخان و گزاف‌رود نسبتا زیاد است که امکان دارد ناشی از وجود سازندهای شور باشد که در این مورد بعدا توضیح داده خواهد شد.
جدول شماره 5- 4- حدود تغییرات کیفیت شیمیائی آب رودهای شرق گیلان‌

2- 4- آبهای زیرزمینی شرق گیلان‌

اشاره

شرق گیلان را از نظر آبهای زیرزمینی در دو ناحیه می‌توان مورد بررسی قرار داد: یکی ناحیه کوهستانی که با مشخصات زمین‌شناسی دامنه شمالی البرز و تقریبا در تمام کناره‌های جنوبی دریای خزر تا حدودی مشابه است.
دیگر قسمت جلگه‌های ساحلی بین لنگرود تا رامسر. این جلگه در ناحیه غربی منطقه تقریبا عریض است و در شرق عرض آن (شمالی- جنوبی) فقط چند کیلومتر می‌باشد. قسمت کوهستانی از سنگهای رسوبی و آتشفشانی و متامرفیک متعلق به «پرکامبرین» تا «کواترنر» تشکیل شده است. در پاره‌ای نقاط به ویژه در ارتفاعات زیاد سنگهای آهکی و بازالت و آندزیتی بدون پوشش نمایان است. قشرهای زیادی از سنگهای آهکی کرتاسه و لایه‌هائی از سنگ بازالت در این منطقه دیده می‌شود که گاه آبخانه‌های خوبی را تشکیل می‌دهند. جلگه‌های منطقه از رسوبهای رودخانه‌ای (آلویال) است که روی لایه‌های متعلق به دوران چهارم قرار دارد. در منطقه رودها به خصوص پل‌رود ضخامت آبرفت بیشتر است و به‌طور کلی در تمام منطقه از کوه به طرف دریا لایه‌های آبرفت ضخیم‌تر می‌شود و شیب عمومی جلگه به طرف دریاست. طی میلیونها سال رودهای منطقه اراضی کوهستانی را شسته و خرد کرده و مواد
ص: 182
رسوبی را در سواحل خزر به جا گذاشته‌اند. لایه‌های رسوبی به ترتیب از قدیم عبارت است از تشکیلات «باکو» که مرکب از خاکهای رس ماسه‌ای است و خیلی کم سفت شده است، ضخامت این تشکیلات حدود 600 متر است که در لایه تحتانی رسوبهای رودخانه‌ای از کوهپایه تا دریا قرار گرفته است. قابلیت نفوذی آن کم است، ولی در تماس با محیط مرطوبی آبدار می‌شود. لایه‌های رسی- ماسه‌ای قدیم شامل رس خاکستری‌رنگ مخلوط با ماسه است.
ضخامت لایه رس قدیمی در نزدیک کوهپایه کم بوده از چند متر تجاوز نمی‌کند، اما در سواحل دریا حدود چند صد متر است. لایه رسوبهای جدید متشکل از شن و ماسه و قلوه‌سنگ و خاک رس است. این لایه‌ها از لحاظ دارا بودن آب خوب بوده و در سه نوع مختلف طبقه‌بندی می‌شود: لایه قلوه سنگ با 50 تا 80 درصد قلوه‌سنگ، سنگهای شکسته، لایه‌هائی که از 50 تا 70 درصد شن دارند و در بعضی از این لایه‌های شنی فسیل هم دیده شده است و بالاخره لایه مواد رسی- سیلتی که گاهی بین آنها سنگهای شکسته نیز دیده می‌شود. روی اغلب لایه‌های قلوه‌سنگ و شن و ماسه‌ای که سفره‌های آبدار نسبتا خوبی هستند لایه‌ای از رس قرار دارد. نظیر اغلب نقاط گیلان به ویژه در کوهپایه و در جلگه‌های ساحلی با عرض کم این لایه‌های آبدار گسترش سرتاسری ندارند و بیشتر به صورت آبخانه‌های عدسی‌شکل هستند. در دو کمانه نزدیک به هم ضخامت لایه‌ها حدود 30 و 20 متر (با ده متر اختلاف) بوده است علی‌رغم قابلیت نفوذ خیلی خوب این لایه در بیشتر نقاط به علت وجود لایه نازک رسی در روی آن مانع نفوذ آب باران به داخل این لایه می‌شود.
لایه‌های شن و ماسه از طریق بستر بزرگ رودها و در ناحیه کوهپایه به علت وجود عوارض زمین به نحو شایسته‌ای از راه نفوذ باران تغذیه می‌شود. احتمال وجود آب در سنگهای آهکی «پرمین» ناحیه کوهستانی زیاد است. این تشکیلات آهکی اگر با تشکیلات شن و ماسه‌ای و آبرفتی جلگه در تماس باشد می‌تواند همچون تشکیلات آبرفتی تغذیه آبی نماید. سفره‌های تحت فشار در این ناحیه دیده نشده است. اگرچه ممکن است آبخانه‌های حبس شده‌ای از جنس شن و ماسه‌ای با لایه‌های نازک و رس باشد، ولی شرایط «ارتزیلیسم» لازم وجود ندارد. در بررسیهای ژئوفیزیک که طی سال 1354 وسیله مهندسین مشاور به عمل آمد مقاومت الکتریکی لایه‌های مختلف آبده بین لاهیجان و رامسر تا حدودی به شرح زیر مشخص شده است: (م- 1)

منطقه بین رامسر تا چابکسر:

لایه‌های پائین یعنی لایه‌های دریائی دوران چهارم با مقاومت کمتر از 15 اهم است. در نزدیک دریا مقاومت به دو اهم‌متر می‌رسد. در قسمت فوقانی لایه‌های شنی و ماسه‌ای دارای قلوه‌سنگ با مقاومت الکتریکی حدود 50 تا 100 اهم‌متر است. در این قسمت بستر سنگی از نوع سنگ آهک تشکیلات شمشک با ضریب مقاومت 50 اهم‌متر است.
ضخامت لایه شنی و ماسه‌ای در این ناحیه حدود 100 تا 150 متر می‌باشد.

منطقه بین چابکسر و کلاچای:

در نزدیکی دریا ضریب مقاومت به علت آب دریا کمتر از 10 اهم‌متر است. در قسمت بالای لایه دوران چهارم یعنی در سازندهای شن و ماسه‌ای مقاومت به 30 تا 60 اهم‌متر می‌رسد. در برخی نقاط این ناحیه به علت وجود رس مقاومت الکتریکی به 10 تا 20 اهم‌متر می‌رسد. در لایه‌های رسوبی نزدیک کوهپایه ضریب مقاومت الکتریکی حدود 100 اهم‌متر است. ضخامت لایه‌های شن و ماسه در ناحیه پل‌رود حدود 200 متر است.

منطقه بین کلاچای- لنگرود:

در این منطقه لایه‌های پائین با ضریب مقاومت 40 تا 70 اهم‌متر و در لایه‌های فوقانی 80 تا 15 اهم‌متر است. گاهی اوقات در همین لایه‌های دانه‌درشت به علت وجود رس مقاومت به 10 تا 15 اهم می‌رسد. در ناحیه رسوبهای رودخانه‌ای پل‌رود ضریب مقاومت 100 و در وسط این ناحیه 150 اهم‌متر است. در این ناحیه وجود گسلی هم مشخص شده است که همان گسل سرتاسری کوهپایه است. در کنار دریا مقاومت کمتر از 10 اهم‌متر است که گاهی به یک اهم‌متر می‌رسد. در منطقه شلمان‌رود لایه شن و ماسه‌ای آبدار از سایر مناطق ضخیم‌تر است.

منطقه بین لنگرود و لاهیجان:

لایه‌های پائین در شمال لاهیجان با مقاومت کمتر از 1 اهم‌متر است و لایه فوقانی دارای مقاومتی برابر با 10 تا 20 اهم‌متر می‌باشد. در ناحیه کوهپایه به علت وجود لایه‌های آبرفتی در قسمتهای بالاتر مقاومت الکتریکی به 20 تا 40 اهم‌متر می‌رسد.

- 2- 4- ظرفیت منابع آبهای زیرزمینی‌

ظرفیت ذخائر آبهای زیرزمینی در مناطق فوق الذکر به شرح زیر برآورد شده است:
منطقه بین «رامسر- چابکسر» 45 و «چابکسر» و «کلاچای» 40 و «کلاچای- لنگرود» 672 و «لنگرود- لاهیجان» 128 میلیون متر مکعب.
قسمت عمده تغذیه سفره‌های آبهای زیرزمینی از طریق رودها صورت می‌گیرد. نفوذ آب باران به علت وجود لایه نازک رس کمتر است. مقدار تغذیه سالانه در ناحیه رامسر- چابکسر 1/ 10 و در فاصله چابکسر- کلاچای 7/ 19 و بین کلاچای- لنگرود 9/ 109 و در بین لنگرود و لاهیجان 6/ 15 میلیون متر مکعب است. تغییر ارتفاع سطح سفره کم و حدود 7/ 0 تا 5/ 1 متر است. (م- 1)

2- 2- 4- کیفیت شیمیائی آبهای زیرزمینی‌

مقدار املاح در نمونه‌هائی که از آب چاهها برداشته شده به‌طور کلی کمتر از 300 میلی‌گرم در لیتر است و عکس العمل اغلب آنها از کمی اسیدی 9/ 6 تا کمی قلیائی 8/ 7 است. از بیکربناتهای محلول در آبها، کلسیم کاتیون اصلی و منیزیوم کاتیون درجه دوم است. در بعضی نمونه‌ها کربنات سدیم هم دیده شده است، ولی مقدار آن خیلی کم و از حدود 1/ 0 میلی‌اکیوالانت در لیتر بیشتر نبوده است. هدایت الکتریکی آبهای زیرزمینی بین 250 تا 700 میکروموس تغییرات دارد و در بعضی نمونه‌های استثنائی هدایت الکتریکی حدود 1200 میکروموس نیز مشاهده شده است. (م- 2) نسبت جذب سدیم بین 6/ 0 تا 8/ 0 در بعضی موارد تا حدود 1 نیز در نمونه‌ها بوده است. در ناحیه بین کلاچای و لنگرود یک نمونه با هدایت الکتریکی 1200 میکروموس و با جذب سدیم 07/ 1 مشاهده شده است که از نظر قلیائی بودن سدیم کم‌خطر و به لحاظ شوری خطرناک می‌باشد. در نوار ساحلی هدایت الکتریکی آبهای زیرزمینی غالبا بیش از 1000 میکروموس و شوری آن به علت نفوذ آب دریا
ص: 183
بالاست.

3- 4- منابع آب حوزه شرق گیلان‌

به‌طور متوسط در 2673 کیلومتر مربع حوزه‌های آبخیز رودهائی که آمارگیری از آنها صورت گرفته است سالانه 231/ 1 کیلومتر مکعب آب به صورت جریان سطحی جاری می‌شود، بر این مبنا در 2718 کیلومتر مربع تمام منطقه سالانه می‌تواند حدود 296/ 1 کیلومتر مکعب آب به صورت جریان سطحی جاری گردد. اگر 155 میلیون متر مکعب مقدار تغذیه آب سالانه سفره آبهای زیرزمینی به مقدار آب سطحی اضافه شود می‌توان گفت سالانه حدود 45/ 1 کیلومتر مکعب آب در منطقه شرق گیلان بالقوه جریان می‌یابد. لازم است یادآوری گردد که از 885 میلیون متر مکعب ذخائر آبهای زیرزمینی هم تا حدودی که سطح سفره تغییرات نامطلوب ننماید می‌توان استفاده نمود.

5- منابع آبهای زیرزمینی و سطحی‌

منابع آبهای گیلان شامل آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی در پایان فصل مربوطه در جدول شماره 1- 5 خلاصه و جمع‌بندی می‌شود.
الف: منابع آبهای سطحی به صورت حجم جاری شده سالانه رودخانه‌های گیلان (میانگین 20 ساله نتایج اندازه‌گیری رودها).
ب: منابع آبهای زیرزمینی به صورت ذخائر موجود آبهای زیرزمینی و میزان بهره‌برداری مجاز.
جدول شماره 1- 5- منابع آب گیلان (واحد: میلیون متر مکعب)

6- منابع آبهای ساکن‌

اشاره

آبهای ساکن نوعی از منابع هستند که با تشریح نحوه بهره‌برداری از آنها بهتر می‌توان به شناسائی آنها دست یافت. منابع آبهای جاری سطحی (رودها) و آبهای زیرزمینی به‌طور معمول در داخل منابع مورد بهره‌برداری قرار نمی‌گیرند، بلکه در جائی تنظیم و تأمین گردیده، برای مصرف به جائی دیگر انتقال داده می‌شوند و با مصرف، از حجم منابع به‌طور کامل کاسته می‌شود. در صورتی که آبهای ساکن منابع آبی باارزشی هستند که بهره‌برداری از آنها در داخل منابع صورت می‌گیرد و اغلب در بهره‌برداریها از حجم آنها کاسته نمی‌شود. این منابع گرانبها که از گذشته در ارتقای سطح زندگی مردم حاشیه به صورتهای مختلف مؤثر بوده‌اند، شامل دریا و تالابها و آبگیرها می‌باشند.

1- 6- دریای خزر

1- 1- 6- منابع آب دریای خزر

اشاره
منظور آبهائی است که از طرق مختلف به دریای خزر می‌ریزد. آبهائی که در وسعت 733/ 3 میلیون کیلومتر مربع سطح حوزه آبریز دریای خزر به صورت جریانهای سطحی یعنی رودها و آبهای زیرزمینی تشکیل و تولید می‌شوند و آبهائی که به‌طور مستقیم با نزولات به دریا می‌ریزند، نقش قابل توجهی در تعادل آبی دریا دارند. رودهای بزرگی که به دریای خزر می‌ریزند به ترتیب اهمیت عبارتند از:

رودخانه ولگا:
که با حوزه آبریزی به وسعت 459/ 1 میلیون کیلومتر مربع به‌طور متوسط در سال حدود 301 کیلومتر مکعب آب وارد دریا می‌نماید[182].
میانگین آبدهی سالانه آن در سال 1979 وسیله «ای. وی. خومرکی» محاسبه شده حدود 256 کیلومتر مکعب است. (م- 18) رود ولگا در طول 3550 از طول 3587 کیلومتر قابل کشتی‌رانی است.

رود کورا:
از ارتفاعات شمالی قفقاز سرچشمه می‌گیرد. میانگین مقدار آب سالانه آن 6/ 17 کیلومتر مکعب است. در بعضی مدارک بین 7/ 11 تا 6/ 22 کیلومتر مکعب نوشته شده است.

رود اورال:
که در خط میانه قاره آسیا و اروپا جریان دارد و طول آن 1808 کیلومتر است. رود اورال دارای فعالیت دلتاسازی شدیدی در ناحیه اتصال به دریاست. مقدار آب سالانه آن بین 9 تا 4/ 11 کیلومتر مکعب است. در سال 1979 «خومرکی» رقم 8/ 8 کیلومتر مکعب را یادداشت کرده است.

رود ترک:
از کوههای داغستان سرچشمه می‌گیرد و مقدار آب سالانه آن بین 7 تا 12 کیلومتر مکعب است.

رود سولاک:
در سال معادل 1/ 4 تا 2/ 7 (میانگین 6/ 5) کیلومتر مکعب آب به دریای خزر می‌ریزد.

رودخانه سمور:
به‌طور متوسط 2/ 2 کیلومتر مکعب آب وارد دریای خزر می‌نماید.
ص: 184

آبهای کرانه ایران:
در سواحل ایران رودها و جویهای کم‌اهمیتی به دریای خزر می‌پیوندند که در سال به‌طور متوسط 10 تا 15 کیلومتر مکعب آب وارد دریای خزر می‌نمایند.
مجموع آبهای سطحی ورودی به دریای خزر طی یک سال به‌طور متوسط در سال 1959 میلادی حدود 320 کیلومتر مکعب و میانگین بین سالهای 1881 تا سال 1969 میلادی حدود 292 کیلومتر مکعب محاسبه شده است. (م- 19) به طوری که ملاحظه می‌شود عمده آبهای سطحی دریای خزر از طریق رود ولگا تأمین می‌گردد. بنابراین برداشت آب رود ولگا برای توسعه اقتصادی یعنی برداشتهای غیرقابل بازگشت از آن در تغییرات سطح آب دریای خزر مؤثر است. «خومرکی» در سال 1979 میلادی مجموع آبهای ورودی به دریای خزر را 286 کیلومتر مکعب برآورد نموده است. آبهای زیرزمینی ورودی به دریا به‌طور متوسط 4 تا 5 کیلومتر مکعب است. هرسال به‌طور متوسط حدود 209 میلیمتر باران روی دریای خزر می‌بارد یعنی حجمی معادل 79 کیلومتر مکعب به‌طور متوسط از طریق نزولات سالانه وارد دریای مزبور می‌شود.

2- 1- 6- اتلاف آب در دریای خزر

آبهائی که سالانه از سطح دریا به صورت تبخیر خارج می‌شود یعنی ارتفاع تبخیر واقعی از سطح دریا را حدود 747 میلیمتر برآورد شده که تقریبا معادل 284 کیلومتر مکعب آب است. تبخیر بالقوه روی سطح دریای خزر 1010 میلیمتر برآورد شده است. (م- 19) در گذشته سالانه حدود 10 تا 15 کیلومتر مکعب آب دریا از طریق خلیج «قره‌بغاز» تبخیر و تلف می‌گردید (رقم 18 تا 20 کیلومتر مکعب هم در بعضی منابع آمده است). از سال 1975 میلادی با ایجاد پاشنه‌ای در دهانه خلیج مذکور و کم کردن سطح مقطع دهانه مقدار آب ورودی به 4 تا 6 کیلومتر تقلیل داده شد. مقدار آبی که سالانه برای مصارف کشاورزی از رودهای دریای خزر برداشته می‌شد برمبنای سال 1975 میلادی حدود 30 کیلومتر مکعب بوده است. در همان سال کارشناسان اظهارنظر کردند که، هماهنگ با توسعه عمران آبی سواحل اتحاد جماهیر شوروی سابق، مقدار برداشتهای غیرقابل برگشت از این رودها در 30 سال بعد، یعنی در سال 2005 میلادی، به 5/ 82 کیلومتر مکعب خواهد رسید. (م- 19)

3- 1- 6- حساسیت بیلان آبی دریای خزر

اشاره
اعداد فوق الذکر تا حدودی نشان‌دهنده درجه حساسیت بیلان آبی در دریای خزر است. همانطور که اشاره شد سالانه به‌طور متوسط حدود 290 کیلومتر مکعب آب به صورت جریانهای زیرزمینی و سطحی وارد دریا می‌شود و 289 کیلومتر مکعب با تبخیر از سطح دریا و از طریق قره‌بغاز خارج می‌گردد.
با توجه به نزولاتی که مستقیما به دریا می‌ریزد و مقدار برداشتهای غیر قابل برگشت، به خوبی حساسیت دریای خزر در مقابل تغییرات آب و هوا مشخص می‌گردد.[183]

تغییرات کوتاه‌مدت:
تغییرات کوتاه‌مدت به ترتیب عبارتند از «سیش» که نوسانهائی متناوب در شبانه‌روز باد و اوج و دو حضیض و با دامنه‌ای حدود چند ده سانتیمتر است. این تغییرات وسیله دستگاه ثبات جهاد سازندگی در سالهای 1364 و 1365 ثبت شده است (نمودار شماره 1- 6). تغییرات ناشی از بادها و امواج ساحلی گاهی تا 2 متر سطح آبهای ساحلی را پائین و یا بالا می‌برند (م- 17). در سواحل گیلان باد موسمی «گیلوا» که به آن باد هوای خوب هم گفته می‌شود در روزهای آفتابی بهار و تابستان هنگام روز با طلوع خورشید از شمال شرقی می‌وزد و با غروب خورشید قطع می‌شود. این باد تا 50 سانتیمتر سطح آبهای ساحلی را بالا می‌آورد. بادهای طوفان‌زای شمال و شمال غربی هم در افزایش ارتفاع سطح آبهای ساحلی مؤثر است. یکی دیگر از تغییرات با دامنه کم تغییرات فصلی است. بارانهای فصلی (بهاره و پائیزه) در حوزه‌های آبخیز جنوبی دریا باعث وقوع سیلاب در رودها می‌شود و تخلیه نمودار شماره 1- 6- منحنی تغییرات سطح آب دریای خزر طی سالهای 69- 1330
ص: 185
رودها به دریا باعث افزایش ارتفاع سطح آبهای ساحلی می‌گردد. مقدار این تغییرات حدود 40 تا 60 سانتیمتر و مدت آن حد اکثر حدود چند هفته است.
سیلاب رودهای پرآب شمالی به ویژه رود «ولگا» موجب بالا آوردن سطح آب در همه نقاط دریا می‌شود. اندازه این تغییرات به حدود 60 تا 70 سانتیمتر بالغ می‌گردد و زمان آن فصل تابستان است. نمونه‌ای از انواع تغییرات ارتفاع سطح آب دریا در نمودار شماره 1- 6 داده شده است.

تغییرات طویل المدت:
از مدتها پیش نوسانهای سطح آب دریای خزر اذهان عمومی را به خود متوجه نموده است. این نوسانها در بسیاری از فعالیتهای اقتصادی اراضی ساحلی و نقاط بندری نظیر کارهای کشتی‌رانی و صید ماهی و بهره‌برداری از سکوهای نفتی و کشاورزی در اراضی دلتائی تأثیر نامطلوب و خسارات قابل توجهی به جای می‌گذارد. تاکنون دلایل زیادی برای این تغییرات ذکر نموده‌اند که هیچ‌یک از آنها به‌طور قطعی تأیید یا رد نشده است. ناشناخته ماندن دلیل تغییرات موجبات نگرانی بیشتر را فراهم نموده است.
بسیاری از محققان آن را ناشی از حرکات و جابجائی تکتونیکی پوسته کف دریا می‌دانند. بعد از زلزله ارمنستان و متعاقب آن زلزله 31 خرداد 1369 گیلان و زنجان این نظریه قدیمی در محافل غیرعلمی بیشتر قوت گرفته است.
با آن‌که مطالعات مفصل زمین‌شناسی کف دریای خزر به خصوص در آبهای شمالی و مرکزی کمتر نکته ابهامی در مورد عدم ارتباط تغییرات ارتفاع سطح آب با تغییرات زمین‌شناسی گذاشته است، معهذا گفته می‌شود اگر دریای خزر مانند پارچ محتوی آبی در نظر گرفته شود فرورفتن دیواره جدار به داخل باعث بالا رفتن آب در پارچ می‌شود و برعکس دور شدن دیواره جدار از هم سبب پائین آمدن ارتفاع سطح آب در پارچ خواهد شد. (م- 20)
برخی بر این نظرند که نوسانهای سطح آب دریا در دوره تناوبی 30 تا 35 ساله متأثر از تغییرات دوره‌ای آب و هواست. در بالا اشاره گردید که با اندک تغییرات نزولات و تبخیر در منطقه آبی دریا بیلان آبی دریا مثبت یا منفی می‌شود. بعضی از محققین قدیمی تغییرات ارتفاع سطح آب دریای خزر را عکس تغییرات سطح دریای آرال اعلام داشته‌اند (م- 17) اخیرا در تأیید این مطلب گفته شده است چون آب و هوای حوزه «ولگا» گرم و خشک می‌شود برفهای حوزه کوهستانی آمودریا و سیردریا بیشتر ذوب شده و آب زیادتری وارد دریاچه «آرال» می‌شود.
بسیاری علت تغییرات دوره‌ای (30 تا 35 ساله) را جابه‌جائی و یا ظاهر شدن کلفهای خورشید می‌دانند. این نظر در حد فرضیه است و توضیحات بیشتری درباره آن داده نشده است. ممکن است ظهور یا محو کلفهای خورشیدی در دریافت انرژی زمین و مآلا در تغییرات آب و هوا مؤثر باشد، اگر علت واقعی تغییرات سطح آب دریا اختلالات دوره‌ای آب و هوا باشد تغییرات کلفهای خورشید می‌تواند عامل تغییرات سطح دریا گردد.
و اما آخرین نظر درباره تغییرات ارتفاع سطح آب دریای خزر- به ویژه بعد از سال 1976 میلادی که به تدریج سالانه سطح آب در جهت بالا رفتن است- به نقل از منابع اروپای شرقی به شرح زیر می‌باشد: (م- 20)
نتایج تحلیلهای پالئو کلیماتولوژی و پالئوئیدرولوژی دوره‌های 5500 سال و 125 هزار سال قبل مربوط به زمانی که حرارت کلی زمین 1 تا 2 درجه سانتیگراد بالا بود به وضوح نشان می‌دهد که گرمی عمومی و کلی کره زمین سبب افزایش بارندگی و کاهش تبخیر در این ناحیه گردیده بود و سطح آب دریا به ترتیب 6 و 10 و 40 متر بالاتر از وضع امروزی قرار داشت (ولیسکو و همکاران سال 1987 میلادی). نتیجه‌گیری ظریفی که با ملاحظه بعضی عوامل از این مسئله به عمل آمده این است که ارتفاع سطح آب دریا در مقابل عامل ریزش و تبخیر حساس‌تر است تا در برابر تغییرات آبهای ورودی یا ئیدرولیسته و آبداری حوزه آبخیز دریای خزر.
بر اثر افزایش مصرف سوختهای فسیلی طی یکصد و پنجاه سال اخیر تراکم گاز کربنیک در جوّ زمین 25 درصد بیشتر شده است. این امر که باعث بالا رفتن حدود 5/ 0 درجه سانتیگراد حرارت کلی زمین شده در صد سال اخیر روی ذوب یخ و یخبندانها تأثیر گذاشته است. آنچه مسلم است زیاد شدن حرارت کلی زمین با چنین معیاری در تاریخ کره ما بی‌سابقه بوده است.
افزایش 56/ 1 متر ارتفاع سطح آب دریای خزر از سال 1357 با کاهش 5 تا 6 میلیمتر تبخیر و با افزایش حدود 25 درصد بارندگی سالانه در این ناحیه همراه بوده است. محافل علمی جهان معتقدند این نتیجه‌گیری که گرم‌تر شدن هوای کره زمین به احتمال زیاد در بالا آمدن سطح آب دریای خزر در دوره‌ای طولانی مؤثر است (سولیسین، سال 1978 میلادی) از لحاظ علمی نظریه‌ای بسیار با ارزش و قابل توجه است.

4- 1- 6- تغییرات ارتفاع سطح آب دریای خزر

اشاره

این تغییرات را به دو دسته می‌توان تقسیم نمود. تغییرات کوتاه‌مدت با دامنه کم و تا حدودی موضعی و تغییرات طویل المدت با دامنه زیاد. چون تغییرات زیاد ارتفاع سطح آب دریا در تمدن جوامع ساحلی اثر می‌گذارد، لذا مورد کنجکاوی بیشتری است.

5- 1- 6- تغییرات عمده ارتفاع سطح آب دریای خزر

پائین آمدن زیاد و قابل ملاحظه ارتفاع سطح آب دریای خزر در نیمه اول قرن 13 میلادی با انحراف آب رود جیحون از دریای خزر به دریای آرال اتفاق افتاد.
این انحراف وسیله قوم مغول صورت گرفت. در قرن 12 میلادی قسمتی از رود جیحون در نزدیکی شهر خیوه به طرف غرب منحرف می‌گردید و از بستر قدیمی کهنه‌دریا به فرورفتگی «ساری‌گامیش» می‌رسید. ساری گامش دریاچه‌ای بود که در حال حاضر خشک است. از جنوب دریاچه مذکور آب بیرون می‌آمد و از بستر قدیمی «اوزبوی» عبور می‌نمود و در ناحیه «بالخان» به دریای خزر می‌ریخت.
ظهیر الدین مرعشی مؤلف تاریخ طبرستان و رویان و مازندران نوشته است: «تیمور به مازندران آمد و سادات منطقه را در ساری به کشتی نشاند و از جیحون به خوارزم برد». در فرهنگ جهانگیری آمده است: «رود جیحون که پیشتر به دریای خوارزم می‌ریخت نزدیک آمدن مغول راه بگردانید و به دریای آبسکون ریخت.» گواه دیگری وجود دارد که در حدود سال 1300 میلادی آب جیحون از ناحیه «بالخان» وارد خزر می‌شد و بعد به سبب زلزله‌ای تغییر مسیر داد.
از مجموع اقوال چنین برمی‌آید که در حدود سال 1000 میلادی رود جیحون وارد دریای خوارزم می‌شد و از اواسط سالهای 1200 با آمدن قوم مغول همه یا قسمتی از این رود به دریای خزر برگشت و در نیمه قرن 15 میلادی دوباره از دریای خزر منحرف گردید. گفته شده است جریان این رود به
ص: 186
نمودار شماره 2- 6- تغییرات ارتفاع سطح آب دریای خزر از سال 200 تا 1960 میلادی
ماخذ: اطلس جغرافیائی اتحاد جماهیر شوروی 1989.
طرف دریای خزر همیشه موجب آبادانی بیشتر بوده است.
شدیدترین تنزل سطح دریا در سال 1315 میلادی روی داده است. در آن سال ارتفاع سطح آب دریا حدود 9/ 30- متر بود. در سال 1306 میلادی ارتفاع سطح آب به 5/ 14- متر رسید. (نمودار شماره 2- 6)
از سال 1881 میلادی که ایستگاه ئیدرومتری در کناره رود «ولگا» تأسیس گردید، مطالعات منظم‌تر و دقیقتری روی تغییرات سطح دریا صورت گرفت. در سال 1910 میلادی پائین آمدن شدید سطح آب دریا موجب وحشت ساکنین کناره‌های دریا شد. در سال 1913 میلادی با افزایش بارندگی وضع دریا به سال 1909 میلادی برگشت. و در سال 1917 میلادی سطح دریا پائین آمد و تا سال 1925 میلادی پائین رفتن سطح دریا ادامه یافت. تغییراتی نظیر پائین آمدن سطح آب در سال 1135 میلادی و بالا رفتن سطح آب در 1606 میلادی و پائین آمدن سال 1925 میلادی را تغییرات قرنی می‌نامند که هنوز علت آن با قاطعیت مشخص نشده است. تغییرات سالانه ارتفاع سطح آب دریای خزر از سال 1288 تا سال 1330 شمسی در جدول شماره 1- 6 و تغییرات ماهانه ارتفاع سطح آب از سال 1330 تا 1369 شمسی در جدول شماره 1- 6 داده شده است.
از سال 1288 تا 1294 هجری شمسی ظرف 5 سال ارتفاع آب 01/ 1 متر بالا آمد و از سال 1294 تا 1297 هجری شمسی ظرف سه سال سطح دریا حدود نیم متر پائین رفت. از سال 1298 تا 1309 ظرف 11 سال باز سطح آب دریا حدود 21/ 1 متر بالا آمد. از 1309 تا 1319 هجری شمسی ظرف 10 سال جدول شماره 1- 6- تغییرات سالانه رقوم ارتفاعی سطح آب دریا (واحد: متر)
سطح دریا حدود 65/ 1 متر پائین رفت. افت سطح آب دریا به میزان 6/ 1 متر در فاصله 1309 تا 1319 شمسی را بیشتر ناشی از توسعه عمرانی کشاورزی- آبیاری در اتحاد جماهیر شوروی و برداشت آب بیشتری از رودخانه‌های تغذیه کننده دریا می‌دانند. پائین آمدن تدریجی و تا حدودی ثابت بعدی سطح دریا به اندازه 47/ 1 متر از سال 1320 تا سال 1357 شمسی و رسیدن به حد اقل 46/ 28- متر در سال 1356 شمسی نیز در ارتباط با توسعه کشاورزی اتحاد جماهیر شوروی است. پیش‌بینی می‌شد که ارتفاع سطح آب دریا در سالهای بعد با برداشت بیشتر آب برای مصارف عمرانی باز هم کاهش یابد (برستنر،
ص: 187
جدول شماره 2- 6- تغییرات ماهانه ارتفاع سطح آب دریای خزر[184] در سالهای 1320 الی 1370 (واحد: متر)
ص: 188
سال 1987 میلادی). بنابراین برای جلوگیری از بروز انواع مشکلات ناشی از پائین رفتن بیشتر سطح آب دریا مطالعاتی نیز برای بالا بردن و یا تثبیت سطح آب در حد مناسب صورت گرفته است که بعد به آن اشاره خواهد شد. ارتفاع مناسب موردنظر 28 تا 5/ 28 متر تراز مبنای طرف اتحاد جماهیر شوروی معادل 5/ 27- تا 28- متر تراز مبنای سازمان نقشه‌برداری کشور بوده است.

6- 1- 6- جریانهای دریائی‌

جریان آبی در جهت خلاف عقربه ساعت در دریا شناسائی شده است.
شروع این جریان از ناحیه رود «ولگا» است. به وجود آمدن این جریان را ناشی از اختلاف درجه حرارت و شوری آب دریا و رودهای ورودی به ویژه ولگا می‌دانند و بادها و گردش زمین نیز در شکل گرفتن این جریان مؤثر است.
جریان دورانی دریا در شمال از ناحیه ولگا شروع می‌شود و در غرب وقتی که به آبشوران می‌رسد قسمتی از آن متوجه شرق و امتداد شمال می‌گردد. قسمت دیگر از غرب به طرف جنوب می‌آید و از جنوب به طرف مشرق و در سواحل شرقی در جهت شمالی ادامه می‌یابد. در مشرق از ناحیه مرکزی در جهت جنوب می‌پیچد سرعت جریان دورانی آب در غرب 25 تا 35 و در شرق 10 تا 15 و در جنوب 25 تا 30 سانتیمتر در ثانیه است. جریان فرعی دیگری نظیر این جریان با شاخه‌ای از رود ولگا در سمت مشرق ناحیه شمالی دریا شکل می‌گیرد. جریان فرعی دیگری هم زیر دماغه آبشوران در سواحل دریا و در جهت عقربه ساعت یعنی جهت مخالف جریان اصلی تشکیل می‌شود. بادها گاهی مسیر جریان را متوقف می‌کنند و حتی جریانهای موقت خلاف جهت به وجود می‌آورند. در سواحل جنوبی آبهای ایران بادهای شمالی و شمال غرب که طوفان‌زا و تا حدودی شدید است باعث تقویت جریان دریائی می‌شود. این جریان دریائی در جابه‌جائی ماسه‌های ساحلی و رسوبهائی که همراه جریان رودها وارد دریا می‌شود دخالت داشته در تغییرات مورفولوژی ساحل دریا مؤثر است. از خصوصیات دیگر این جریان، بردن آبهای گرم و آفتاب خورده سواحل جنوبی به مناطق سردسیر شمالی و جابه‌جائی آب رود ولگا و حتی سایر رودها در تمام قسمتهای دریاست. این جریان دریائی در تعدیل درجه حرارت و در گرداندن و توزیع مواد بیوژنیک همراه آب رودها برای تغذیه آبزیان نقش خطوط انتقال مواد غذائی را دارد. (شکل 1- 6).

7- 1- 6- امواج دریا

در تمام نقاط دریای خزر امواج ناشی از انواع بادهای ساحلی وجود دارد.
بزرگ‌ترین موجهای حاصله از بادهای شمالی به طول 200 و با دامنه 11 تا 12 متر گزارش شده است. در سواحل جنوبی و آبهای ایران ارتفاع امواجی که با بادهای شدید شمال و شمال غربی تشکیل می‌شود به 4 تا 5 متر هم می‌رسد. در موقع ظهور این امواج ورود کشتی به داخل بندر میسر نمی‌شود. در گذشته که پیش‌بینیهای هواشناسی معمول نبود و از قایقهای صیادی بدون موتور و پاروئی استفاده می‌شد با شروع طوفان قایقهای صیادی که دور از ساحل بودند سعی می‌کردند به سرعت وارد آبهای آرام کانال کشتی‌رانی انزلی گردند، گاهی موفق نمی‌شدند و مقابل نگاههای وحشتزده تماشاگران ساحل طعمه طوفان شکل 1- 6- جریان دورانی دریای خزر.
ماخذ: کتاب دریای مازندران، مهندس احمد بریمانی انتشارات دانشگاه تهران
می‌گردیدند.

8- 1- 6- عمق دریا

برای آشنائی با عمق دریای خزر ابتدا لازم است قسمتهای مختلف دریا مشخص شود. (شکل شماره 2- 6) با توجه به خصوصیات طبیعی دریا می‌توان آن را به سه بخش مرکزی، شمالی و جنوبی تقسیم نمود. قسمت شمالی در بالای خط فرضی‌ای قرار دارد که جزیره «چیچن» را به دماغه «تیوب کاراگای» وصل می‌نماید. در واقع منطقه شمالی ناحیه دلتائی رودهای مهمی مثل «ولگا»، «اورال»، «ترک» و «سولاک» است. کف دریا در این قسمت طوری است که به نظر می‌رسد اراضی دلتائی ساحلی با همان شیب، کیلومترها در زیر آب ادامه می‌یابد. سواحل این مناطق در سیستم حیاتی دریا نقش بسیار بااهمیتی دارد. این قسمت از دریا در نیمه دوم دهه 1970 میلادی با استفاده از عکسهای ماهواره‌ای و عکسهای هوائی با طول موجهای مختلف و مراقبتهای زمینی دقیق مورد مطالعه قرار گرفته است. (م- 22)
جبهه دلتائی در این قسمت در عرض 50 کیلومتر به ایزوبات 4 تا 5 متر محدود می‌شود (ایزوبات منحنی نقاط هم‌عمق نظیر منحنیهای تراز در
ص: 189
شکل 2- 6- مناطق مختلف دریای خزر از نظر عمق و نوع بستر
مأخذ: اطلس جغرافیائی اتحاد جماهیر شوروی 1989
نقشه‌های مسطحه است که برای نشان دادن عمق دریا و نقاط هم‌عمق به کار برده می‌شود). با وجودی که عمده آبهای دریای خزر از این ناحیه وارد می‌شود، معهذا ناحیه شمالی همیشه مواجه با مشکلات کم‌عمقی است. قسمت کوچکی از ناحیه شمالی که مجاور قسمت مرکزی است دارای عمقی حدود 25 متر است. در بقیه قسمتهای شمالی عمق آب کمتر از 10 متر است. وسعتی در حدود اراضی گیلان در ناحیه شمالی دارای عمقی حدود 1 تا 2 متر است.
هنگامی که سطح آب دریا پائین می‌رفت در این منطقه مشکلاتی به وجود آمد که بعد به آن اشاره خواهد شد. در این ناحیه مشکلات کشتی‌رانی همیشه وجود داشته است، بدین توضیح که کشتیها به سهولت قادر به عبور از مصب ولگا برای داخل شدن در رودخانه نبودند.
قسمت میانی دریا به قسمتی اطلاق می‌شود که در جنوب بخش شمالی و در شمال خط فرضی‌ای قرار دارد که جزیره «آبشوران» را به دماغه «کواولی» وصل می‌کند. عمق آب در قسمت میانی دریا تا حدودی زیاد است. این ناحیه تقریبا به شکل قیفی است و عمیق‌ترین نقطه آن بالغ بر 700 متر است. در سالهای اخیر مطالعات زیادی توسط دانشمندان و محققین اتحاد جماهیر شوروی در این ناحیه صورت گرفته است و کف دریا در این ناحیه و در قسمتی از ناحیه جنوبی با همان دقتی که تپه‌ها و دشتهای روی زمین مورد مطالعه قرار می‌گیرد بررسی شده است.
ناحیه جنوبی از قسمت مرکزی عمیق‌تر است. در گذشته عمیق‌ترین ایزوبات در این قسمت 900 متر نشان داده می‌شد. در نقشه‌های جدید عمیق‌ترین نقطه دارای عمقی حدود 1030 متر است. شیب دریا از طرف ساحل به مرکز دریا در قسمتی از غرب در تمام نقاط جنوبی نسبتا زیادتر است.
یعنی در فاصله کوتاهی از ساحل، عمق آب افزایش یافته و به حدود چند صد متر می‌رسد. در مشرق سواحل جنوبی در فاصله زیادی از ساحل عمق آب کمتر از 100 متر است.

9- 1- 6- درجه حرارت آب دریا

وزن مخصوص آب با درجه حرارت آن تغییر می‌نماید. آب شیرین با درجه حرارت 4 درجه سانتیگراد از آب با درجه حرارتهای مختلف دیگر سنگین‌تر است. همانطوری که اشاره شد شمال دریای خزر در منطقه سردسیر قرار دارد.
برودت هوا در منطقه شمالی در زمستان به 12 درجه زیر صفر می‌رسد و در ناحیه جنوبی درجه حرارت متوسط در طول زمستان حدود 5 تا 6 درجه بالای صفر است. در دریاها و دریاچه‌هائی که طی سال درجه حرارت محیط آنها برای مدت قابل ملاحظه‌ای زیر صفر قرار دارد، طبقه‌بندی حرارتی در آب آنها صورت می‌گیرد. آبهای ناحیه عمیق «هیپولیمنیون» غالبا سرد و در حدود 4 درجه است و آبهای «هیپولیمنیون» سطحی در فصل گرما تا حدودی گرم و در فصل سرما با برودتی زیر 4 درجه سانتیگراد است. در فاصله بین این دو طبقه «متالیمنیون» شیب (گرادیان) حرارتی وجود دارد. اختلاف درجه حرارت زمستان و تابستان و اختلاف درجه حرارت روی آب (بر اثر تماس و تبادل حرارتی با هوا) با زیر آب موجب به‌وجود آمدن جریانهائی در دریا می‌شود. در شمال دریا که عمق آب کمتر است با شروع زمستان فورا سطح آب سرد می‌شود و سرما رفته‌رفته در تمام عمق کم‌آب اثر می‌گذارد. در ناحیه مصب «ولگا» که آب فاقد املاح و تا حدودی شیرین است یخبندان زود شروع می‌شود و قطعات یخ در این ناحیه شناور می‌شود. گاهی درجه حرارت آب و یخ به 5/ 0 و 1 درجه زیر صفر هم می‌رسد. آبهای کم‌عمق همانطوری که در زمستان زود سرد می‌شود در تابستان نیز با گرم شدن هوا خیلی زود گرم می‌شود. در جنوب درجه حرارت آب هنگام زمستان حدود 6 تا 7 درجه و در فصل تابستان تا 29 و 30 درجه می‌رسد. یخبندان کلی تاکنون در آبهای جنوبی دیده نشده است، ولی در آبهای داخلی ساحلی و تالاب انزلی یخبندان کلّی در سطح آبگیرها و آبراهه‌ها ثبت گردیده است. در ناحیه آبهای عمیق درجه حرارت آب با زیاد شدن عمق آب کم می‌شود. در عمق 400 متری، حرارت آب اندکی کمتر از 5 درجه و در عمق 650 تا 700 متری کمی بیش از 5 درجه است. به نظر می‌رسد فاصله بین 400 تا 700 متر منطقه آب سنگین از نظر درجه حرارت است.
ص: 190
عواملی مثل شوری و جریانهای آبی و باد و امواج در تغییرات رژیم حرارتی دریا تأثیر می‌گذارد و تغییرات حرارت آب دریا متقابلا در تلطیف آب و هوای نقاط ساحلی مؤثر است.

10- 1- 6- شوری و نمکهای دریا

آب دریای خزر نه شیرین است و نه لب‌شور و مانند آب اقیانوسها نیز شور نیست و از نظر طعم حالت خاص خود را دارد. شوری آن بیشتر از آبهای لب‌شور و کمتر از شوری آب اقیانوس می‌باشد، ولی ترکیب شیمیائی املاح محلول در آن تا حدودی شبیه آب اقیانوسهاست با این تفاوت که در آب دریای خزر کلرایدها کمتر و سولفات و کربناتها بیشتر است.
مقدار کل املاح محلول در آب دریای خزر به‌طور متوسط 13 در 1000 و در آب اقیانوسها حدود 35 در 1000 است. شوری دریا در فصول مختلف سال و در نقاط مختلف دریا تغییر می‌نماید. تغییرات آن در عمق آب زیاد نیست.
جریانهای آبی و بادها و امواج، آب دریا را در طبقه سطحی به هم می‌زنند، در نتیجه طبقه‌بندی از نظر غلظت املاح در عمق آب مشاهده نمی‌شود. در نقاطی که رودهای زیادی وارد دریا می‌شود نظیر ساحل شمالی و غربی در فصل زمستان که آب کمتری وارد دریا می‌شود شوری آب بیش از سایر فصلهاست.
در اواخر بهار و اوایل تابستان با ورود سیلابهای «ولگا» و سایر رودها شوری آب تا حدودی کاهش می‌یابد. کم شدن شوری تا نواحی مرکزی دریا ادامه می‌یابد. شوری در آبهای شمالی دریا به 4 در 1000 و در مصب رودخانه «ولگا» به 2/ 0 در 1000 هم می‌رسد. در جنوب دریا جز در ناحیه مصب رودخانه آن هم به هنگام بارانهای بهاره و پائیزه تغییرات شوری زیاد نیست. در ناحیه شمال هنگام زمستان به علت یخبندان حوزه رودها و کم بودن آب در رودهائی که به دریا می‌ریزند شوری آب نسبت به فصول دیگر بیشتر است. در آبهای ناحیه جنوبی دریا در زمستان تغییرات شوری زیاد نیست. به‌طور کلی می‌توان گفت دریای خزر از نظر شوری و یا غلظت املاح در سطح و در عمق اختلاف چندانی ندارد.

11- 1- 6- مسئله دریای خزر

یک میلیون کیلومتر مربع از حدود 7/ 3 میلیون کیلومتر مربع سطح حوزه آبخیز دریای خزر را اراضی زراعتی تشکیل می‌دهد. نصف تولیدات صنعتی و یک‌پنجم محصولات کشاورزی و یک‌سوم نیروی الکتریسیته آبی و یک چهارم محصولات دریائی اتحاد جماهیر شوروی از این دریا تأمین می‌شود. 90 درصد صید ماهیهای استورژن (ماهی خاویار) جهان در این دریا صورت می‌گیرد. (م- 18) باارزشترین ماهیهای دریای خزر نظیر شک‌ماهیها و ماهیهای خاویار برای تخمگذاری وارد رودهای این دریا می‌شوند. بچه ماهیها تا مدتی پس از بیرون آمدن از تخم در آبهای شور ساحلی زندگی می‌کنند. دریا محل تغذیه ماهیهاست؛ در دریا زنجیره غذائی در ارتباط با جریان آبهای سطحی و مواد بیوژنیک همراه آنها و تابش خورشید و فعالیت حیاتی هزاران هزار موجودات ذره‌بینی کفی و سطحی و انواع گیاهها و موجودات جاندار برقرار است.
در بنادر مهم این دریا از قدیم کشتیرانی معمول بوده و با ارتباط ولگا- دن کشتیرانی بین المللی نیز در این دریا میسر شده است. جلگه‌های حاصلخیزی در محل ورود رودهای پرآب به دریا وجود دارد. قسمت زیادی از اراضی این جلگه‌های دلتائی حاصلخیز در مجاورت دریا و آبگیرها و تالابهای ساحلی و تحت تأثیر حرکات دریا قرار دارد.
باوجوداین مواهب و این همه اثرات مفید و مثبت دریای خزر در تمدن منطقه‌ای، مصالح این دریای بی‌نظیر در فعالیتهای اقتصادی داخل حوزه آبخیز آن هم در طرف ایران و هم در طرف اتحاد جماهیر شوروی مدتهای مدید مورد ملاحظه قرار نگرفته است. برداشت آب رودها برای مصارف کشاورزی و صنعتی و سدسازی روی رودهای ورودی به آن برای تولید نیروی الکتریسیته موجب پائین رفتن سریع‌تر سطح آب دریا و بروز اختلالات در رژیم ئیدرولیک جریانهای آبی ورودی به آن گردیده، تخلیه فاضلابهای شهری و صنعتی و ریختن زباله و اجسام سنگین نظیر قطعات قراضه ماشینها به داخل جریان آب رودهای ورودی و داخل تالاب ساحلی و یا به‌طور مستقیم به داخل دریا و بسیاری دیگر از این‌گونه رفتارها که طی قرن اخیر افزایش سریع‌تری داشته است. ارزشهای انحصاری دریا را به‌طور قابل ملاحظه و اسفباری در معرض تهدید و نابودی قرار داده است. گاهی شرایط متعارفی دریا در محدوده‌ای نسبتا وسیع تا حدودی به‌هم نخورده، ولی خوشبختانه ترکیب حیاتی گیاه و موجودات زنده هنوز به هم نخورده است. (م- 18) مسئله مهم این است که شرایط خوب و حیاتی این دریای باارزش بتواند در حالت مطلوبی حفظ شود.
اتخاذ تدابیر دفاعی مناسب در مقابل ضد ارزشها و تنگناهای به وجود آمده در شرایط نامطلوب نوش‌دارو بعد از مرگ سهراب است باید از سرایت آلودگیها به ساحت دریا تحت هرشرایطی جلوگیری به عمل آید.
در موضوع تغییرات سطح آب دریا همانطوری که قبلا اشاره شد گرچه بعضی از تغییرات تا حدودی تعریف گردیده، ولی واقعیت این است که رژیم نوسانهای ارتفاع سطح آب دریای خزر هنوز به‌طور کامل شناخته نشده است.
شاید یکی از دلایل برخورد مسامحه‌آمیز با مسائل دریا عدم شناخت صحیح رژیم تغییرات آن باشد. به‌ندرت رژیم تغییرات و نوسانهای سطح آب دریا برای آینده دور مورد پیش‌بینی قرار گرفته و یا اگر گرفته باشد با واقعیت تطبیق نداشته است. در سال 1356 وقتی که مسئله چاره‌جوئی برای پائین رفتن سطح دریای خزر- به ویژه با افزایش برداشتهای غیر قابل بازگشت در اوج توسعه عمرانی- در سطح بین المللی مطرح بود و معیار پائین رفتن سطح آب دریا در مدلهای ریاضی چندبعدی تا سال 2010 میلادی پیش‌بینی می‌گردید (م- 19).
بالا آمدن ارتفاع سطح آب دریا از سال بعد (1357) یکباره همه رشته‌ها را پنبه
ص: 191
نمود ... به نظر می‌رسد تمدنهای ساحلی همیشه تغییرات را لاجرم با دلهره‌ای پذیرفته و خود را با آن تطبیق داده‌اند.
در طرف شوروی در فاصله سالهای 1930 تا 1976 میلادی که سطح آب دریا در حال پائین رفتن بود این احتمال وجود داشت که حدود 35 تا 40 هزار کیلومتر مربع از آبهای کم‌عمق ناحیه شمالی دریا ارزش تولیدی خود را از دست بدهد. لازم به یادآوری است که قابلیت تولید مواد بیوژنیک دریای خزر بستگی به پرتوافکنی خورشید در آب و املاح موجود در آن دارد در نتیجه وجود و وسعت سطح آبهای کم‌عمق و تازه ماندن آب این نواحی باید در حالت تعادل با دیگر نقاط دریا باشد- قبلا 1500 تا 1800 هزار هکتار از ناحیه آبهای کم عمق «قزاق» در شمال شرقی دریا با پائین رفتن سطح آب ارزش حیاتی خود را به کلی از دست داده بود. چون ابتدا تصور می‌شد که اراضی خارج شده از آب می‌تواند به سهولت مورد بهره‌برداری کشاورزی قرار گیرد علاوه بر این‌که چاره‌جوئی جدی برای پائین‌تر رفتن سطح آب دریا نمی‌شد در عمل با افزایش برداشتها از آب رودخانه‌های ورودی روند پائین رفتن سطح دریا تسریع می‌گردید. بعدها وقتی که مشخص گردید اراضی خارج شده از آب به علت شوری فقط با صرف هزینه زیاد برای سالم‌سازی و زهکشی آنها قابل تبدیل به اراضی کشاورزی است و از طرف دیگر افزایش سطح آبهای کم‌عمق (به علت پائین رفتن سطح آب دریا) باعث زیاد شدن شوری و بروز عدم تعادل در شرایط طبیعی آبهای شمال دریا می‌گردد، طرحهائی نظیر تأسیسات مقسم آب در دلتای ولگا برای توزیع آب «ولگا» در سرتاسر ناحیه کم‌عمق شمالی و تازه سازی آبهای نواحی کم‌عمق شمالی و بارور نمودن دوباره آنها به مورد اجرا گذاشته شد. اگرچه در بخش شمالی دریا حد اکثر اهتمام صورت گرفت که با به جریان انداختن آب «ولگا» و تازه نمودن آبهای راکد شرایط مساعد اولیه اعاده شود، ولی در بعضی نقاط چون چرخه حیاتی با رژیم تغییر یافته منطبق شده بود، برگشت یا بازگرداندن آن به حالت اول با بروز مشکلاتی روبرو گردید.
پائین آمدن سطح آب دریا علاوه بر این‌که شرایط نامساعدی برای آبزیان به‌طور مستقیم به وجود آورد، باعث افزایش شیب خط آب جریان رودها در قطعه انتهائی ورودی به دریا گردید و اختلالاتی در مصب رودها برای عبور و مرور ماهیها به وجود آمد. بنادر تا حدود زیادی با کم شدن عمق آب و رسوبگیری بیشتر، ظرفیت خود را از دست دادند. افزایش لایروبی در حوضچه آرامش اسکله‌ها یعنی کانالهای کشتیرانی برای بدست آوردن عمق مناسب، مقاومت پی اسکله‌ها و موج‌شکنها را در معرض خطر قرار داد.
نمونه‌هائی از این عوارض فرونشستن پایه‌های پل غازیان میان‌پشته و خراب شدن گوشه جنوبی اسکله اداره گمرک انزلی و ترک برداشتن موج‌شکن انزلی و خراب شدن اسکله بلوار انزلی است که بعدها در سال 1356 بازسازی شد. چنین مشکلاتی در تمام بنادر دریای خزر کم‌وبیش وجود داشت. در بخش شمالی پائین آمدن سطح دریا در رژیم یخبندان آب تغییراتی به وجود آورد و منجر به پیدایش قطعات یخ شناور گردید که خطر جدی برای سکوها در میدانهای نفتی بود.
در هردو طرف ایران و شوروی هماهنگ پائین رفتن سطح آب دریا در سالهای قبل از 1357 توسعه و عمران شهری به طرف سواحل کشیده شد.
نمونه‌هائی از آن در بابلسر و خزر شهر و انزلی و آستارا دیده می‌شود. در سال 1356 ارتفاع سطح آب به کمترین مقدار (56/ 28-[185] متر ثبت ایران در اداره کشتیرانی بندر انزلی و 29- متر ثبت به‌طرف اتحاد جماهیر شوروی) رسید.
پیش‌بینی می‌شد که تنزل بیشتر سطح آب خسارات زیادتری به بار آورد. لذا مطالعات عدیده‌ای برای حفظ و تثبیت ارتفاع سطح آب دریای خزر صورت گرفت. در کوتاه‌مدت راه‌حلهایی پیش‌بینی و ارائه و بعضا به مورد اجرا گذاشته شد که به تعدادی از آنها در زیر اشاره می‌شود:
1- جبران مستقیم برداشتهائی که از آب رودهای ورودی برای مصارف توسعه عمرانی صورت می‌گیرد با انحراف جریان رودهای پرآب شمالی به حوزه دریای خزر مثل رود «اب» و «ینی‌سئی» در غرب «سیبری» و یا رودهای «دونیا» و «پچورا» در شمال اروپا. این راه‌حل از همان ابتدا مورد مخالفت کشورهای شمالی قرار گرفت چون پیش‌بینی می‌شد انحراف این رودها از دریاهای شمالی موجب افزایش شوری در آب دریاهای مزبور خواهد گردید و با افزایش شوری تشکیل یخ کاهش می‌یابد و به تبع آن «آلبدو» (بازپس‌دهی حرارتی کره زمین) نقصان یافته و درجه حرارت عمومی کره زمین زیاد می‌شود. امروزه این‌گونه راه‌حلها که موجب بروز تغییرات ناشناخته و گسترده‌ای در اکوسیستم کره زمین می‌شود مورد مخالفت عموم قرار می‌گیرد.
2- کم کردن سطح تبخیر دریا با جدا کردن قسمتهائی از دریا که به لحاظ تولیدات بیوژنیک فاقد اهمیت است. همانطوری که اشاره شد در نظر بود حدود 40 هزار کیلومتر مربع آبهای کم‌عمق دریا در شمال از بقیه دریا جدا شود و اراضی جدا شده مورد استفاده کشاورزی قرار گیرد، این طرح به دلیل ایجاد اختلال در تعادل تبخیر و نزولات که سطح دریا نسبت به آن حساس است و همچنین به دلیل پرهزینه بودن عملیات سالم‌سازی اراضی خارج شده از آب مردود گردید.
3- کاهش سطح مقطع دهانه ورودی آب به خلیج «قره‌بغاز» نوعی از اقدامات فوق الذکر بود که به مورد اجرا گذاشته شد. با ایجاد پاشنه‌ای در دهانه خلیج مذکور در حجم آبهای ورودی به داخل آن به‌طور متوسط حدود 8 کیلومتر مکعب کاسته شد، یعنی سالانه فقط حدود 4 کیلومتر مکعب آب دریا وارد این خلیج شده در معرض تبخیر قرار می‌گیرد.
4- جدا کردن قسمت شمالی دریا از دیگر قسمتهای مرکزی و جنوبی با احداث سدی در ناحیه باریک و کم‌عرض دریا و بالا آوردن سطح آب فقط در قسمت شمالی دریا و تجدیدنظر در نحوه توزیع آب رودهای بزرگ در دریا با اجرای این طرح شوری آب ناحیه شمالی به 5/ 0 تا 1 در 1000 تقلیل می‌یافت و این مسئله تولیدات حیاتی را به شدت کاهش می‌داد. برای جلوگیری از کاهش شوری لازم بود یا مقداری آب از قسمت مرکزی وارد ناحیه جداشده شمالی شود و یا قسمتی از آب رودهای شمالی به قسمت جنوبی و یا مرکزی دریا تخلیه گردد. این طرح به علت هزینه زیاد قابل اجرا نبود.
5- انتقال آب از دریای سیاه. شوری آب دریای سیاه 18 در 1000 است
ص: 192
و انتقال آب دریای سیاه به خزر موجب افزایش شوری آب خزر و بروز تغییرات و ناهنجاریهائی در رژیم بیولوژیکی دریا می‌شود. یکی از خطرات افزایش شوری کم شدن اکسیژن محلول در آب است که موجب از بین رفتن موجودات ذره‌بینی کف‌زی (بنتوس) می‌شود.
بسیاری از این تدابیر که طی مدت طولانی هماهنگ توسعه عمرانی داخل حوزه آبخیز دریا اتخاذ شد به علت فقدان توجیه علمی و بیم از عوارض ناباب تبعی و پیامدهای خسارت‌بار و شوم آنها هرگز به مرحله اجرا نرسید. البته لازم است یادآوری شود اقداماتی هم از ابتدای دهه 1970 میلادی به‌طور جدی‌تر در جهت کاهش آلودگی آب رودهای ورودی صورت گرفت. در سال 1975 میلادی در رسانه‌های گروهی اتحاد جماهیر شوروی اعلام گردید که آب رودها با مشخصات طبیعی وارد دریا می‌شود و شرایط حیاتی آبهای ساحلی بهبود یافته است.
با آن‌که آمار نسبتا زیاد و کافی از سطح دریا و عوامل بیلانی ئیدرومتئولوژیک در دست است رژیم تغییرات ارتفاع سطح آب دریا هرگز با احتمال قابل قبولی برای تصمیم‌گیریهای مطمئن در مسائل عمرانی و اقتصادی داخل حوزه آبخیز دریا مشخص نشده است. تا سال 1357 شمسی مسئله پائین رفتن سطح آب دریا همچنین در هاله‌ای از ابهام قرار داشت. از سال 1357 به رغم همه پیش‌بینیها آب دریا شروع به بالا آمدن نمود. تا سال 1369 ارتفاع سطح آب دریا براساس ثبت اداره بندر و کشتیرانی انزلی به 27- متر رسید یعنی سطح آب حدود 56/ 1 متر نسبت به سال 1356 بالا آمد.
سازمانهای مسئول و محققین هردو طرف ایران و شوروی زیاد شدن ارتفاع سطح آب دریای خزر را تحت بررسی و مطالعات دقیقی قرار دادند و در سمینارهای متعدد مسئله بالا آمدن سطح آب دریا و مسائل وابسته به آن مورد بررسی قرار گرفت. جدیدترین و معتبرترین نظریه‌ای که در این مورد اعلام گردید و در نیمه دوم سال 1990 میلادی در جراید اروپای شرقی منتشر شد نظریه تغییرات پالئوکلیماتیک و پالئوئیدرولوژیک و گرم شدن کره زمین ناشی از افزایش سوخت فسیلی و زیاد شدن گازکربنیک در جوّ است که قبلا نیز به آن اشاره شده است.
بالا آمدن سطح دریای خزر و مشکلاتی در سواحل دو طرف ایران و اتحاد جماهیر شوروی به وجود آورده است که عمده آنها آب گرفتن تأسیسات ساحلی و مسکونیهائی است که در دوره پائین رفتن سطح آب نزدیک به دریا و حتی در حریم دریا و تالابهای ساحلی ساخته شده است. از سوی دیگر بالا آمدن سطح آب از نظر بهبود کیفیت آبهای ساحلی و کم شدن سرعتهای فرسایشی جریان رودهای ورودی به دریا مفید و ثمربخش می‌باشد.
البته مادام که تغییرات ارتفاع سطح آب دریا ظرف چندین ده سال حدود 1 تا 2 متر باشد مشکلات ناشی از آن در هرنسل قابل تحمل و مقابله است، ولی اگر براساس آخرین نظریه گرم شدن عمومی کره زمین ادامه یابد و مدام تبخیر کم شود و نزولات افزایش داشته باشد، این سئوال همراه با نگرانی بسیار مطرح می‌شود که بالاخره سطح دریا تا کجا بالا خواهد آمد. آیا به سطح دریاهای آزاد خواهد رسید؟ یا آلهه «تتیس» دوباره شکل خواهد گرفت.

2- 6- تالاب انزلی‌

1- 2- 6- موقعیت جغرافیایی و شرایط مورفولوژیک‌

در سواحل ماسه‌ای دریای خزر تحت تأثیر مشترک جریانهای دریایی و بادها و امواج و جریان آب و رسوبهای رودها، تالابهای ساحلی کوچک و بزرگی به وجود آمده است. این تالابها در رابطه طبیعی و حیاتی با آبهای ساحلی دریا هستند. مرداب انزلی هم یکی از انواع این تالابهای ساحلی است که در موقعیت 37 درجه و 26 دقیقه تا 37 درجه و 35 دقیقه عرض شمالی و 49 درجه و 15 دقیقه تا 49 درجه و 27 دقیقه طول شرقی در پای دامنه شمال شرقی کوههای تالش قرار دارد.
تالاب انزلی بخشی از دریای خزر بوده که به وسیله تیغه‌های ماسه‌ای ناشی از حرکات باد و امواج در مراحل مختلف تغییرات سطح دریا از دریا جدا مانده است. چنین به نظر می‌رسد که در یک مرحله قدیمتر در غرب تیغه ماسه‌ای کپورچال- آبکنار، تالاب سیاکشیم و در شرق تیغه ماسه‌ای شیجان و دهنه سرشیجان، تالاب شیجان را از دریا جدا نموده است. در مرحله دیگر تالاب آبکنار یا ماهروزه در غرب با تیغه ماسه‌ای انزلی- کپورچال و تالاب طالب‌آباد در شرق با تیغه ماسه‌ای حسن‌رود- غازیان از دریا جدا گردیده است. به هرحال بعد از به وجود آمدن تالاب تغییرات سطح دریا و جریان رودهای ورودی به داخل آن در تغییر شکل و خصوصیات تالاب تأثیر زیادی داشته است.
از ناحیه غرب و جنوب تعدادی رودهای تندآب با حوزه‌های آبخیز کوهستانی و جنگلی وارد تالاب می‌شود. اگرچه فرسایش خاک قابل ملاحظه‌ای در حوزه آبخیز رودهای ورودی به تالاب مشاهده نمی‌شود، ولی این رودهای تندآب با سیلابهای ناشی از بارندگی در جلگه رسوبی در کناره‌ها و بستر مسیر خود فعالیت فرسایشی دارند و با خم‌سازی (مآندرینگ) های کوچک رسوبهای نسبتا دانه‌درشت را به جلو حمل نموده و در ابتدای آبهای ساکن و عمیق تالاب به‌طور مشخص با فعالیت دلتاسازی جاگذاری می‌نمایند.
کم‌وبیش همه رودهای کوهستانی این منطقه در انتهای مسیر خود یعنی پس از خارج شدن از ناحیه کوهپایه در تشکیلات آبرفتی دانه‌ریز فعالیت فرسایشی رودخانه‌ای دارند. به نظر می‌رسد طبیعت گرایشی به کندن رسوبهای این منطقه و انتقال آنها به داخل تالاب دارد. (م- 4)
در قسمت شرقی تالاب جریانهای آبی نهرهای سنتی مربوط به شبکه آبیاری اراضی ساحل چپ سفیدرود وارد می‌شود. این جریانها در دوره آبیاری به صورت نهر آبیاری و زهکش و جمع‌کننده آبها یا فاضلابها عمل می‌نمایند و در غیر فصل آبیاری به صورت زهکش، آبهای سطحی حاصله از نزولات را جمع‌آوری نموده به داخل تالاب تخلیه می‌کنند. رسوبهای همراه این جریانها دانه‌ریز و به صورت معلق در آب هستند که مدت زیادی شناور مانده و در نقاط آرام و طغیانی گیر و در حاشیه آبگیرها ته‌نشین شده محل مساعدی برای ایجاد و توسعه پوشش نباتی می‌گردند.
رسوبهای دانه‌ریز پس از وارد شدن به آبهای ساکن تالاب قسمتی در سطح آب پخش شده و در نقاط کم‌عمق حاشیه‌ای ته‌نشین می‌شود و قسمتی هم
ص: 193
نقشه شماره 1- 6- تالاب انزلی.
اقتباس از گزارش مطالعات جامع طرح احیای تالاب انزلی- مهندسین مشاور یکم- مشاور وزارت جهاد سازندگی، 1366.[186]

کتاب گیلان ؛ ج‌1 ؛ ص193
وتر آمده در برخورد با آب دریا همراه با مقادیری از املاح آب در نقاط مختلف خروجی آب از تالاب رسوب می‌کند و موجبات رشد گیاه را فراهم می‌سازد. پس از به وجود آمدن پوشش گیاهی، خود گیاه هم موجب جذب و نگهداشتن مواد معلق در آب خواهد شد به این ترتیب توده انبوه گیاهی «گوده» به اصطلاح محلی خیلی سریعتر شکل گرفته توسعه می‌یابد و تبدیل به جزیره‌های بزرگ و کوچک می‌شود. بنابراین ملاحظه می‌گردد که در روند طبیعی قسمتهای آبی تالاب انزلی از بدو پیدایش در نتیجه فعالیت دلتاسازی رودها از ناحیه بالادست و حاشیه‌ای و با تشکیل گوده‌ها و جزایر در محل برخورد آبهای شور و شیرین به تدریج محدود گردیده است. محمد حسن گوده، شریفی گوده، تازه‌آباد گوده، طالب‌آباد گوده، کولی‌ور گوده، سامان‌سر، قلم گوده بزرگ، قلم گوده کوچک، آقاگوده، چراغ‌پشتان، پیله علی باغ و تعدادی دیگر، همه جزایری هستند که در اطراف کانال کشتیرانی یعنی در ناحیه خروجی آب تالاب به دریا تشکیل شده و توسعه‌یافته و سپس به زمین شهری و زراعی تبدیل گردیده‌اند.
در حاشیه تالاب انزلی رودهای ورودی به تالاب با فعالیت دلتاسازی رسوبهای بستری را به جلو می‌رانند و آنگاه کف انتهای مسیر خود را بالا آورده موجب بروز طغیان در اراضی طرفین قطعه انتهایی مسیر خویش می‌گردند. قسمتی از رسوبهای معلق در آبهای طغیانی در اراضی بلافاصله کناره رود ته‌نشین شده باعث بالا آمدن کناره‌های مسیر انتهایی رود نسبت به اراضی دورتر می‌شوند و به اصطلاح محلی «کل» یا «رودخان کل» و به اصطلاح علمی «لی‌وی» به وجود می‌آورند. به تدریج کف و کناره رود نسبت به اراضی اطراف در سطح بالاتری قرار می‌گیرد و بین دو مسیر و دو رود مجاور یکدیگر خط القعری تشکیل می‌شود که در مراحل بعد امکان دارد یک یا هردو رود طرفین آن به داخل خط القعر مذکور تغییر مسیر دهند. مسیر جدید را در محل «خاله» می‌گویند نظیر «نوخاله، هنده‌خاله، کیش‌خاله، تراب‌خاله، باقرخاله و غیره ...»
با توجه به نحوه پیدا شدن اراضی در گوده‌ها و در حاشیه بیرونی تالاب انزلی به یقین استفاده از این اراضی برای زراعت با خطرات غرقابی همراه خواهد بود. این اراضی ولو زراعتی دارای خصوصیات تالابی هستند و در طبقه‌بندی جدید تالابها (م- 23) «اراضی زراعتی تالابی» نام دارند. سطح سفره آبهای زیرزمینی در این اراضی بالاست از ویژگیهای این اراضی عدم امکان زهکشی آنها به طریق ثقلی یعنی بدون استفاده از پمپاژ است.

2- 2- 6- وسعت تالاب‌

در دوره‌های مختلف و برای منظورهای خاص ارقام متفاوتی در مورد سطح مرداب انزلی داده شده است. اگر سطح آبی تالاب موردنظر باشد یعنی سطوحی که به‌طور دائم یا موقت در تمام فصول یا دوره‌هایی از سال زیر آب قرار دارند، با توجه به تغییرات سطح دریای خزر و غرقاب و طغیان در اراضی حاشیه، اختلاف اعدادی که برای مساحت تالاب داده شده موجه به نظر می‌رسد مشاورین هلندی کامپساکس در 1309 شمسی (1930 میلادی) سطح تالاب را 240 کیلومتر مربع داده‌اند. مساحت تالاب در سال 1336 شمسی (1957 میلادی) 84 کیلومتر مربع، در گزارش ئیدروپروژکت (مشاورین
ص: 194
روسی) به سال 1344 حدود 100 تا 200 کیلومتر مربع، در گزارش آبان‌ماه 1364 طرح احیای مرداب انزلی 300 کیلومتر مربع و در گزارش گام اول مهندسین مشاور یکم در مطالعات طرح جامع تالاب انزلی 157 کیلومتر مربع تخمین زده شده است، ولی اگر تالاب با تعریف امروزی شامل انواع اراضی آبدار از قبیل جنگل و بیشه آبدار و لجن‌زار و باتلاق اراضی مزروعی آبدار و بستر بزرگ و متروکه رودها و مناطق طغیان‌گیر و آبگیرهای دائم باشد، که در واقع تالاب انزلی مجموعه‌ای از این صور مختلف تالابی است، با توجه به مسائل انسانی و اجتماعی و مصالح ملی و اقتصادی، اراضی زیر خط یا منحنی تراز 25- متر محدود به تپه‌های ماسه‌ای ساحلی محور «حسن‌رود» و «غازیان» و «انزلی» و کپورچال و دریا را می‌توان مساحت ثابتی برای تالاب در نظر گرفت که حدود 000، 20 هکتار می‌شود.

3- 2- 6- آبهای ورودی به تالاب انزلی‌

حجم آب جاری شده ماهانه رودهایی که به تالاب انزلی می‌ریزند با برآوردی برمبنای حد متوسط یک دوره طولانی در جدول (1- 2) منابع آب تالاب انزلی (فومنات) داده شده است. به‌طور متوسط و مدام هرثانیه 76 متر مکعب آب با جریانهای سطحی وارد تالاب انزلی می‌شود. در نقشه شماره (1- 6) ملاحظه می‌شود که آبهای ورودی به‌طور طبیعی در حاشیه غربی و جنوبی و شرقی تالاب پخش شده است. بیشترین مقدار آب در سه ماه پائیز و دو ماه اول بهار وارد تالاب می‌شود. در این برآورد حجم آبی که سالانه از رودخانه وارد تالاب می‌گردد بالغ بر 4/ 2 کیلومتر مکعب است.
مقدار آب ناشی از نزولات جوی در 3740 کیلومتر مربع اراضی حوزه آبخیز تالاب انزلی با ضریب جریان 48/ 0 حدود 45/ 4 کیلومتر مکعب است.
سالانه به‌طور متوسط 800 میلیون متر مکعب آب از طریق تونل آب‌بر فومن و کانال سمت چپ سد سنگر و نهر سنتی گله‌رود از حوزه سفیدرود برای مصارف آبیاری وارد حوزه تالاب انزلی می‌گردد. 456 میلیون متر مکعب آن به مصرف 000، 95 هکتار اراضی مزروعی فومنات می‌رسد. (م- 6) در سراسر حوزه آبخیز تالاب انزلی سالانه حدود 3/ 2 کیلومتر مربع آب با تبخیر واقعی از حوزه خارج می‌شود. بنابراین سالانه حدود 5/ 2 کیلومتر مکعب آب از طریق جریانهای سطحی و زیرزمینی وارد تالاب انزلی می‌گردد. به نظر می‌رسد 100 میلیون متر مکعب اختلاف 5/ 2 با 4/ 2 کیلومتر مکعب آبهای ورودی سالانه به تالاب انزلی، که به دو روش بیلانی و اندازه‌گیری آبهای سطحی محاسبه شده، مربوط به تخلیه سالانه ابهای زیرزمینی در تالاب انزلی می‌باشد.

4- 2- 6- بخش آبی تالاب انزلی‌

اشاره
درحالی‌که محیطهای آبی باید صورت غالب و فراوانتر تالاب باشد متأسفانه در حال حاضر بیش از 10 درصد تالاب پوشیده از آب نیست. بخش آبی تالاب شامل آبگیرها و «روگاها» ست. روگاها یا مجاری آبی تالاب اتصال بین آبگیرها و رودها را با دریا برقرار می‌نمایند و علی الاصول باید خط القعرهایی در امتداد رودهای بزرگ ورودی به دریا باشند. آبگیرها قسمتهای آبی ساکن جدا شده از یکدیگر با رسوبها و انبوه گیاهان آبی است. جریان آب در روگاها محسوس است، ولی در آبگیرها ممکن است طی سال همه یا قسمتی از آبها جابه‌جا شوند و معمولا حرکت و جریانی در آنها مشاهده نمی‌شود. روگاها و آبگیرها ذیلا مورد بررسی قرار می‌گیرد.

شنبه‌بازار روگا:
مجرای آبی بین انزلی و میان‌پشته است. در گذشته به علت باز بودن قسمت انتهایی شنبه‌بازار روگا به جنوب غربی و قسمت میانی تالاب انزلی از طریق پاشاروگا پرآب و عمیق‌تر بوده است. در این روگا از طرف بندر انزلی یک اسکله چوبی به نام «میرکرپی» برای پهلو گرفتن کشتیها و باراندازی و بارگیری وجود داشت. پشت اسکله مجتمع بازرگانی و انبارها بود. در این روگا در ابتدای ناحیه «کولی‌ور» انبارهای نفت قرار گرفته بود که نفت با کشتی به این انبار وارد می‌شد و این ناحیه «نوبل» نام داشت. تقریبا از سال 1310 شنبه‌بازار روگا اهمیت کشتیرانی خود را از دست داد. پل انزلی و میان‌پشته که با قطعه متحرکی برای عبور کشتیها طراحی و ساخته شده بود هرگز در عمل مورد استفاده قرار نگرفت. به تدریج مسیر بالادست این روگا و مسیر پاشا روگا با رسوبها و گیاهان مردابی بسته شد. در پایان دهه 1350 سرتاسر شنبه‌بازار روگا پوشیده از انبوه گیاهان آبی بود و آب تقریبا راکد آن به شدت آلوده و تغییر رنگ یافته به نظر می‌رسید. در سال 1363 مسیر شنبه بازار روگا از انبوه گیاهان و قطعات سنگین ماشینها و زباله پاکسازی شد؛ قسمت انتهایی آن در ناحیه «تازه بکنده» لایروبی گردید و ارتباط آبی بین آبهای جنوب غربی تالاب و شنبه‌بازار برقرار شد. قسمت ابتدای پاشاروگا از ناحیه شنبه‌بازار لایروبی گردید، ولی به علت تراکم مسکونی طرفین پاشاروگا در مسیر نزدیک به نهنگ‌روگا برقراری اتصال آبی بین قسمت میانی تالاب و شنبه‌بازار روگا مسیر نشد. آب شنبه‌بازار روگا به علت وارد شدن فاضلاب قسمتی از شهر انزلی به داخل آن و فاضلاب کارگاههای صنعتی و کارگاههای کوچک شور کردن ماهی به شدت آلوده است. پاکسازی و برقرار کردن ارتباط آبی تا حدودی در رقیق ساختن آلودگیها مؤثر بوده است.
طول تقریبی این روگا حدود 6 کیلومتر از کانال کشتیرانی انزلی تا مجرای منتهی به آبگیر آبکنار است و عمق آن بین 6/ 0 تا 5/ 1 متر در طول مسیر متغیر می‌باشد.

نهنگ روگا:
در حال حاضر بزرگترین مجرای آبی تالاب انزلی است که بین میان‌پشته و قلم‌گوده قرار گرفته است. عرض آن در ابتدا یعنی نزدیک به کانال کشتیرانی حدود 100 متر و عمق آن در این ناحیه 50/ 6 متر است. پس از 1 کیلومتر از کانال کشتیرانی مسیر اصلی آن در صحنه تالاب مرکزی تقریبا قابل تشخیص نیست. گوده‌های متعدد و جوانی آن را شاخه‌شاخه می‌نماید و بعد از جدا شدن شاخه «سمندق» و «هندوخاله» از ناحیه جنوب شرقی مسیر آن (سمت راست در جهت جریان آب) دوباره مسیر نهنگ روگا تا حدودی مشخص می‌شود. عمق آن در این ناحیه حدود 4 متر است. از کمی بالاتر یک شاخه انحرافی به طرف غرب به آبگیر آبکنار منتهی می‌شود. مسیر اصلی نهنگ روگا به قطعه مشترک بهمبر و سیاه‌درویشان می‌رسد و در محل رسیدن به سیاه‌درویشان یک شاخه انحرافی آن دوباره به طرف آبگیر آبکنار می‌رود.
کانال قرابا از سمت مغرب به قطعه مشترک بهمبر و سیاه‌درویشان، که در
ص: 195
امتداد شمالی- جنوبی است، متصل می‌شود. کمی بالاتر «بهمبر» یعنی مجموع آبهای وارده به تالاب سیاکشیم از مسیری با عمق 1 تا 2 و با عرض 4 تا 6 متر که تا حدودی شبیه به جنگلهای آبدار است داخل سیاه‌درویشان می‌شود.
قسمت ابتدای این روگا دارای عرض و عمق نسبتا قابل ملاحظه‌ای است. بخشی از تأسیسات آبی نیروی دریایی در ساحل این قسمت طرف «میان پشته» قرار دارد. قبل از جنگ جهانی دوم ناوچه‌های کوچک جنگلی ایران در این روگا پهلو می‌گرفتند. آب این روگا تقریبا فاقد آلودگی و مسیر مناسبی برای رفت‌وآمد ماهیهاست.

راسته‌خاله:
بین قلم‌گوده و جزیره، تأسیسات شیلات و مهمانسرای سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته است. در گذشته راسته‌خاله راه عبور و مرور کشتیها به بندر پیربازار بود و به آن «مایاق‌راه»[187] هم می‌گفتند و در انتها این روگا به تراب‌خاله و رودخانه پسیخان منتهی می‌شد. تا سال 1363 فقط، 60 متر از ابتدای مسیر آن در عرضی حدود 60 متر دارای آب بود؛ بقیه مسیر تانوخاله اکبری پوشیده از رسوبها و گیاهان آبی بود که به زحمت تشخیص داده می‌شد. در گذشته راسته‌خاله از ناحیه بالا از طریق «سمندق» به نهنگ‌روگا متصل می‌گردید. مسیر راسته‌خاله قبلا از محل پل غازیان تا حدود 15 کیلومتر به طرف بالا ادامه داشت. در سال 1309 شمسی حدود 60 دستگاه تورماهی (پره) در مرداب صید ماهی می‌کرد. کشتیها از دریای خزر به ده پیربازار رفت‌وآمد می‌کردند. (م- 24) با فعالیت دلتاسازی رود پسیخان و پیشرفت جبهه دلتائی قسمت بالا راسته‌خاله و سمندق روگا مسدود گردید و به این ترتیب ارتباط آبی شرق تالاب با سایر نقاط بالا و مرکزی آن قطع شد. با قطع ارتباط راسته‌خاله و نهنگ روگا فشار تخلیه آب رود پسیخان و پیربازار روی دو روگا دیگر یعنی سوسرروگا و پیربازار روگا باعث افزایش سرعت جریان آب در آنها گردید پائین رفتن سطح آب دریا مزید بر علت شد و افزایش سرعت موجب تخریب پایه پل غازیان- میان‌پشته و گوشه جنوبی اسکله گمرک گردید. در عکسهای هوائی سالهای 1337، 1346 و 1352 مسیر پر شده راسته‌خاله به خوبی قابل تشخیص است. در سال 1363 راسته‌خاله طی برنامه عملیات آزمایشی طرح احیای تالاب انزلی در عرض نسبتا زیاد حدود 60 متر و با عمق متوسط 4 متر لایروبی شد، ولی به جای ادامه مسیر قدیمی آن از فاصله حدود 1 کیلومتر از ابتدا (پایاب) مسیر لایروبی با زاویه قائمه به شرق منحرف گردید و تا قطع دو مسیر سوسر روگا و پیربازار روگا ادامه یافت. در این محل تقاطع آبگیری به وسعت حدود 4 هکتار ایجاد شد. غرض از احداث آبگیر ایجاد تله رسوبگیر و افزایش حجم آبی و کاهش پوشش گیاهی و توزیع و پخش آبهای ورودی بین شاخه‌های خروجی ذکر شده است. (م- 25)

پیربازار روگا:
بین جزیره ساختمان محیط زیست و مهدی گوده جریان دارد. همانطور که از نام آن پیداست در گذشته با رودخانه پیربازار (گوهررود و سیاه‌رود رشت) مربوط بوده است. طول آن از پل غازیان تا دهانه شیجان حدود 6/ 7 کیلومتر و عرض آن حدود 35 متر و عمق آن بین 1 تا 4 متر است. در شرایط فعلی مسیر آن به شرح زیر است:
قطعه ابتدای مسیر آن به تله رسوبگیر منتهی می‌شود. قطعه دوم مسیر آن تا دهنه تالاب «شیجان» ادامه می‌یابد و در این ناحیه با سوسر روگا مربوط می‌شود؛ سپس به نوخاله که ادامه رود پسیخان است متصل می‌گردد و پس از حدود 3 کیلومتر بعد از سر دهانه شیجان به رود اصلی پیربازار منتهی می‌گردد.
در جهت آب رود پیربازار وارد قسمت انتهائی رود پسیخان در ناحیه نوخاله می‌شود و آب مشترک این دو جریان در دهانه تالاب شیجان با آبهای خروجی شیجان در سوسر روگا و پیربازار روگا تقسیم می‌شود سپس به تله رسوبگیر رسیده و از آنجا در 3 شاخه راسته‌خاله و پیربازار روگا و سوسرروگا تقسیم شده وارد کانال کشتیرانی می‌گردد. آبهای پیربازار روگا به به‌غایت آلوده است به طوری که آبهای فراوان پسیخان را نیز که دارای کیفیت خوب است آلوده می‌نماید. شدت آلودگی این رود گاهی سبب مرگ‌ومیر ماهیها نیز شده است.
در طرح احیای تالاب انزلی در سال 1364 در نظر بود که آبگیر دیگری در دهانه «شیجان» ایجاد شود و رود پیربازار به پشت تالاب شیجان منحرف گردد، غرض از اجرای این طرح بیشتر حذف آلودگی آب رود پسیخان و استفاده از قدرت خود پالائی تالاب شیجان برای کم کردن آلودگی آب پیربازار ذکر شده است. (م- 25)

سوسر روگا:
این روگا بین غازیان (سامان‌سر) و جزیره مهدی‌گوده قرار دارد. طول آن از پائین تا سر دهانه تالاب «شیجان» 5 کیلومتر، عرض آن بین 20 تا 25 متر و عمق آن بین 2 تا 5 متر متغیر است. جریان آب کوچکی از شمالی‌ترین بخش شرقی تالاب در نیمه‌راه وارد آن می‌شود. سوسر روگا به علت مجاورت با منطقه مسکونی غازیان و وارد شدن فاضلابها به داخل آن و همچنین به علت ریختن زباله و ماشینهای اسقاط و لاستیک به داخل آن نظیر شنبه‌بازار روگا به شدت آلوده است. در اراضی طرف چپ و راست سوسر روگا، ناحیه پایاب تأسیسات شیلات قرار دارد که زباله و فاضلاب آنها نیز وارد مجاری تالاب می‌شود. در سالهای اخیر با تمرکز واحدهای کوچک صنعتی در ناحیه شمالی سوسر روگا و قسمت جنوبی تپه‌های ساحلی تصور می‌گردد آلودگی این روگا در سالهای آینده افزایش یابد.

کانال کشتیرانی انزلی:
به سادگی می‌توان مجسم نمود که قبل از ساختن موج‌شکنها، دهانه خروجی آبهای مرداب تالاب انزلی به دریای خزر به چه صورتی بوده است. بدیهی است که از چند ده متری انتهای فعلی موج‌شکنها در خشکی دهانه خروجی باز می‌شد و طرفین این دهانه را اراضی ساحلی به صورت نواحی باتلاقی و آبگیر تشکیل می‌داد. خط القعر مسیر جریان خروجی در عرض وسیعی از دهانه متغیر بود و امواج دریا نقاط مسکونی شمالی و شمال شرقی شهر را در معرض تهدید قرار می‌داد. تحت چنین شرایطی استعداد بندری حد اقل بود و اسکله‌های پهلوگیری و باراندازی و بارگیری کشتیهای تجارتی برای احتراز از اغتشاشها و اختلالهای امواج دریا ناگزیر دورتر از دریا و در حاشیه جنوبی تالاب انزلی استقرار داشتند. رونق بازرگانی در پیربازار و ضیابر شاید مربوط به این زمان باشد. در سالهای پایانی قرن نوزدهم میلادی زمانی که توسعه اقتصادی و صنعتی و تجاری آهنگ رشد سریعی می‌یافت و بازارهای مصرف کالاهای ساخته شده و منابع مواد اولیه از
ص: 196
هرطرف به روی رقبای اقتصادی بسته می‌شد، دولت روسیه در جهت دسترسی ساده‌تر به بازارهای مناطق شمالی و مرکزی ایران اقدام به راه‌سازی در نقاط مختلف نمود. موج‌شکنهای انزلی که در سال 1896 میلادی توسط شرکت راه انزلی- قزوین ساخته می‌شد در داخل خلیج، منطقه آرامی در مقابل بادهای شدید شمال و شمال غربی و بادهای تکراری شمال شرقی برای پهلو گرفتن کشتیها به وجود می‌آورد. البته قسمتی از امواج که از موج‌شکن به داخل نفوذ می‌نمود، پس از برخورد به قطعات مکعبی‌شکل بتونی موج‌شکن ساحل جنوب غربی داخل خلیج مستهلک می‌گردید؛ گاهی نیز موجب ویرانی واحدهای مسکونی مجاور ساحل می‌شد. در اسکله‌سازی که به سال 1317 صورت گرفت و پس از آن در بازسازی اسکله در سالهای 1355 و 1356 دیواره اسکله قائم ساخته شد و تمهیداتی برای استهلاک امواج پیش‌بینی نشد.
بر اثر انعکاس امواج روی دیواره قائم اسکله جنوب غربی، موج‌شکن غازیان در فاصله بین اداره بندر و تأسیسات نیروی دریائی در معرض شستشو و تخریب قرار گرفت.
در مجموع، موج‌شکنها از لحاظ مشخصات ئیدرولیک و هم از نظر ساختمانی خوب طراحی شده و اجرای طرحها نیز به نحو شایسته‌ای انجام پذیرفته است. هسته اصلی موج‌شکن را مصالح سنگی تشکیل می‌دهد که در محفظه تیرکوبی‌شده‌ای (تیر چوبی) با کلافهای چوبی پیچ و مهره‌ای ریخته شده است. مصالح سنگی به نظر می‌رسد از دره رودخانه شفارود حمل گردیده.
در بعضی نقاط لاشه سنگها روی فرشی از شاخه درختان قرار دارد. روی پی سنگی با مصالح بنائی بالا آورده شده و قسمت بیرونی محفظه تیرکوبی شده با قطعات بتونی مکعب‌شکل به ابعاد حدود 1 متر در مقابل امواج محافظت گردیده است. قسمت نوک موج‌شکنها بلندتر و مجهز به چراغ راهنمای دریائی است.
موج‌شکن انزلی درست از ناحیه میانی ظاهرا به علت آبشستگی در پی ناشی از لایروبی زیاد کانال کشتی‌رانی در دوره‌ای که سطح آب دریا پائین می‌رفت آسیب دیده است. فارغ از دو عارضه مذکور، که ناشی از بهره‌برداری غیر اصولی از تأسیسات بندری است، موج‌شکنها تاکنون که نزدیک یک قرن از عمر خود را سپری کرده‌اند بدون آسیب جدی بر جای ایستاده‌اند.
آبهای ورودی به تالاب انزلی از دهانه موج‌شکنها که به عرض 204 متر از هم قرار دارند به دریا می‌رسند. در ناحیه سمت راست کانال کشتیرانی انزلی یا ضلع غربی موج‌شکن غازیان اغلب ماسه جمع می‌شود که ظاهرا آن را ناشی از کوتاه بودن موج‌شکن انزلی می‌دانند. کانال کشتی‌رانی انزلی که مثل بند ناف، تالاب انزلی را به دریای خزر متصل می‌نماید جدا از اهمیت تجارتی و اقتصادی آن از نظر محیط زیست و شرایط لازم برای مهاجرت و رفت‌وآمد آبزیان هم بسیار باارزش است. ایجاد اختلالات ئیدرولیک و آلوده‌سازی آب کانال با غرق نمودن شناورهای قراضه و اسقاط در آن و رها ساختن فاضلابهای شهری و کارگاهها به داخل آن و همچنین پخش روغن و مواد نفتی روی آن موجبات بروز خسارات زیادی را در تالاب انزلی و اراضی مجاور تالاب فراهم می‌سازد.

5- 2- 6- آبگیرهای تالاب انزلی‌

اشاره
آبگیرها مناطقی هستند که ارتفاع سطح کف آنها در بیشتر نقاط پائین‌تر از ارتفاع سطح آب دریاست. این آبگیرها در حال حاضر مملو از آب بوده و ظاهرا آب آنها ساکن است. بعضی از این آبگیرها که در زیر پوشش گیاهی قرار گرفته‌اند تمام سطح آبی آنها در معرض دید نیست. تعدادی دیگر نیز ارتباط آبی سطحی آنها با آب سطحی تالاب انزلی در دوره کم‌آبی قطع شده است و جز در مواقع طغیانی آب ندارند. در واقع هریک از آبگیرها خود یک اکوسیستم تالابی جداگانه و باارزش تالابی تا حدودی مشابه می‌باشند که به ترتیب اهمیت عبارتند از:

آبگیر ماهروزه یا آبکنار:
این آبگیر در امتداد غربی- شرقی و تقریبا در سرتاسر جنوب تیغه ماسه‌ای کپورچال- انزلی و شمال تیغه کپورچال- آبکنار گسترده شده است. وسعت آن زیر منحنی تراز 25/ 25- متر حدود 60 کیلومتر مربع اندازه‌گیری و محاسبه شده است. گودترین نقطه آن وقتی که ارتفاع سطح آب دریا 70/ 26- متر است تقریبا در وسط آبگیر حدود 8/ 1 متر است. از منتهی الیه غربی آن رود چاف با نام محلی رودخانه «سیاه‌خاله‌سر» وارد آن می‌شود. تقریبا تا حدود سه کیلومتر از محل پیوستن به این آبگیر سطح آن پوشیده از انواع گیاهان آبی است. ساحل شمالی آن پوشیده از نیزار است. ساحل جنوبی آن تا حدودی ماسه‌ای است و به فاصله کمی دورتر از ساحل در قطعات جدا از هم نیزار در حال توسعه است. قسمت شرقی این آبگیر را ناحیه آرامش برخورد دو جریان بهمبر با سیاه‌درویشان تشکیل می‌دهد. این قسمت در عرض (شمالی- جنوبی) حدود یک کیلومتر با رسوبهای دانه‌ریزی بسته شده است. از ناحیه شمالی آن آبگیر آبکنار با مجرای آبی به نهنگ روگا و شنبه‌بازار روگا مربوط می‌گردد. قسمت شرقی این آبگیر نظیر قسمت غربی تا حدود سه کیلومتر پوشیده از نیزار است. کف این آبگیر به خصوص در ناحیه شرقی و غربی پوشیده از لجن و لاشه پوسیده گیاهان آبی است. کف بستر این آبگیر در بعضی نقاط وسط و ناحیه جنوبی آن ماسه‌ای با دانه‌های نسبتا درشت است. آب این آبگیر گاهی اوقات سال به ویژه در سالهای اخیر لب‌شور می‌شود. نحوه نفوذ شوری تاکنون مشخص نشده است، ولی تصور می‌رود شوری دریا، به طریقه جریان وزن مخصوص به صورت غشاء نازکی در کف، از عمق روگاها به داخل آبگیر منتقل می‌گردد.

آبگیر سیاکشیم:
به وسعت تقریبی حدود 50 کیلومتر مربع در جنوب تیغه ماسه‌ای کپورچال و آبکنار قرار دارد و رودهای تشکیل‌دهنده بهمبر از آقامحله تا کلسر وارد آن می‌گردد. بیش از 90 درصد سطح این آبگیر پوشیده از نیزار است عمق قطعات آبی داخل نیزار در مواقع پرآبی به‌طور متوسط 50 سانتیمتر است و در بهار و تابستان تقریبا همه سطوح آبی آن پوشیده از گیاههای شناور و غوطه‌ور می‌باشد. در بیشتر نقاط این آبگیر، کف آب پوشیده از لجن و باقیمانده پوسیده گیاهان است. نقاطی که مسیر جریان آبهای ورودی است، جنس کف گاهی اوقات ماسه و سیلت و ماسه دانه‌درشت‌تر است. قسمت جنوبی تالاب سیاکشیم بر اثر فعالیت دلتاسازی رودخانه با مشخصات ویژه‌ای به تدریج در حال خشک شدن است و بخش شمالی آن با رسوبهای دانه‌ریزتر بالا آمده و ارتباط با شاخه قرابای رودخانه بهمبر قطع شده است. این شاخه
ص: 197
که تقریبا در خط القعری بین حاشیه جنوبی آبکنار و قسمت شمالی سیاکشیم جاری است در سال 1362 برای امور غرقابی شالیزارهای غرابا لایروبی شده است، ولی متأسفانه مشکلی را حل ننموده است.
در حال حاضر آبهای ورودی به سیاکشیم از مجرای تنگ و مارپیچی و در قسمتی از مسیر داخل جنگلهای آبدار وارد «سیاه‌درویشان» شده و به نهنگ روگا می‌پیوندد.

آبگیر شیجان:
در شرق تالاب انزلی در ناحیه‌ای بین ساحل راست رودهای پیربازار و شیجان با وسعتی حدود 1605 هکتار قرار گرفته است.
حدود 90 درصد سطح این آبگیر پوشیده از گیاهان آبی است. حد اکثر عمق آن در ناحیه خروجی آبها از تالاب و اتصال به مسیر نوخاله 5/ 1 متر است و بیشتر نقاط آبی آن دارای عمقی کمتر از 1 متر می‌باشد. در بهار و تابستان همه سطوح آبی تالاب «شیجان» از گیاهان غوطه‌ور شناور پوشیده می‌شود. آبهائی که به تالاب شیجان وارد می‌شود بیشتر فاضلابهای کشاورزی شبکه سفیدرود و آبهای زهکشی است. مقدار رسوبهای معلق و مواد مغذی (فسفر و ازت و پتاسیم) در این آبها زیاد است. تالاب مزبور از ابتدای دهه 1350 به علت بالا بودن حاصلخیزی اولیه آن حیات خود را در سطح آبزیان از دست داده است و شاید آلودگی شدید پیربازار روگا هم در قطع ارتباط حیاتی آن با دریا و کانال کشتیرانی بی‌تأثیر نبوده است. در سال 1359 در سمینار حفاظت تالاب انزلی که در مهمانسرای سازمان حفاظت محیط زیست در تالاب برگزار شد از تالاب شیجان به صورت تالاب مرده و حیات از دست داده یاد شده است. (م- 26) اما در طرح آزمایشی (پیلوت) احیای تالاب انزلی مربوط به سال 1364، سالم‌سازی تالاب «شیجان» موردنظر بوده است. (م- 25)

آبگیر سیاه‌درویشان:
به قسمت جنوبی و مرکزی تالاب انزلی گفته می‌شود، یعنی منطقه واقع بین ساحل راست سیاه‌درویشان و ساحل چپ‌رود پسیخان (نوخاله) که دارای وسعتی حدود 1200 هکتار است. قسمت شمالی این تالاب با نیزارهای انبوهی به نهنگ روگا مربوط است قسمت جنوبی آن تا حدودی وسیله رسوبها از آب خارج شده و مورد تجاوز کشاورزان قرار گرفته است. بیشتر سطح این تالاب به صورت مرتع است و بعضی نقاط آن در سطح کوچکی به علت بالا بودن سطح سفره آبهای زیرزمینی تقریبا همیشه آبدار است. در پائیز و بهار قسمت بیشتر اراضی مرتعی زیر آب قرار می‌گیرد.
ارتباط آبی این تالاب با سایر نقاطی آبی جز در ایام طغیانی مسیر نیست و به وسیله جریان سطحی قابل ملاحظه‌ای تغذیه نمی‌شود. مسیر نهنگ روگا و هندخاله، راه دسترسی آبی به اراضی این تالاب است. در محل هندخاله محیط حفاظت شده برای گذراندن دوره زمستانی پرندگان مهاجر وجود دارد.
تصور می‌گردد احیای این تالاب و کنترل پوشش گیاهی آن در تخم‌ریزی ماهیها و پرورش بچه‌ماهیها خیلی مؤثر باشد، چون در حال حاضر بدون واسطه به نهنگ روگا، پرآب‌ترین مجرای خروجی تالاب انزلی، متصل است.

آبگیر طالب‌آباد:
در شمال تالاب انزلی با وسعتی حدود 1350 هکتار بین رود شیجان و تپه‌های ساحلی غازیان قرار گرفته است. قسمت شمالی آن از «حسن‌رود» تا «سوسر» تبدیل به اراضی کشاورزی و واحدهای مسکونی شده و در بخشی به واحدهای صنعتی اختصاص یافته است. چون تغذیه آبی تالاب مذکور کافی نبود با پائین رفتن سطح آب دریا این ناحیه زودتر از هرنقطه تالاب انزلی خشک گردیده است. در قسمت زیادی از سطح آن در دهه 1350 واحدهای کشت و صنعت مستقر گردیده است. در سال 1346 برای سالم‌سازی این اراضی از شیجان در جهت عمود به تپه‌های ساحلی و ساحل دریا تا طالب‌آباد اقدام به احداث کانال یا زهکشی شده است. در سال 1364 زهکش کوچکتری نظیر زهکش طالب‌آباد برای خارج کردن آب اراضی زراعتی «لیچارکی» در خروجی از «حسن‌رود» به طرف انزلی حفر شده است.
این تالاب با آبهای باران و آبهای زیرزمینی سفره‌های سطحی ناحیه جنوبی تپه‌های ماسه‌ای ساحلی تغذیه می‌شود. آبهای خروجی از آن به‌صورت جریان آب کوچکی به نام «حسین بکنده» وارد سوسرروگا می‌شود.

آبگیر گلوگاه:
در جنوب جاده انزلی- کپورچال در پای تپه ماسه‌ای ساحلی به ویژه در فصول بارندگی یا شاید در تمام سال جز یک یا دو ماه تابستان آبگیرهای کوچکی دیده می‌شود که با اراضی ماسه‌ای از تالاب آبکنار جدا مانده‌اند (اراضی ماسه‌ای به احتمال زیاد رشته دوم تپه‌های ماسه‌ای می‌باشند). اطراف این آبگیرها نیزار و سطح آنها در مواقعی که بیرون از آب است پوشیده از گیاهان مرتعی است.

6- 2- 6- مسئله تالاب انزلی‌

اشاره
در سطح بین المللی برای تالابها طبق موازین علمی ارزشهائی تعریف و در نظر گرفته شده است. (م- 27) ویژگی این ارزشها در منحصربه‌فرد بودن آنهاست یعنی همیشه این سئوال مطرح است که با چه بهائی می‌توان نمونه‌ای از ارزشهای طبیعی را، که ذیلا از آنها سخن گفته می‌شود، به وجود آورد.

تولید ماهی:
تالابهای ساحلی نظیر تالاب انزلی در ارتباط با دریا به مثابه زایشگاه و پرورشگاه آبزیان عمل می‌نمایند. گونه‌هائی از ماهیهای باارزش برای تخم‌گذاری وارد تالاب می‌شوند و بچه‌ماهیهای از تخم خارج شده مدتی در آبهای تالاب باقی می‌مانند، سپس به دریا مهاجرت می‌نمایند.

ئیدرولیک:
تالابها با ذخیره‌سازی سیلاب رودهای ورودی به‌طور طبیعی جریان خروجی از تالاب را تنظیم نموده و از قدرت تخریبی آنها در تأسیسات بندری جلوگیری می‌کنند.

کشاورزی:
تالابها با پخش سریع آب سیلاب رودها از طغیان آب در اراضی زراعتی طرفین مسیر انتهائی رودها جلوگیری می‌نمایند و در بعضی نقاط پخش آب تالاب مورد استفاده آبیاری قرار می‌گیرد.

جلب پرندگان آبی:
تالاب مأمن پرندگان آبی است. دسته‌های زیادی پرندگان مهاجر در تالاب انزلی توقف زمستانی دارند.

مناظر زیبا:
تالابها ترکیبهای زیبائی از محیط آبی و گیاهان و گلها و پرندگان به وجود می‌آورند و از این نظر مکان مناسبی برای استراحت، تفریحات سالم، صید تفریحی ماهی و پرنده‌ها و ورزشهای آبی می‌باشند.

زمینه‌های پژوهشی:
در تالابها از نظر رابطه متقابل و نزدیک بین انواع گیاهان و جانوران بزرگ و ذره‌بینی با محیطهای آبی و خشکی زمینه پژوهشی زیادی وجود دارد. (م- 27)
تالابها از طرفی خودبه‌خود دارای تغییرات تکاملی در روند طبیعی هستند
ص: 198
که با وضع موجود آنها ناسازگار است. به‌طور مثال رسوبگیری تالابها و افزایش پوشش گیاهی، سطح آبی تالابها را محدود می‌نماید. در نتیجه با بالا رفتن حاصلخیزی اولیه تالابها کیفیت خوب آب خود را از دست می‌دهند. از جهت دیگر فعالیت جوامع انسانی به صورتهای مختلف به تالابها کشیده می‌شود و در اکثر ممالک آنها را دچار خطر تجاوز و بی‌توجهی قرار می‌دهد به طور مثال اراضی تالابی در کشورها برای واحدهای کشت و صنعت و مجتمعهای مسکونی و صنعتی و توسعه شهری و استخراج معدن و ایجاد تأسیسات بندری ریختن زباله و قطعات ماشینهای قراضه و اسقاط و ... مورد سوء استفاده واقع شده‌اند.
تالابها خواه در تغییرات تدریجی طبیعی و خواه با دگرگونیهای بی‌حسابی که انسان در آنها به وجود می‌آورد، انعکاس و ناسازگاری نشان می‌دهند که اغلب برای جوامع انسانی خسارت‌بار است و ضد ارزش نامیده می‌شود. به طور مثال با کم شدن عمق آبها در تالاب و یا با افزایش آلودگیهای شهری و کشاورزی و صنعتی در آب تالاب و نیز با دام‌گستری بی‌رویه در مجاری آبی، مهاجرت ماهیهای تخمگذار صورت نمی‌گیرد و برگشت بچه‌ماهیها میسر نمی‌شود، بدین‌جهت از میزان صید سالانه کاسته می‌شود. همچنین کم شدن ظرفیت نگهداری آب در تالاب و مسدود شدن مجاری آن به هردلیل و استفاده از اراضی تالابی برای زراعت با انعکاس غرقابی اراضی و خسارات از بین رفتن کشت و محصول همراه است. در تالاب انزلی میزان پرداخت خسارت غرقابی که درصدی از خسارت واقعی است طی سالهای اخیر به شرح زیر بوده است:
تنزل سطح بهداشت جوامع انسانی در مجتمعهای مسکونی اطراف تالاب بر اثر آلودگی آبها نیز خسارات قابل توجهی وارد می‌سازد.
تالاب انزلی در سال 1344 توسط مهندسین اتحاد جماهیر شوروی «ئیدروپروژکت» مشاورین شرکت شیلات و در سال 1350 با همکاری دو کارشناس زن و مرد امریکائی و کارشناسان شیلات و سازمان حفاظت محیط زیست و در سال 1354 وسیله مهندسین سوئدی شرکت «کا- کنسولت» مشاورین سازمان حفاظت محیط زیست مورد مطالعه قرار گرفت. کارشناسان ایرانی سازمان حفاظت محیط زیست و شرکت سهامی شیلات نیز بررسیهائی در موارد خاص فون و فلور روی تالاب انزلی نموده‌اند. سمیناری در سال 1359 به منظور حفاظت تالاب انزلی در محل تالاب تشکیل گردید و قطعنامه‌ای در مورد برخورد با مشکلات و مسائل تالاب تشکیل گردید و قطعنامه‌ای در مورد برخورد با مشکلات و مسائل تالاب صادر شد. از سال 1359 جهاد سازندگی استان گیلان براساس نتایج حاصله از مطالعات گذشته و توصیه‌های مندرج در قطعنامه، طرح احیای تالاب را که نوعا عملیاتی و مطالعاتی بود به مرحله اجرا گذاشت. اگرچه این طرح از نظر اجرائی سازمان و برنامه درستی نداشت، ولی تا حدود زیادی در بهبود وضعیت تالاب مؤثر بود.
کم شدن خسارات غرقابی و بهبود کیفیت آبها براساس مدارک مستند بانکی و آزمایشگاهی مؤید بهتر شدن اکوسیستم تالابی بوده است. از سال 1363 طرح احیای تالاب انزلی با سازمان و برنامه کار نسبتا خوب و با تجهیزات سنگین طرح آزمایشی (پیلوت) را برای احیای بخش شرقی تالاب انزلی (که در سمینار 1359 مرده اعلام شده بود) به مورد اجرا گذاشت. در سال 1364 پس از ملی شدن طرح، عملیات متوقف گردید و مطالعات طرح به مهندسین مشاور یکم واگذار شد. پیش‌نویس مطالعات گام اول، طرح مطالعات جامع احیای تالاب انزلی در سال 1366 ارائه شده است. تاکنون طرح احیای تالاب انزلی به علت تردید دولت در انتخاب اصلح برای مباشرت امور تالاب بین وزارت جهاد سازندگی و سازمان حفاظت محیط زیست معوق مانده است.
علی الاصول در برخورد با مسائل تالابها در کشور ما و غالب کشورهای دنیا دو طرز تفکر وجود دارد: گروهی معتقدند که در روند تغییرات طبیعی تالابها باید دخالتی صورت نگیرد چون با توجه به پیچیدگی ارتباط حیاتی در اکوسیستم تالابی چه‌بسا که این دخالتهای حتی آگاهانه منجر به تغییر چرخه حیاتی و از بین رفتن گونه‌هائی از جانوران و گیاهان شود. نمونه‌های زیادی از این‌گونه دخالتهای زیانبخش و غیر قابل بازگشت در دنیا اتفاق افتاده است.
عده‌ای دیگر واقع‌گرایانه بر این باورند که چون تاکنون تالابها از دخالت انسان مصون نمانده و به نحوی متأثر از فعالیت جوامع انسانی بوده‌اند، لذا بهتر است در برخوردهای الزامی همیشه مصالح تالاب در درجه اول اهمیت قرار گیرد.
نظر مجامع بین المللی ذیربط نظیر کنوانسیون رامسر هم (م- 27) این است که در هرمورد برخورد حکمیت با در نظر گرفتن مصالح تالابی صورت گیرد.
البته عدم مداخله عقیده درستی نمی‌تواند باشد، چون در تالابها بر اثر آلودگیها حیات و چرخه حیاتی به کلی از بین می‌رود، بنابراین ولو به بهای ایجاد اختلال در چرخه حیاتی بهتر است سالم‌سازی انجام شود تا به قول محققین روسی شاید همان حیات اولیه یا حیات دیگری در آن شکوفا گردد. (م- 22)
با بالا آمدن سطح آب دریا از سال 1357 وضع تالاب انزلی در بعضی نقاط تا حدودی بهبودی یافت، ولی کارشناسان بین المللی (م- 28) معتقدند که اگر اقدامات حساب شده صورت گیرد احیای تالاب انزلی نه به صورت اولیه بلکه تا حد قابل ملاحظه‌ای میسر است و بالا آمدن سطح دریا شرایط مناسب را برای شروع اقدامات فراهم نموده است. به‌هرحال تالاب انزلی در تمام ابعاد به حفاظت نیاز دارد. در زمانی که تهیه این گزارش به پایان می‌رسد (خرداد 1370 شمسی) بر اثر بالا آمدن سطح آب دریای خزر، سطح آب در تالاب انزلی نیز بالا آمده است. مسکونیهای داخل جزایر و ناحیه سوسر و سامان‌سر و اراضی زراعتی حاشیه در معرض خطر غرقابی قرار گرفته‌اند. نفوذ شوری آب دریا به‌طور محسوس از تراکم گیاهان کاسته است.

3- 6- تالاب امیر کلایه (شیخعلی کل)

تالاب امیر کلایه که در گذشته به آن «شاله کل» هم می‌گفتند در بخش «شیرجوپشت» شمال لاهیجان در 28 کیلومتری شمال غربی لنگرود مجاور جاده بندر کیاشهر (حسن کیاده) به لنگرود قرار دارد. حد اکثر طول آن از شمال به جنوب 5 کیلومتر و عریض‌ترین ناحیه آن 8/ 1 کیلومتر و کمترین عرض آن 750 متر است. مساحت تالاب در گزارشهای عمرانی آبیاری شبکه
ص: 199
سفیدرود حدود 1100 هکتار و در منابع دیگر 387 و 689 هکتار ذکر شده است. (م- 29) در سال 1349 حدود 1095 هکتار این تالاب توسط سازمان حفاظت محیط زیست، حفاظت شده اعلام گردیده است.
عمق تالاب در شمال حد اکثر 75/ 2 متر و عمق متوسط آن 85/ 1 متر است، ارتفاع متوسط سطح آب آن 2/ 24- متر است. امیرآباد در شمال شرقی و جیرباغ در شمال نزدیکترین نقطه این تالاب به دریا و میان‌کل دورترین ناحیه آن از دریاست. این تالاب در حال حاضر هیچگونه ارتباط ظاهری با دریا ندارد. راههای آبی معدودی در داخل و اطراف آن دیده می‌شود که مورد استفاده ساکنین محلی قرار دارد. مجرای آبی کوچکی تالاب امیر کلایه را به سفیدرود متصل می‌نماید. این مجرای آبی حدود 5/ 1 متر پائین‌تر از سطح آب تالاب قرار گرفته است، در نتیجه جریانی از تالاب به طرف سفیدرود وجود دارد. در تابستان برای حفظ سطح آب در تالاب این مجرا مسدود می‌شود.
بخشی از آبهای آبیاری اراضی زراعتی «حسن‌علی‌ده» و «تی‌تی پریزاد» که روی کل (اراضی بلند طرفین یک رودخانه طغیانی) قرار گرفته است و با پمپاژ آبیاری می‌شود وارد تالاب امیر کلایه می‌گردد.
این تالاب از نوع تالابها و آبگیرهائی است که در مصب اراضی دلتائی رودهای دارای بستر متحرک با تغییر مسیر رودخانه تشکیل می‌گردد. در واقع خط القعر واقع بین دو کل است (ساحل غربی بستر قدیمی و ساحل شرقی بستر جدید مثل فضای بین دو انگشت مجاور دست) که جلوی آن با رسوبهای سفیدرود و ماسه ساحلی گرفته شده است.
در جنوب شرقی امیر کلایه «چمخاله» واقع شده است. چم به معنی خم و خاله شعبه‌ای از رود یا نهر (م- 15) است. رود زاکلی‌بر در شمال لاهیجان یا لنگرود رودخان (همان رود در جنوب لاهیجان) در نزدیک دریا با خم نزدیک به قائمه، موازی ساحل دریا جریان می‌یابد و در غرب مصب شلمان‌رود وارد دریا می‌شود. به نظر می‌رسد تیغه ماسه‌ای کناره شمالی این خم نیز با جریان و حرکات دریا و مصالحی که از آبشستگی ساحلی دستک آورده می‌شود، ساخته شده است.
تالاب امیر کلایه از نظر تنوع رویش گیاهی غنی است و 51 گونه گیاهی در آن شناسائی گردیده که 3 گونه آن اولین‌بار در ایران دیده شده است. فصل بهار و تابستان رویش گیاهی در تالاب امیر کلایه حد اکثر است. در پائیز و زمستان به یک ششم سطح تابستانی می‌رسد. در پائیز و زمستان تالاب امیر کلایه مأمن پرندگان دریائی است. در این اکوسیستم کوچک تاکنون اختلالاتی به وجود نیامده است و با سلامت و زیبائی جای خاص خود را در منطقه حفظ نموده و در توسعه عمرانی منطقه‌ای حفاظت آن به صورت یک واحد زیست‌محیطی پذیرفته شده است.

4- 6 استخرهای گیلان‌

اشاره

جلگه‌های رسوبی کوچک و بزرگ دامنه شمالی البرز مشرف به دریای خزر اغلب تحت تأثیر عمل رسوبگذاری رودها و حرکات امواج و جریانهای دریائی و تغییرات سطح آب دریا شکل گرفته است. از مشخصه‌های مورفولوژیک این جلگه‌های ساحلی- که در سواحل قاره‌ای بسیاری از نقاط کره زمین دیده می‌شوند- وجود آبگیرهای کوچک و بزرگ در ابتدا و انتها و در طرفین مسیر رودهای جاری در آنهاست. این استخرها در روندی پیچیده تحت تأثیر متقابل عوامل متعددی شکل گرفته‌اند (م- 30). در ابتدا (ناحیه کوهپایه) و انتهای (مصب) رودها، روندها ساختاری است یعنی با جاگذاری رسوبها و مسدود شدن بخشی از دره‌ها و اراضی پست بستر بزرگ رودها، استخرها و آبگیرها تشکیل می‌شوند درحالی‌که در زمینهای طرفین رودها در بخش میانی جلگه‌ها بیشتر آبگیرها با روندهای تخریبی مثل فعالیت خم‌ها (مآندر) به وجود می‌آیند. تعدادی از آبگیرها در دشتهای رسوبی ممکن است از فشرده شدن رسوبهای نوع گل و لای تا یک‌سوم حجم خود نسبت به رسوبهای نوع ماسه‌ای به وجود آیند. استخر یا آبگیرهائی نیز ممکن است ساخته دست انسان باشند.

1- 4- 6- انواع استفاده از استخرها

الف- آبیاری:
استخرها اغلب در کشاورزی برای آبیاری مورد استفاده قرار می‌گیرند. در اراضی مزروعی اطراف رودها نقاطی که امکان استفاده از آب رود برای آبیاری وجود ندارد از ذخایر آب استخرها استفاده می‌شود. این، صورت متداول استفاده از استخرهاست و در سطح فرهنگ روستاهای گیلان و مازندران به‌طور کامل شناخته شده است.
غالبا آب استخری به وسعت 1 هکتار و به عمق متوسط 1 متر برای آبیاری 1 هکتار برنج کافی است. ولی برنجزارهائی که از آب استخر استفاده می‌نمایند و به اصطلاح «استخر آبخور» هستند در مصرف آب زیاده‌روی نمی‌نمایند. گاهی دو تا سه هکتار از این برنجزارها تحت پوشش یک هکتار استخر قرار می‌گیرد.

ب- جمع‌آوری آبهای زهکشی:
در تعدادی از استخرها به‌طور مثال استخرهای جنوب شهر رشت و شفت و فومن آب نزولات جوی روی سطح اراضی اطراف چون راهی به جریان رودها و زهکشها ندارد به استخرها هدایت شده در آنها جمع‌آوری می‌گردد. حذف و پر کردن این استخرها در توسعه عمرانی شهری یا کشاورزی بدون ایجاد مفر و مجرائی برای آبهای سطحی به طرف رودها و زهکشها سبب به وجود آمدن غرقاب می‌شود.
مشکلاتی از این قبیل همه‌ساله هنگام بارندگیهای شدید به ویژه در اراضی توسعه شهری اغلب شهرهای گیلان پیش می‌آید.

ج- مخازن سیل‌گیر:
مجموع استخرها در حوزه آبخیز یک رود عمل یک سد مخزنی را در تنظیم جریان آب رود انجام می‌دهد. با جمع شدن آب در استخرها زمان «ماند» آبهای تولید شده در حوزه آبخیز زیاد شده و از تخلیه شدید رود و شدت اثرات فرسایشی جریان رود و غرقابی اراضی کاسته می‌شود (م- 4). در بسیاری از کشورها برای کم کردن دامنه سیلابها و خسارات غرقابی در اراضی پست و انتهائی مسیر رودها و درعین‌حال برای استفاده از آب در مصارف شرب و آبیاری و یا ته‌نشین ساختن مواد معلق موجود در آب رودها به منظور ایجاد اراضی حاصلخیز در طرفین مسیر جلگه‌ای طرفین آنها، استخرهائی احداث می‌نمایند. بعید نیست که فراوانی استخر در ناحیه رشت و فومن و شفت تا حدودی هم با کاهش اثرات غرقابی و
ص: 200
فرسایشی در پیربازار و ضیابر که دارای تأسیسات بندری بودند مرتبط بوده باشد.
در طرح عمران آبیاری سفیدرود، در بسیاری از واحدهای عمرانی فومنات پس از برقراری شبکه آبیاری و زهکشی جدید استخرهای زیادی تبدیل به اراضی کشاورزی گردیده‌اند- به زیر کشت درآوردن اراضی استخرها از اهداف این طرح عمرانی بوده است- در گزارشهای مطالعاتی مشاورین یکم طرح احیای تالاب انزلی و در گزارش مقدماتی عمران اراضی پست فومنات مشاورین «گید- سوگراه» یکی از عوامل تشدید غرقابی در اراضی پست طی سالهای بعد از اجرای طرح، کاهش زمان ماندآب در حوزه آبخیز فومنات ذکر شده که بیشتر به علت حذف استخرها و شبکه ئیدروگرافی طبیعی بوده است.
(م- 4) و (م- 6)

2- 4- 6- تعداد استخرها

سطح زیر استخرها در گزارشهای مطالعاتی عمرانی گیلان داده شده است.
در آمار منتشره توسط مرکز آمار ایران که گویا وسیله سازمان آب منطقه گیلان تا سال 1371 تهیه گردیده نام استخر و حوزه شهری مربوط به آنها و ظرفیت حجم ذخیره آب و مساحت اراضی زیر پوشش آبیاری و سطح قابل توسعه و منشأ تغذیه آبی استخرها مشخص شده است. عین آمار با حذف موارد تکراری و اشتباه در جدول 3- 6 و خلاصه برداشتی از آن در جدول 4- 6 داده شده است.
به طوری که در جدول مذکور ملاحظه می‌شود در لشت‌نشا و کیاشهر و آستانه اشرفیه مناطق نزدیک مصب فعلی سفیدرود و در لنگرود اراضی مجاور مصب قدیمی سفیدرود که از نظر طبیعی به علت انتقال رسوبها و امواج و جریان دریائی مناطقی فعال هستند تعداد استخرها زیاد است و مساحت زیادی توسط آنها اشغال شده است. در رضوانشهر و رشت و شفت استخرها بیشتر در قسمتهای علیای جلگه‌های رسوبی یعنی محل رسیدن جریان کوهستانی رودها به ابتدای جلگه، محل آزاد شدن انرژی رودها هستند.

3- 4- 6- منابع آبی استخرها

آب استخرها از منابع مختلف آبهای طبیعی مثل باران و آبهای جاری روی سطح زمین و جریانهای آب رودها و زهکشها و چشمه‌ها و چشمه‌سارها و سفره‌های آبهای زیرزمینی تأمین می‌گردد.
نزولهای جوی مخصوصا باران در تغذیه آبی همه استخرها به‌طور مستقیم دخالت دارد در مقابل سطح آب استخرها هم پیوسته در معرض قدرت تبخیری هواست. همانطور که آبهای زیرزمینی می‌توانند حد اقل آب استخرها را تأمین نمایند استخرها هم هنگام پرآبی، سفره‌های آبهای زیرزمینی سطحی‌تر را تغذیه می‌نمایند. کمتر استخری می‌توان پیدا کرد که به‌طور مستقیم انشعاب آبی از رود یا زهکشهای طبیعی داشته باشد. آنچه از آبهای سطحی وارد استخرها می‌شود یا به‌طور مستقیم آبهای پراکنده باران در سطح زمین است و یا آبهائی است که از طریق انشعابات شاخه‌های فرعی درجه 2 و 3 رودها و زهکشها گرفته می‌شود. به‌هرحال استخرها دارای ممر (ورودی) و مفر (خروجی) های آبی قابل‌کنترل هستند.
جدول شماره 3- 6- استخرهای سنتی گیلان در سال 1371 (واحد: هزار متر مکعب)
ص: 201
ادامه جدول شماره 3- 6
ادامه جدول شماره 3- 6
ص: 202
ادامه جدول شماره 3- 6 ادامه جدول شماره 3- 6
ص: 203
ادامه جدول شماره 3- 6
جدول شماره 4- 6- وسعت استخرهای سنتی گیلان در سال 1371 (هزار متر مکعب)
[188] توضیح اینکه عمق متوسط استخرها یک متر فرض شده و مساحت از تقسیم ظرفیت به عمق محاسبه گردید.

4- 4- 6- استخرها به صورت محیط زیست طبیعی‌

امروزه برای استخرها و آبگیرهای طبیعی به صورت اکوسیستمهای تالابی اهمیت زیادی قائل هستند. پژوهشهای علمی نشان داده است که در این آبگیرها چرخه‌های حیاتی ظریفی بین انواع گیاهان و حشرات و حیوانات و میکروارگانیسم آبی و تالابی و خشکی برقرار می‌باشد. هنوز هم در بسیاری از استخرهای باقیمانده به خصوص در بهاران جلوه‌های حیات در گونه‌های فراوانی از گیاهان و جنب‌وجوش بسیاری از حشرات و آبزیان و دوزیستان و پرندگان متجلی است.
استخرهائی که در مجاورت یا داخل منطقه توسعه شهری قرار می‌گیرند، نظیر استخر «عینک» در غرب شهر رشت، اغلب با انواع آلودگیها از جمله مواد نفتی روغنی و فاضلابهای کارگاهی و خانگی و زباله و اجسام سنگین و اسقاط آلوده شده ابتدا ارزشهای زیستی را از دست می‌دهند و سپس خسارات و ضد ارزشهائی از قبیل بوی نامطبوع و عوارض بیماریها را به‌طور متقابل برای محیط مجاور ایجاد می‌نمایند. اکوسیستم مجموعه استخرها در شیب شمالی دامنه البرز در ارتباط با اکوسیستم دریای خزر است. آلودگی و حذف استخرها گذشته از ایجاد عوارض خسارت‌بار موضعی ممکن است در طول زمان روی سیستم حیاتی خزر نیز اثرات نامطلوبی باقی بگذارد.

5- 4- 6- استخرهای پرورش ماهی‌

با رواج پرورش ماهی تعداد زیادی استخر در نقاط مختلف گیلان احداث
ص: 204
گردید. ابتدا استخرهای پرورش ماهی توسط موسسات دولتی و شرکتهای بزرگ خصوصی ایجاد می‌شد و مورد بهره‌برداری واقع می‌گردید، ولی در دهه 1360 همزمان با ایجاد مرکز تحقیقات و پرورش ماهی و انستیتو پرورش ماهی شیلات شمال در منطقه لاکان، تعداد زیادی استخرهای کوچک وسیله کشتکاران محلی در ناحیه لاکان و شفت و آبکنار و نقاط دیگر احداث گردیده که هم‌اکنون در دست بهره‌برداری است.

مصارف آب در گیلان‌

اشاره

برخی از مورخان در تعریف آبیاری گفته‌اند آبیاری عبارت است از رساندن آب به مزرعه به منظور افزایش رطوبت خاک و فراهم آوردن امکان رشد گیاهان به ویژه در سرزمینهای خشک و نیمه‌خشک. حمد الله مستوفی جغرافیادان و مورخ مشهور قرن هشتم هجری نوشته است آبیاری مصنوعی به چهار طریق انجام می‌گیرد که دو نوع آن مربوط به بهره‌برداری از آبهای سطحی و دو نوع دیگر مربوط به بهره‌برداری از آبهای زیرزمینی است.
بهره‌برداری از آبهای سطحی یکی به طریق دستی و دیگری از رودهاست که به کمک نهر و جوی استخر انجام می‌گیرد. بهره‌برداری از آبهای زیرزمینی از طریق کاریز یا قنات و نیز چاه صورت می‌پذیرد.
آبیاری و بهره‌برداری از آب برحسب زمان و مکان مقررات خاص خود را داشته است. به‌طور کلی مقررات مربوط به آبیاری و بهره‌برداری از آب تابع قوانین کلی کشور و قرارمدارها و آداب محلی و نیز قوانین و مقررات خاص مربوط به نحوه مالکیت است، ولی هیچیک از این موارد مانع بروز اختلافهای زیاد در آبیاری و بهره‌برداری از آب نبوده است. نه تنها در نقاط خشک و کم آب بلکه در مناطق پرآب کشور نظیر گیلان نیز همواره چنین اختلافهائی وجود داشته است.
با پیشرفتهای فنی و نیز تغییرات و تحولاتی که همزمان با اجرای قانون اصلاحات اراضی و سپس انقلاب اسلامی در روابط اجتماعی و تولیدی ایران ایجاد شد بهره‌برداری از منابع آب نیز دگرگون گردید. در نتیجه اختصاصی‌تر شدن عوامل تولید نظیر آب، ضرورت کاربرد روشهای خصوصی در تهیه و بهره‌برداری از منابع آب بیش‌ازپیش احساس شد. استفاده از روشهای جدید در استخراج آب و بهره‌برداری از منابع آن تا حدود زیادی روشهای سنتی را متروک ساخت و موجبات گسترش سطح زیر کشت و افزایش تولید را در واحد زمین فراهم نمود.
به‌هرحال فراوان‌ترین و مهم‌ترین نوع استفاده از آب در خارج از منابع تولید آن مصرف آب در آبیاری است. قدمت آبیاری در گیلان- اگر آبیاری ملازم با کشت برنج باشد- به حدود قرن 6 هجری می‌رسد. متأسفانه سابقه‌ای از مسائل مربوط به آبیاری گیلان در دست نیست. ظاهرا تأسیسات چوبی و موقت آبیاری مثل «خال و سه‌پایه» برای آبگیری از رودها راهی به گذشته‌ها و تاریخ آبیاری قدیم نمی‌گشاید. مقررات آبیاری هم یا مدون نبوده و یا چون اداره آبیاری در دست مالکین بزرگ قرار داشته این مقررات در اختیار معدودی از آنها پنهان مانده و ارزش فرهنگی خود را از دست داده است. معهذا با کمی دقت حرفه‌ای و تخصصی در مسائل آبیاری گذشته گیلان به ویژه در منطقه سفیدرود ملاحظه می‌شود که آبیاری بیش از 000، 100 هکتار شالیزار از رود واحدی مثل سفیدرود با وسائل و ارتباطات گذشته کار ساده‌ای نبوده، قطعا نکات و ملاحظات دقیقی را به همراه داشته است.
تمدن روستائی «گیلک» در طول صدها سال توانست شبکه‌ای از نهرهای آبیاری به وجود آورد که بخشی از آن به دلیل اصولی بودن ملاحظات فنی در شبکه جدید آبیاری پذیرفته شده و حفظ گردیده است.
در گذشته مصارف شرب آب در گیلان به علت فراوانی و در دسترس بودن آب در تمام نقاط، چندان مورد توجه نبود. تقریبا در هرخانه‌ای از شهر و روستا چاهی دارای قطری حدود یک متر و با عمق حدود 2 تا 10 متر وجود داشت.
چاه با سفره‌های سطحی آبهای زیرزمینی که اغلب با بارندگی تغذیه می‌شود در تماس بود. کیفیت آب این چاهها از نظر عناصر شیمیائی مشابه آب باران بود، ولی از نظر آلودگی میکروبی وضع اسفبار و خطرناکی داشت.
آب در مصرف صنعتی در گذشته منحصر به کارخانه‌های تولید برق و یخ‌سازی و برنج‌کوبی در حاشیه شهرها بود. در این واحدهای صنعتی آبی که از چاه نیمه‌عمیق استخراج می‌شد مورد استفاده قرار می‌گرفت.
با توجه به مطالب یادشده به نظر می‌رسد که برای مصارف غیر آبیاری آب، مطالب گفتنی زیادی در گیلان نیست. در عوض تشریح مصارف آبیاری به خصوص در حوزه سفیدرود که با سابقه و تحولات بیشتری بوده و محدوده یکدست و وسیعی را هم دربر می‌گیرد، نه تنها از نظر تاریخی قابل توجه است بلکه ثبت و ضبط روند تکاملی علمی و فنی آن برای آگاهی و آشنایی برنامه‌ریزان عمرانی و کشاورزی و محققین و دانشجویان رشته‌های آبیاری و زهکشی و اقتصاد زراعی بسیار لازم و ضروری است.
ص: 205

الف- مصارف آبیاری‌

1- شبکه آبیاری سفیدرود

اشاره

از گذشته‌های دور آبیاری در اراضی زراعتی دلتای سفیدرود معمول بوده است. دلتای سفیدرود به زمینهایی اطلاق می‌شود که در مثلثی با مشخصات زیر قرار گرفته است:
رأس مثلث در امامزاده هاشم، قاعده متناظر آن در خط ساحلی دریای خزر، ضلع شرقی آن در امتداد کوهپایه ارتفاعات مشرف بر سفیدرود تا کناره غربی شلمان‌رود و ضلع غربی آن امتداد کوهپایه ارتفاعات جبهه شمالی امامزاده هاشم و نیز سیاهرود و پیربازار و تالاب انزلی. مشخصات خاک و وضع زمین‌شناسی و مورفولوژی این منطقه حاکی از این است که دلتا با رسوبهایی که جریان سفیدرود به همراه آورده با تغییرات سطح آب دریای خزر در دوره‌های مختلف و رسوبهای دریایی طی سالهای زیاد به وجود آمده است.
خصوصیت بارز این اراضی، که به‌طور کامل مورد توجه کشاورزان گیلک هم بوده است، انگشتی بودن اراضی در سطح و در امتداد جنوبی شمالی است.
یعنی اگر مقطعی عرضی (شرقی- غربی) از اراضی دلتا تهیه شود به خوبی موج‌دار بودن اراضی مشخص می‌گردد. این خصوصیت ناشی از طغیان سیلابهای سفیدرود در اراضی دلتایی است. با هرطغیان و سرریز شدن آب از کناره‌های طرفین سفیدرود مقداری رسوب در طرفین رودخانه ته‌نشین می‌شود. به تدریج کف رود و اراضی نزدیک به طرفین رودخانه نسبت به اراضی دورتر در سطح بالاتر قرار می‌گیرد، رودخانه بستر خود را ترک می‌نماید. در بستر دیگر ناحیه دلتایی دوباره این رویداد شکل می‌گیرد. این روند مشخصه همه رودهای دارای بار رسوبی زیاد و با بستر متحرک در اراضی دلتایی است (م- 30). کشاورزان گیلان با این جریان آشنایی کامل داشته‌اند. اغلب از نقاط بلند کناره‌ها برای مسیر نهرهای آبیاری استفاده شده و زمینهای دارای خاکهای آبدار بین دو بلندی به کشت برنج اختصاص یافته است. این وضع مخصوص اراضی دلتائی مورد توجه مشاورین عمران ئیدروآگریکل گیلان در سالهای اخیر نیز بوده است. در طرح شبکه آبیاری جدید سفیدرود اغلب مسیر نهرهای اصلی سنتی حفظ شده است (م- 31).

1- 1- آبگیری نهرهای سنتی‌

نهرهای اصلی و بزرگی که از سفیدرود منشعب می‌شوند به‌ترتیب از بالا به پایین در جهت جریان رود عبارتند از:
گله‌رود، قاضیان‌رود، خمام‌رود، نورود و توشاجوب از سمت چپ برای آبیاری اراضی واقع در طرف چپ سفیدرود و کیاجوب، چهارده جوب (به‌طور مستقیم) و حشمت‌رود (به‌طور غیرمستقیم) از سمت راست. دلیل خاصی برای استفاده از کلمه رود برای این نهرهای آبیاری پیدا نشده است. اهمیت و بزرگی نهرها هم دلیل این نام‌گذاری نیست، چون در انشعات درجه 2 نیز گاهی واژه رود به کار رفته است. مانند «کفشه‌رود» با کمی توجه به بستر بعضی از این نهرها نظیر خمام‌رود ملاحظه می‌شود که آنها دارای مشخصات رودها و زهکشهای طبیعی است. در واقع هرقدر که وضع سایر نهرها با مشخصات عکس 1- 1- دهانه آبگیر نهر گله‌رود
عکس 1- 1- دهانه آبگیر نهر خمام‌رود
مزبور منطبق باشد، می‌توان گفت به همان اندازه این نام‌گذاری با مسمّی بوده و آگاهانه صورت گرفته است.
در گذشته آبگیری نهرهای سنتی از سفیدرود ظاهرا به روش خیلی ابتدایی و ساده، ولی با رعایت نکات فنی و آگاهی از مسائل مربوط به تغییرات بستر و جریان آب سفیدرود صورت می‌گرفت؛ برای این منظور از دهانه نهر اصلی در کناره سفیدرود سه‌پایه‌هایی از تنه درختان به ارتفاع حدود 3 تا 4 متر قرار داده می‌شد. فاصله بین سه‌پایه‌ها با شاخه برگدار درختان (خال) تا ارتفاع مناسبی بسته می‌شد. این سه‌پایه‌ها با زاویه کوچکی نسبت به کناره سفیدرود در جهت خلاف جریان آب به طرف محور ئیدرولیک ادامه می‌یافت. هرقدر امتداد سه پایه‌ها با اضافه شدن سه‌پایه به محور رود نزدیک می‌گردید قسمت بیشتری از آب سفیدرود به داخل نهر هدایت می‌شد. اگر با افزایش ناگهانی شدت جریان در سفیدرود، آب زیادی به داخل نهر وارد می‌گردید، بلافاصله مقداری از خالهای بین سه‌پایه‌ها برداشته می‌شد تا آب اضافی به طرف سفیدرود تخلیه شود. گذشته از آن برای ایمنی بیشتر و احتراز از سرریز شدن نهر سنتی در اراضی زراعتی و احتمالا شکستن دیواره‌های آن، در ورودی آب به دهانه نهر و در انتهای امتداد سه‌پایه‌ها سطح خالها را در ارتفاع مناسب سطح آب در
ص: 206
عکس 2- 1- نهرهایی با ظرفیت چند ده لیتر
عکس 2- 1- نهرهایی با ظرفیت چند صد لیتر
داخل نهر نگه می‌داشتند به طوری که آب اضافه بر ظرفیت نهر قبل از ورود به دهانه از طول مذکور به داخل بستر بزرگ سفیدرود تخلیه شود. این ناحیه «شاتوک» نامیده می‌شد. شاتوک دقیقا عمل سرریزهای جانبی را در شبکه‌های آبیاری جدید انجام می‌داد. در عکسهای 1- 1 دهانه آبگیری نهرهای سنتی روی سفیدرود نشان داده شده است.
این طریقه آبگیری بسیار آسیب‌پذیر بود. در اغلب سالها پس از سه پایه‌بندی با افزایش شدت جریان سفیدرود و یا جاری شدن سیلاب رودهای فرعی سر دهانه‌ها به کلی تخریب می‌گردید. اگرچه با پیش‌بینی نیروی انسانی و مصالح کافی در محل بلافاصله مبادرت به ترمیم و بازسازی می‌شد، ولی باز گروهی از کشاورزان که با از دست دادن نشا و خزانه خود قادر به تهیه مجدد آنها نبودند متحمل خسارات زیادی می‌شدند و سطح قابل توجهی از اراضی زیر کشت نمی‌رفت. با کم شدن شدت جریان سفیدرود نیز خساراتی وارد می‌گردید بدین‌ترتیب که سر دهانه‌ها بر اثر رسوبگیری بسته می‌شد و با بالا آمدن کف بستر در ابتدای سر دهانه‌ها آب سوار نهرها نمی‌شد و ناگزیر گذاشتن خال و سه‌پایه در جهت بالا امتداد می‌یافت.
عکس 3- 1- معبر زیرگذر در تقاطع دو نهر کوچک
عکس 3- 1- مقطع روگذر در تقاطع یک نهر بزرگ با نهر کوچک
توزیع آب در نهرهای فرعی کوچکتر با تمهیداتی نظیر خال و سه‌پایه صورت می‌گرفت و به این ترتیب که مقطع نهر اصلی در عرض با سه‌پایه و خال بسته می‌شد و با بالا آمدن سطح آب در نهر اصلی آب در نهرهای فرعی جریان پیدا می‌کرد (عکسهای شماره 2- 1).
اگرچه آسیب‌پذیری «خال و سه‌پایه» برای آبگیری از نهرهای اصلی تا حدودی کمتر از آبگیری از سفیدرود بود، ولی با ایجاد کمترین تغییرات نظیر برداشتن و یا اضافه کردن چند «خال» آب در نهر کوچک کم یا اضافه می‌شد و چون هریک از کشاورزان قادر به انجام چنین تغییراتی بودند، لذا صرف‌نظر از مراقبت دائمی می‌بایست مقررات انضباطی و تنبیهی شدیدی به مورد اجرا گذاشته شود، مثل بستن متخلف به درخت و شلاق زدن او.
در شبکه آبیاری سنتی سفیدرود طرحهایی به کار گرفته می‌شد که امروزه نیز متداول است در عکسهای 3- 1 یک معبر روگذر و یک معبر زیرگذر در تقاطع نهرها مشاهده می‌شود.
گاهی از مقاطع هندسی منظم برای تقسیم آب در نهرهای دارای ظرفیت کمتر از 100 لیتر استفاده می‌شد. نوعی از مقاطع منظم مربع مستطیل روی
ص: 207
کنده درخت ایجاد می‌شد و کنده در عرض مقطع نهری که باید آب آن تقسیم می‌گردید جا می‌گرفت. در آبیاری فومنات این طرح را «بقربند» می‌گفتند.
به‌طور کلی می‌توان گفت چون در شبکه آبیاری سنتی گیلان آبیاری به روش ثقلی صورت می‌گرفت، لذا قوانین مربوط به این نحوه آبیاری کم‌وبیش در شبکه جاری بود و مدیریت آبیاری هم لامحاله از مشاوره آگاهان و استادکارانی برخوردار بوده است که برخی از نهرها و زهکشها به اسم آنان نامگذاری شده است مانند حشمت‌رود، کربلایی بکنده، رمضان بکنده و غیره.

2- 1- مشخصات آبیاری سنتی‌

اشاره
همانطوری که گفته شد به نظر می‌رسد در آبیاری سنتی با توجه به وضع اراضی و رژیم جریان سفیدرود و رودهای دیگر از شیوه‌ها و اصول خاصی پیروی می‌گردید که به تعدادی از آنها ذیلا اشاره می‌شود:

آبگیری و آب‌رسانی:
نهرها در تمام مسیر خود هم آبهای اضافی ناشی از باران و آبهای زهکشی را جمع‌آوری می‌نمودند و هم آب‌رسانی به اراضی زراعتی را انجام می‌دادند. این اعمال بدون وارد ساختن خسارات جدی در تمام شبکه‌ها انجام می‌گرفت. گاهی نهری در بخشی آبگیر و در طولی از مسیر آبرسان بود. آبهایی که به صورت زهکشی در ناحیه‌ای گرفته می‌شد در نقطه دیگر به مصرف آبیاری می‌رسید و این مقرون به صرفه‌ترین نحوه استفاده از منابع آب بود.

مصرف مجدد آب آبیاری:
زمینهای دلتای سفیدرود دارای شیبی در جهت جنوب به شمال هستند و در جهت شمال شیب مذکور کاهش می‌یابد. قبلا اشاره شد که نهرهای اصلی آبیاری در اراضی مرتفع جریان دارند و مزارع برنج در اراضی پست بین اراضی بلند و مسیر نهرهای اصلی قرار دارند. آب زهکشی مزارع در خط القعری به طرف شمال جریان می‌یافت و اراضی زراعتی شمالی‌تر را آبیاری می‌نمود. در اراضی شمالی‌تر آبگیرهای طبیعی موجود برای جمع‌آوری و ذخیره آبهای زهکشی مورد استفاده قرار می‌گرفت. وقتی که دوره کم‌آبی سفیدرود شروع می‌شد، آب سفیدرود برای تأمین نیازمندی کافی نبود، لذا مزارع دورتر (شمالی‌تر) از آب آبگیرها برای آبیاری استفاده می‌کردند.

استفاده از آبهای دوره طغیانی:
آبهای اولیه دوره طغیانی سفیدرود که دارای بار معلق فراوان برای آب‌اندازی مزارع برنج مورد استفاده قرار می‌گرفت؛ با نگهداشتن آب در مزارع مزبور رسوبهای حاصلخیز در مزارع باقی می‌ماند. اگرچه هرسال با این عمل کف مزارع بالا می‌آمد و تراز آبیاری به هم می‌خورد، ولی کشاورزان هرساله چند بیل از خاک مزرعه را برداشته آن را روی مرز بین کرتها یا در جایی دیگر جمع می‌نمودند.

استفاده از خاکهای آبدار و «ئیدرومرف»:
در گزارشهای عمرانی قبل از سال 1360 ذکر شده است: «خاکهای ئیدرومرف اراضی دلتائی که برای کشت دیگری مناسب نبود اضطرارا به کشت برنج اختصاص داده شد» (م- 31) بدین‌ترتیب که از خاکهای آبدار ئیدرومرف برای زراعت برنج استفاده می‌شد.

آبیاری به روش نوبت‌بندی:
به این معنی که هربار پس از آب گرفتن مزارع به ارتفاع 4 تا 6 سانتیمتر کرتها بسته و آب پای ساقه گیاه نگهداری عکس 4- 1- چند نهر فرعی سنتی کنار هم
می‌شد؛ با این روش ضمن صرفه‌جوئی در آب و استفاده از بار حاصلخیز معلق در آب، حرارت آبهای پای گیاه حفظ می‌شد و بازدهی افزایش می‌یافت.
به نکات یادشده در فوق اغلب در گزارش نتیجه مطالعات آبیاری و زهکشی منطقه سفیدرود اشاره شده است. این ملاحظات مورد توجه مشاورین هم بود و بعضا اصلاحات در شبکه آبیاری جدید برمبنای آنها صورت گرفته است.

نگهداری نهرها:
خدمات مربوط به نگهداری نهرها و پاکسازی و مرمت آنها به عهده زارعین بود که به‌طور رایگان و با همکاری جمعی «ایلجار» انجام می‌گرفت. به علت زیاد بودن مالکیتهای خصوصی در قطعات کوچک انشعابهای آبیاری سنتی نیز زیاد بود و این شبکه متراکم آبیاری سالانه نیاز به ترمیم و نگهداری داشت که وسیله کشاورزان صورت می‌گرفت.
مشارکت کشاورزان در انجام خدمات آبیاری از خصوصیات جالب آبیاری سنتی بود. واقعیت این است که انجام این خدمات حتی با صرف هزینه‌های زیاد، وسیله دولت و سازمانهای دولتی میسر نیست. در سالهای اخیر برای اصلاح شبکه نهرهای درجه دوم و سوم به همکاری و همسازی کشاورزان مالک قطعات کوچک تکیه زیادی شده است. اصولا انجام این اصلاحات بدون تضمین این همکاریها غیرممکن می‌باشد. در عکس 4- 1 چند نهر کوچک کنار هم نشان داده شده است.

3- 1- تنگناهای آبیاری سنتی‌

اشاره
آبیاری سنتی علیرغم وسعت زیاد محدوده آن با تنگناهائی هم مواجه بود.
بخشی از این تنگناها مربوط به استفاده از وسائل و ابزار و فنون قدیمی بود که فاقد کارآئی لازم بودند و برخی دیگر نیز از بافت اجتماعی و سایر خصوصیات جامعه ناشی می‌شد که ذیلا به بعضی از آنها اشاره می‌شود:

سوخت یا افت محصول:
افت محصول ناشی از قلت آب در بعضی از سالها در اراضی زیر کشت به 30 درصد می‌رسید (م- 31) سیلابهای سالانه سفیدرود که به‌طور متوسط از نیمه اسفند شروع می‌گردید در اواخر خردادماه به‌طور کامل فروکش می‌نمود. در واقع در دومین مرحله مصرف حد اکثر کشت
ص: 208
برنج آب قابل ملاحظه‌ای در سفیدرود وجود نداشت و با آن‌که آبیاری نوبتی به مورد اجرا گذاشته می‌شد، ولی اگر باران فصلی نمی‌بارید بسیاری از اراضی کشت شده به ثمر نمی‌رسید.

غرقابی اراضی طرفین سفیدرود:
هنگام عبور سیلابهای بهاره به خصوص وقتی که با جاری شدن سیلابها در حوزه رود فرعی پایاب سفیدرود همزمان می‌شد زمینهای دو طرف سفیدرود به ویژه اراضی شمالی‌تر غرقابی می‌گردید. تخلیه آب از اراضی و خشک و آماده نمودن به سادگی و در مدتی کوتاه میسر نمی‌شد.

اختلال در تراز آبیاری:
به علت جمع شدن رسوبات در کف نهرهای آبیاری و مزارع در مرور زمان تراز آبیاری مختل می‌شد و آب کافی سوار بر نهرها و اراضی نمی‌گردید در نتیجه، هرساله سر دهانه نهرها در بستر سفیدرود به نقطه بالاتر کشیده می‌شد و طول سه‌پایه‌بندی افزایش یافته آسیب‌پذیری آن افزایش می‌یافت.

آب شستگی اراضی ساحلی:
جریان سفیدرود خاکهای حاصلخیز و زراعتی طرفین خود را که دارای ضخامتی حدود چند متر بود طی مسافتی طولانی از مسیر در معرض تخریب قرار می‌داد. آب‌شستگی در طرف چپ رود بیشتر محسوس بود و هرسال صدها هکتار از اراضی حاصلخیز و خاکهای خوب به این ترتیب از بین می‌رفت و بسیاری از مسکونیهای روستائی طعمه آب می‌شد.

تنگناهای اجتماعی:
کم شدن نفوذ مالکین بزرگ که از ابتدای قرن آغاز شده بود همراه با رشد فکری روستائیان در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم اصلاحاتی را در سطح روستا ایجاب می‌نمود. در مقابل افزایش جمعیت و سهولت ارتباطات مسائلی نظیر افت محصول ناشی از نارسائی منابع آب رفته رفته مشکلاتی ایجاد می‌کرد.
در سال 1319 شمسی هیئتی از کارشناسان خارجی برای تنظیم آب سفیدرود و تأمین منابع آبی به گیلان عزیمت کردند. سفیدرود و تعدادی از رودهای گیلان مورد بازدید این هیئت کارشناسان قرار گرفت، ولی وقایع شهریور 1320 مانع از به ثمر رسیدن مطالعات و اقدامات آنان شد. در سال 1325 مجددا گروهی از متخصصین برای تنظیم آب سفیدرود عازم گیلان شدند. می‌توان گفت سالهای نیمه دوم دهه 1320 علی‌رغم پریشانی دولت مرکزی و آشفتگیهای اجتماعی تا حدودی با اصلاحات آبیاری موردنظر همراه بوده است. سدهای کوچک انحرافی قوام روی دیسام در محل «پاشاکی» و سد انحرافی کوچک رشت بر روی «زرجوب» یا صیقلان در اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 احداث شده است.

4- 1- تنظیم جریان آب سفیدرود

اشاره
به سابقه نیازهای اجتماعی- اقتصادی داخلی و همزمان با رونق بازار فعالیتهای اقتصادی جهان غرب در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، براساس بررسیهای کوتاه و شتابزده‌ای که در سازمان برنامه و بودجه نوپای کشور صورت گرفت در واقع توسعه عمرانی آبیاری- کشاورزی با اتخاذ تصمیم برای احداث سدی روی سفیدرود آغاز گردید. مشاورین فرانسوی «اتکو» در تاریخ 23/ 11/ 31 مطابق 12 فوریه 1953 میلادی مطالعات احداث سد مخزنی سفیدرود را برای تأمین نقطه‌نظرهای زیر شروع نمودند:
- کم کردن دامنه و قدرت سیلابهای سالانه به منظور جلوگیری از خسارات غرقابی و آب‌شستگی کناره‌های بستر سفیدرود.
- تأمین کامل نیازمندیهای آبیاری کشت برنج.
- استفاده از نیروی آب برای تأمین برق.
رئیس کارگاه ساختمانی سد منجیل، زمانی که بیش از دو سوم بتن‌ریزی سد صورت گرفته بود، در یکی از سخنرانیهای خود در حضور جمعی از بازدید کنندگان اظهار داشت که نقطه‌نظرهای فوق از ابتدا به تهیه‌کنندگان طرح اعلام نشده بود بلکه در هرمرحله از مطالعات و نیز در مراحل مقدماتی اجرا به ترتیبی که ذکر شده یکی از نقطه‌نظرها عنوان گردید و اگر هدفها و نیازها در ابتدا مشخص می‌شد و اعلام می‌گردید، طراحی ساختمانی سد خیلی بهتر و مطمئن‌تر از این صورت می‌گرفت. لازم به یادآوری است که در توسعه عمرانی آبیاری کلاسیک معمولا از نیاز اقتصادی جامعه به تولید نوع یا انواعی از محصولات کشاورزی، با توجه به آب و هوا و مقدار و استعداد خاک و نیروی انسانی، به مقدار سطح زیر کشت و سپس به نیازمندیهای آبی و تنظیم جریانهای آبی طبیعی برای تأمین نیازمندیها می‌رسند. حجم مخزن تنظیم آب طوری انتخاب می‌شود که آب مورد احتیاج آبیاری براساس سطح زیر کشت و در دوره‌های مختلف آبیاری در دسترس قرار گیرد. در این ارتباط اگر منابع آب کافی نباشد ممکن است نوع کشت تغییر داده شود و یا سطح زیر کشت کم گردد. مسائلی مثل کم کردن دامنه سیلابها که از طریق ذخیره بخشی از سیلاب صورت می‌گیرد و یا تولید نیرو با آبی که برای مصارف مختلف از سد خارج می‌شود امکان‌پذیر است تابع و هماهنگ نیازمندیهای آبیاری مورد ملاحظه قرار گیرد.
به نظر می‌رسد در سفیدرود وقتی که برای احداث سد مخزنی تصمیم‌گیری می‌شد، مطالعات دقیقی در مورد اراضی زیر کشت آبی و غیرآبی انجام نشده بود، ولی برآوردی کلی از وسعت جغرافیائی دلتای سفیدرود و فومنات در دست بود که مبنای انتخاب حجم مخزن یا مقدار آب تنظیم شده گردید.
در طراحی سدهای مخزنی همیشه گرایش در جهت انتخاب مخازن عظیم و دارای ظرفیت زیاد وجود دارد، چون با افزایش حجم مخزن «هزینه ذخیره» «واحد حجم آب»، که عامل مؤثر و مثبتی برای تصمیم‌گیری مقامات اجرائی است، کمتر می‌شود. گذشته از آن زیاد شدن حجم عملیات ساختمانی مرادف با افزایش اعتبارات پول و مالی- در کل به نفع مقاطعه‌کاران و مشاورین است که از نظر یک بازار کار مصون از توصیه‌ها و اعمال نفوذهای مقاطعه‌کاران و دولت متبوع آنها نیست.
کار ساختمانی سد سفیدرود در آذرماه 1333 (نوامبر 1954) شروع گردید و سد مخزنی سفیدرود با مشخصات زیر در دست اجرا قرار گرفت. (م- 33)

1- 4- 1- مشخصات سد سفیدرود
نوع سد: وزنی با تکیه‌گاههای جداگانه.
- ارتفاع سد تا کف رودخانه در حالت طبیعی 92 متر و تا پی سد 106 متر.
ص: 209
عکس 5- 1- بالا، عکس سد مخزنی سفیدرود. پائین، تصویر در سطح افقی
ص: 210
- تعداد پایه‌ها 27 عدد. فاصله بین پایه‌ها در سطح، 14 متر. قطر هرپایه 5 متر. عرض بزرگترین پایه 100 متر- تکیه‌گاهها هرکدام مستقل و جدا از هم هستند، فقط در عرض 5/ 2 متر هردو پایه مجاور در تماس با یکدیگر است. در فاصله بین آنها نوارهای لاستیکی مخصوص با صفحه مسی برای جلوگیری از نشست آب گذاشته شده است. در عکس 5- 1 نما و تصویر ساختمان سد در سطح افقی داده شده است.
- حجم قسمتهای بتونی 300، 822 متر مکعب است.
- طول تاج سدّ 425 متر و سطح مخزن در رقوم ارتفاعی حد اکثر 65/ 271 متر حدود 56 کیلومتر مربع است. در این حالت طول دریاچه در مسیر قزل‌اوزن 25 و در مسیر دره شاهرود 13 کیلومتر است.
تأسیسات ئیدرولیک سد مشتمل بر 3 آبگیر تحتانی در سمت راست (دریچه‌های 1 و 2 و 3) در جمع با ظرفیت 430 متر مکعب ثانیه- رقوم ارتفاعی آستانه آبگیر 30/ 191 متر- و 2 آبگیر تحتانی با ظرفیت 550 متر مکعب ثانیه در سمت چپ (دریچه‌های عمقی 4 و 5) رقوم ارتفاعی آستانه آبگیرهای سمت راست 5/ 2 متر بالاتر از دریچه‌های سمت چپ یعنی در 80/ 192 متری است. 2 تخلیه‌کننده نیمه عمیق با ظرفیت 2000 متر مکعب ثانیه که رقوم ارتفاع سطح دهانه آن 33/ 250 متر است و 2 تخلیه‌کننده سطحی به صورت دو سرریز لاله‌ای شکل با ظرفیت 3200 متر مکعب ثانیه لبه سرریزها در رقوم ارتفاعی 65/ 271 متر است. 5 مجرای تحت فشار مربوط به واحدهای الکتروژن با ظرفیت 165 متر مکعب ثانیه و ارتفاع سقوط 63 متر است. واحدهای الکتروژن هرکدام دارای یک دستگاه توربین نوع فرانسیس با محور قائم است که قطر داخل آن 4/ 2 متر و قطر شیر فلکه پروانه‌ای آن 6/ 2 متر می‌باشد. شدت جریان در هریک از مجاری تحت فشار 9/ 32 متر مکعب ثانیه است. قدرت مولد برق در رژیم دائمی 17500 کیلووات با ضریب 8/ 0 و قدرت ظاهری آنها 000، 22 کیلووات آمپر است. سرعت حد اقل گردش واحدها 300 دور در دقیقه است.
کارهای ساختمانی سد در تاریخ 29 آذرماه 1333 شروع شد و در تاریخ 25 بهمن‌ماه 1339 پایان یافت و در اردیبهشت‌ماه 1341 بهره‌برداری از آن آغاز گشت. کارهای ساختمانی سد سفیدرود طی 74 ماه صورت گرفت.

5- 1- طرح اولیه عمران آبیاری- کشاورزی گیلان‌

اشاره
همانطوری که اشاره شد هنگام اخذ تصمیم برای احداث سد مخزنی سفیدرود اطلاعات دقیقی از آبیاری گیلان در دست نبود، ولی در هرحال مطالعات و بررسی وضع موجود ضروری به نظر می‌رسید. البته این کاری بود که باید قبل از اقدام به طرح و ساختمان سد سفیدرود صورت می‌گرفت. به هرحال در آبان‌ماه 1335 سازمان برنامه طی قراردادی مطالعات طرح عمران آبیاری جلگه گیلان را به مهندسین مشاور فرانسوی «سوگراه- کتها» واگذار نمود. براساس این قرارداد یک رشته مطالعات اولیه در زمینه نقشه‌برداری و ئیدرولوژی و خاکشناسی و اقتصاد کشاورزی در گیلان (دلتای سفیدرود و فومنات) طی مرحله اول صورت گرفت و پس از یک تجزیه و تحلیل ترکیبی نتایج حاصله از این مطالعات با چند راه‌حل پیشنهادی درباره عمران جلگه گیلان و فومنات در تیرماه 1337 به سازمان برنامه و بودجه کشور داده شد (م- 34). در مرحله بعد ضمن ادامه مطالعات پایه‌ای مقدماتی، طرح تأسیسات زیربنائی آبیاری به‌طور عمده در راستای آبگیری مطمئن و مبتنی بر اصول فنی از سفیدرود و آبرسانی تا سردهانه‌های نهرهای سنتی وسیله مهندسین مشاور تهیه و در ابتدای دوره سوم برنامه عمرانی کشور (سال 1341) به مورد اجرا گذاشته شد. به‌طور کلی این تأسیسات شامل 3 قسمت بود.

تأسیسات علیای شبکه آبیاری سفیدرود:
شامل سد انحرافی «تاریک» روی سفیدرود برای انحراف حدود 32 متر مکعب ثانیه آب سفیدرود از طریق یک تونل آب‌بر به طول 17 کیلومتر و نیز کانالی به طول تقریبی 50 کیلومتر در پای تپه‌های فومنات از دره امامزاده ابراهیم تا رود خالکائی برای آبیاری 000، 71 هکتار اراضی زیر کانال در ناحیه فومنات.

تأسیسات سفلای شبکه آبیاری سفیدرود:
شامل یک سد انحرافی در محل «سنگر» روی سفیدرود و کانالی با ظرفیت 61 متر مکعب ثانیه در سمت راست سفیدرود مشرف به 000، 81 هکتار اراضی برنج‌زار و همچنین کانالی در سمت چپ با ظرفیت 114 متر مکعب ثانیه برای آبرسانی 000، 115 هکتار اراضی زراعتی واقع در سمت چپ سفیدرود.

تأسیسات روی رودخانه‌های فومنات:
شامل یک سد انحرافی روی رودخانه پسیخان و کانال جمعه‌بازار و یک سد انحرافی دیگر بر روی رود شاخرز و کانال شاخرز.

1- 5- 1- اصول و ضوابط لازم‌
قبل از بهره‌برداری از سد مخزنی سفیدرود وسعت اراضی و سطوح زیر کشت در گیلان (سفیدرود و فومنات) به شرح زیر بوده است:
مجموعا حدود 300، 110 هکتار اراضی برنج‌زار در زیر شبکه آبیاری سنتی قرار داشت که حدود 800، 80 هکتار آن بخش سفیدرود و 500، 29 هکتار ان در فومنات بوده است. بنابراین اصلاحات و توسعه عمرانی آبیاری- کشاورزی نمی‌بایست یا نمی‌توانست در آن تغییرات اساسی و حادی به وجود آورد. در نتیجه در بررسیها و طراحیها و برنامه‌گذاریها پیش‌بینیهائی شد و ضوابطی به شرح زیر مورد رعایت قرار گرفت:
اول: اینکه کماکان برنج‌کاری به صورت کشت اصلی باقی بماند و با توجه به بافت اجتماعی روستائی تغییر کشت و زرع در این مرحله پیشنهاد نشود.
دوم: روش آبیاری، ثقلی و به صورت «فرمان از بالا» باشد یعنی آب مورد نیاز اراضی زیر هرنهر اصلی از ابتدای نهر باهم رها شود. حالتی که در شبکه سنتی معمول بوده است. (روش دیگری در آبیاری فرمان از پائین نام دارد
ص: 211
در این روش که کمتر بکار برده می‌شود آب مورد لزوم هرقسمت از اراضی زیر نهر اصلی برحسب درخواست در ابتدای نهر رها می‌گردد).
سوم: اینکه سطوح اراضی در موارد استفاده‌های مختلف به شرح جدول 1- 1 که تا ابتدای سال 1340 آمارگیری شده بود، در پایان عمران ئیدروآگریکل به شرح جدول شماره 2- 1 حفظ گردد.
جدول شماره 1- 1- نوع استفاده از اراضی تا سال 1340 (سطح: هکتار)
جدول شماره 2- 1- وضع اراضی در مرحله بعد از عمران (واحد: هکتار)
چهارم: رعایت و برقراری نظام آبیاری به شرح شکل 1- 1. یعنی آب مورد نیاز آبیاری با یک کانال اصلی یا کانال درجه 1 وارد منطقه می‌شود.
کانالهای درجه 2 از کانال اصلی یا کانال درجه 1 منشعب شده، آب را به بخشهائی می‌رساند که هرکدام شامل چند محله است. کانال درجه 3 منشعب از کانال درجه 2، آب را به محله‌های مختلف تقسیم می‌نمایند و آب در واحدهای زراعی داخل محله وسیله کانال درجه 4 منشعب از کانال درجه 3 توزیع می‌شود. (محله یا کارتیه قطعه‌ای با مساحت 30 هکتار) اگر واحدهای ملکی برنج‌زار بین حدود 1 تا 3 هکتار برای هرکشاورز مالک باشد، در هرمحله 10 تا 30 مالک یا کشاورز قرار می‌گیرد. برای هردو واحد 30 هکتاری مقدار آبی با دبی ثابت در نظر گرفته می‌شود که «دستاب» نامگذاری شده است.
پنجم: انتخاب مسیر کانالهائی که مسیر کانال اصلی می‌بایست در جهت کمترین شیب اراضی به تبعیت از مسیر نهرهای سنتی اصلی و کانالهای درجه 2 در جهت بزرگترین شیب اراضی و بالاخره مسیر کانالهای درجه سوم موازی با کانال اصلی و درجه 1 انتخاب شود. برای کانال درجه 4 مقررات خاصی پیش‌بینی نشده است. رویهمرفته می‌توان گفت در تصمیمات و طراحیها عادت مردم گیلک به کشت برنج همواره ملحوظ بوده است. در واقع به هر دلیل خواه خصوصیات آب و هوائی و یا استعداد خاک و یا مقتضیات اجتماعی شکل 1- 1- طرح برقراری نظام آبیاری
دیگر کشت برنج به صورت کشت غالب پذیرفته شده است. بعد از مشخص شدن سطح زیر کشت و ضوابط لازم می‌بایست نیاز به آب برنجکاری و سایر کشتها مشخص می‌گردید.

6- 1- نیاز به آب در آبیاری‌

در عمل همه آبی که به گیاه داده می‌شود به مصرف تبخیر و تعریق گیاه نمی‌رسد، مقدار کمی در بافت گیاه داخل می‌شود و مقدار قابل ملاحظه‌ای هم به صورت نفوذ از دسترس گیاه خارج می‌گردد. آب مورد نیاز گیاه برای تبخیر و تعریق تابع عوامل اقلیمی به روش مختلفی قابل محاسبه و برآورد است، البته برحسب نوع گیاه تا حدودی فرق می‌کند. مقدار نفوذ آب در خاک هم بر اساس بافت خاکها قابل محاسبه است، ولی در تعیین نیاز آبی بیشتر به نتایج آزمونهای صحرائی توجه و اعتماد می‌شود. برای این منظور مزارع آزمایشی در نقاط مختلف منطقه ایجاد می‌شود و یا قسمتی از مزارع موجود در نقاط مختلف منطقه تحت نظارت و اندازه‌گیری قرار می‌گیرد.
در مطالعات عمران آبیاری سالهای 1340- 1347 گیلان (سفیدرود و فومنات) در خاکهای مختلف اراضی فومنات و دلتای سفیدرود و بیشه‌زارهای جنوب و جنوب غربی شهر رشت آزمونهائی صورت گرفت. نتایج حاصله از
ص: 212
این آزمایشهای صحرائی برای تعیین نیاز به آب برنجکاری در دو نوع مختلف زودرس و دیررس برنج در اراضی دلتای سفیدرود و فومنات، طیّ دوره‌های مختلف کشت، آبدهی، نشا و داشت در جدول شماره 3- 1 نشان داده شده است.
(م- 35)
آبیاری سایر کشتها در گیلان با توجه به بارندگیهای محتمل در تمام ماههای سال متداول و معمول نبوده است. در سالهای اخیر با وجودی که دیده شده است آبیاری چای تا چندین برابر موجب افزایش محصول گردیده، معهذا جز در موارد معدودی وسیله چایکاران باغهای چای آبیاری نشده است. ممکن است علت بی‌توجهی باغداران به آبیاری باغهای چای عدم آشنائی فن نسبتا پیچیده آبیاری بارانی و یا مقاومت خصلتی کشاورزان برای پذیرش روشهای ناآشنا و جدید باشد.
آبیاری کشتهائی مثل توتون و ذرت و صیفی و درخت توت در گذشته معمول نبوده است. معمولا اگر به زمینی آب می‌رسید به کشت برنج اختصاص می‌یافت که هم قوت غالب کشاورز و هم قابل نگهداری بود و از سوی دیگر در مواقع نیاز به آسانی قابل فروش بود. آبیاری سایر کشتها در گیلان عمدتا به صورت بارانی پیشنهاد شده است که فقط در قطعات بزرگ زراعتی می‌تواند انجام گیرد. با توجه به بافت شبکه آبیاری و هزینه تهیه تجهیزات و مشکلات برق‌رسانی استفاده از روش آبیاری بارانی در قطعات کوچک اراضی واقع بین برنجزارها غیرممکن است.
در برنامه کاربرد اراضی که طی مطالعات عمرانی ئیدروآگریکل گیلان برای سال 1356 پیشنهاد شده بود، اراضی بزرگ به واحدهای کشت و صنعت اختصاص یافت و در آنها سایر کشتها به روش آبیاری بارانی آبیاری می‌گردید.
آب مورد نیاز سایر کشتها از رابطه «تورک» حساب شده است به نظر مشاورین رابطه مذکور با شرایط اقلیمی گیلان مطابقت بیشتری دارد. (م- 35)
ئیدرومدول برای آبیاری سایر کشتها در ماههای مختلف سال از این قرار است:
نیاز آبی برای پرورش انواع ماهیها بستگی به نوع پرورش و تکثیر دارد.
آبی که برای پرورش ماهی توسط شرکت سهامی شیلات تقاضا شده حدود 5200 متر مکعب در هکتار برای یک ماه است یعنی با ئیدرومدول 2 لیتر در ثانیه و برای یکدوره سالانه 000، 26 متر مکعب برای هرهکتار استخر پرورش ماهی آب در نظر گرفته شده است. تصور می‌گردد نیمی از این حجم برای تازه نگهداشتن آب استخرهاست که دوباره به جریانهای سطحی می‌پیوندد و نیم دیگر به صورت تبخیر و نیز نفوذ در زمین از میان می‌رود. (م- 35)
جدول شماره 3- 1- نیاز به آب در دلتای سفیدرود و فومنات‌

7- 1- تأسیسات زیربنایی ابیاری‌

اشاره
طرحهای مربوط به تأسیسات زیربنایی آبیاری شامل تأسیسات علیا و سفلی و فومنات به تدریج تا آغاز سال 1341 وسیله مشاورین تهیه و مورد تصویب قرار گرفت و از نیمه دوم سال نیز به مورد اجرا گذاشته شد. از ابتدای سال 1341 که سد مخزنی سفیدرود در دست بهره‌برداری قرار گرفت دیگر مسئله کم‌آبی در اواخر دوره کشت موجبات نگرانی کشاورزان را فراهم نمی‌ساخت، ولی به علت منظم نبودن آبگیری از سفیدرود اداره آبیاری با مشکلات زیادی مواجه بود. مکاتبات اداری و فنی مدیریت آبیاری نوپای گیلان طی این سالها حاکی از وجود انواع مشکلات است. به‌طور مثال تخریب سردهانه‌های «خال و سه پایه‌ای» نهرهای سنتی با سیلابها هنوز مسئله‌ساز بود. چون سد سفیدرود به علت محدودیت ارتفاع آبگیری در مخزن قادر به کم کردن کامل دامنه سیلاب نبود و با این‌که با رعایت تقویم آبیاری یعنی با رها کردن آب به میزان محاسبه شده آب سوار سر دهانه‌های نهرهای سنتی نمی‌شد. گاهی با رها کردن دو برابر مقدار تقویم شده ارتفاع سطح آب در دهانه نهرهای سنتی برای آبگیر کامل نهرها کافی نبود. به تجربه ثابت شد که مشکلات آبیاری گیلان سفیدرود تنها با احداث سد مخزنی حل نمی‌گردد. تأسیسات بافت زیربنایی آبیاری به شرح زیر تا پایان دهه 1340 به مرحله بهره‌برداری رسید. (م- 36)

1- 7- 1- تونل آب‌بر فومن‌
طرح تونل «آب‌بر فومن» منشعب از سفیدرود بین دره سفیدرود از محل اسکولک تا دره رود امامزاده ابراهیم (یکی از رودهای فرعی پسیخان) در
ص: 213
محلی به نام «چوبر» به طول 16700 متر (یا دقیقتر 16569 متر) در آبان‌ماه 1341 به مرحله اجرا درآمد.
شیب طولی تونل 2 در 1000، سطح مقطع تونل 159/ 10 متر مربع و شدت جریان آب در آن حد اکثر 35 متر مکعب ثانیه است. در دوره «اسکولک» برای برقراری جریان هوا در داخل تونل و جلوگیری از اختلالات ئیدرولیک چاهی به قطر 7 و به عمق 55 متر بین سطح دره و سقف تونل حفر شده است. در «کمسار» تونل در دره چنار رودخان در مسیر اصلی ظاهر می‌شود. قسمتی از عملیات حفر تونل از ناحیه «کمسار» انجام شده است. در اواخر فروردین سال 1348 کار ساختمانی تونل به اتمام رسید. تا سال 1369 حد اکثر آبی که طی یکدوره آبیاری از طریق تونل به فومن برده شد 384 میلیون متر مکعب بوده که مربوط به سال 1358 است. در سال مذکور اراضی زراعتی بالای کانال فومنات که در طراحی کانال و تونل منظور نشده بودند با پمپ از کانال فومنات آب می‌برند و قسمت زیادی از اراضی جنگلی و کوهپایه در بالای کانال فومنات به شالیزار تبدیل گردیده بود. حد اقل آبی که در یک دوره آبیاری از تونل گذشته حدود 315 میلیون متر مکعب در سال 1367 بوده است. در شکلهای شماره 2- 1- طرح مقطع و بعضی از مشخصات تونل داده شده است.
منحنی ارتفاع سطح آب بادبی در تونل آب‌بر شکلهای 2- 1- طرح تونل آب بر فومن مطقع عرضی تونل آب‌بر

2- 7- 1- کانال فومن‌
کانال فومن با ظرفیت 32 متر مکعب ثانیه به‌طول 51 یا 52 کیلومتر بین دره امامزاده ابراهیم از دهانه خروجی آب از تونل تا دره رود خالکائی در امتداد کوهپایه احداث شده است. این کانال تقریبا مشرف به اراضی جلگه فومنات است. در عبور از دره‌ها غالبا از تأسیسات رودگذر (نوبین یا باش) و زیرگذر (سیفون) استفاده شده است. سیفونها و باشها مجهز به سیستم تخلیه ایمنی هستند. تنظیم سطح آب در کانال با دریچه‌های خودکار «آمیل» صورت می‌گیرد. دریچه‌های مذکور با شناوری در حول محور عرضی به صورت «ترازو» عمل می‌نمایند. با تغییرات سطح آب در بالای دریچه، دریچه خود به خود باز و بسته می‌شود و سطح آب بالادست پائین و بالا می‌رود. از کانال فومن تعداد زیادی کانال اصلی و درجه 2 در جهت شیب عمومی اراضی فومنات منشعب می‌شود. تقریبا تمام کانال با مقطع ذوزنقه‌ای و با پوشش بتونی است.
احداث کانال فومن از تاریخ اول دی‌ماه 1344 شروع گردید در تاریخ 16 اردیبهشت 49 خاتمه یافت. ادامه کانال که بعدا شرح آن خواهد آمد از سال 1353 شروع شد و در سال 1356 به اتمام رسید.

3- 7- 1- سد انحرافی تاریک‌
طرح سد انحرافی تاریک در تاریخ 14 تیرماه 1344 به مورد اجرا گذاشته شد و کارهای ساختمانی آن در 17 اردیبهشت 1348 پایان پذیرفت. این سد بر روی سفیدرود، نزدیک رود تاریک در محور جاده تهران- رشت، 35 کیلومتر پائین‌تر از محل سفیدرود احداث شد و هدف از احداث آن بالا بردن سطح آب سفیدرود به ارتفاع 8 تا 9 متر و انحراف حد اکثر 35 متر مکعب ثانیه آب به داخل آب‌بر فومن بود.
تشکیلات زمین‌شناسی ساحل چپ سد را سنگهایی از نوع شیستهای سیاه رنگ تشکیل می‌دهد که در تناوبی با مارن و ماسه قرار گرفته است. روی سنگها را قشری از خاک «لس» پوشانده است. در بستر سفیدرود این سازندها با شیب 4 تا 5 درصد به طرف پائین و به وسط سفیدرود پیش رفته است. در
ص: 214
مقطع قائم مجرای توربین- سد انحرافی تاریک.
مقطع قائم دریچه‌های قطاعی- سد انحرافی تاریک.
تصاویر 6- 1- طرحهائی از مقاطع سد انحرافی تاریک.
این ناحیه به عمق 50 متر فروافتاده سپس به‌طور افقی به طرف ساحل راست ادامه می‌یابد. قسمتهای رویی آن مخلوطی از قطعات سنگ شن و ماسه و خاک «لس» است. در طرف چپ تشکیلات مذکور زیر 2 تا 3 متر رسوبهای رودخانه‌ای قرار دارد.
سد از دو قسمت تشکیل شده است: قسمت اول در سمت راست که قسمت ثابت سد می‌باشد و قسمت دیگر در سمت چپ که دارای تجهیزات ئیدرولیکی است. مدل فیزیکی کوچک شده آن با مقیاس 60: 1 در آزمایشگاه ئیدرولیک شرکت مهندسین «سوگراه» در گرنوبل فرانسه مورد مطالعه قرار گرفته است.
طول واحدی که دارای تجهیزات متحرک و مجاری آب است 250 متر می‌باشد. در آن سر دهانه آبگیر تونل با سه معبر هریک مجهز به یک دریچه قطاعی به ابعاد 4* 4 متر در منتهی الیه سمت چپ قرار گرفته است. حجم آبی که با بالا آمدن آب در پشت سد جمع می‌شود حدود 9/ 4 میلیون متر مکعب است. عرض سد در پی 51 متر است. سد دارای 9 دریچه به ابعاد 5/ 5* 15 متر است.
در پایین دهانه آبگیر تونل متکی به ساحل چپ مجاری و سکو برای توربینها با ارتفاع کم سقوط آب پیش‌بینی شده که تاکنون از آن بهره‌برداری به عمل نیامده است. قسمت بتونی دارای تجهیزات ئیدرولیک بخش سمت راست سد وسیله یک دیواره خاکی به طول 70، ارتفاع 10 و عرض 7 متر رأس به ساحل سمت چپ رودخانه متصل می‌شود. (تصاویر 6- 1)
این سد در طول دوره بهره‌برداری با مشکلات مهمی مواجه نبوده است. در ابتدای بهره‌برداری دیواره حفاظتی سمت چپ سد به علت شسته شدن پایه دیواره حایل فروریخت که بازسازی شد. استفاده همیشگی از دریچه‌های منتهی الیه سمت راست و چپ (شماره 1 و 9) منع شده است چون سبب تخریب کناره می‌گردید. به علت گود شدن عمومی بستر سفیدرود، الیاف جریان آب خروجی از دریچه، که علی القاعده می‌بایست در خروجی مستغرق باشند، در سالهای اول بهره‌برداری رفته‌رفته به صورت جهشی ظاهر شدند.
چون خطر شکسته شدن کف و انحراف سد به طرف جلو (معلق شدن) وجود داشت بلافاصله قسمت جلوی پاشنه دریچه‌ها با سنگ‌چین حفاظت و بالا آورده شد. در سالهای اخیر خوردگیهائی در سطح بتون سرریزها (محل تکیه دریچه‌ها) به وجود آمده است که معلول سائیده شدن لبه دریچه‌هاست و احتمالا این سائیدگی از برخورد دانه‌های رسوب حاصل شده است.

4- 7- 1- سد انحرافی سنگر
سد سنگر در 55 کیلومتری پایین سد سفیدرود در امتداد ده شاقاجی و در بستر اصلی سفیدرود قرار گرفته است. با بالا آمدن 3 تا 4 متر ارتفاع سطح آب سفیدرود در پشت این سد، حدود 67 متر مکعب ثانیه از آب سفیدرود به سمت
ص: 215
سد انحرافی سنگر- تصویر افقی
مقطع قائم دهانه ورودی حوضچه رسوبگیر- سد انحرافی سنگر.
مقطع قائم دریچه‌های قطاعی- سد انحرافی سنگر.
تصاویر 7- 1- نمای دهانه ورودی آب به حوضچه رسوبگیر و طرحهای مربوطه سد انحرافی سنگر.
چپ و 114 متر مکعب ثانیه به سمت راست جهت استفاده آبیاری منحرف می‌شود. سد سنگر از نوع سدهای مختلط است که شامل بخشهایی با دریچه‌ها و تجهیزات متحرک و همچنین قسمت ثابت می‌باشد. (تصاویر 7- 1)
در بخش دارای تجهیزات متحرک 13 معبر آب به ابعاد 5/ 5* 15 با دریچه‌های قطاعی و وزنه‌های تعادل برای تخلیه سیلابی حدود 5200 متر مکعب ثانیه وجود دارد. مدل کوچک شده این سد در آزمایشگاه ئیدرولیک شرکت سوگراه در گرنوبل فرانسه مورد مطالعه قرار گرفته است. عرض بستر سفیدرود در محل سد 5/ 1 کیلومتر است. در دو طرف قسمت اصلی سد، حوضچه‌های ته‌نشینی قرار دارد که به کانالهای سمت راست و سمت چپ سد سنگر منتهی می‌شوند. در محل اتصال حوضچه‌ها به کانالها تعدادی دریچه با ماسک مضاعف قرار دارد. (ماسک ورقه فلزی است که جلوی خروج آب قرار می‌گیرد و اثرش این است که اختلالات دبی خروجی از دریچه را بر حسب تغییرات سطح آب در بالادست دریچه به حد اقل می‌رساند).
در جلوی دهانه ورودی آب به حوضچه‌های ته‌نشینی، نرده مشبکی برای جلوگیری از ورود اجسام شناور مثل شاخ و برگ درختان کار گذاشته شده است. این شاخ و برگها وسیله چنگک مکانیکی جمع‌آوری شده به واگن
ص: 216
کوچکی منتقل می‌گردد و در پایاب سد با فشار آب تخلیه می‌شود. در ناحیه متباعد خروجی آب از دریچه با ماسک مضاعف سمت راست بر اثر یک اشتباه محاسبه یا اندازه‌گیری در روزهای اول بهره‌برداری سدّ، تندآبی به وجود آمد که باعث کنده شدن صفحات بتونی کف گردید. این مشکل با مهار پلاکها و ایجاد دندانه‌های فشارشکن برطرف گردید.
سد انحرافی سنگر که کارهای ساختمانی آن در آذرماه 1341 آغاز گردید در اسفندماه 1343 مورد بهره‌برداری قرار گرفت و از ابتدای بهره‌برداری تاکنون با مشکلات زیادی مواجه نبوده است. مشکلات عمده در بهره‌برداری سالانه، تخلیه رسوبهای حوضچه ته‌نشینی است که باید به‌طور دقیق برای لایروبی آن طرح‌ریزی شود. در طراحی اولیه سد راه‌ماهی یا آسانسور ماهی پیش‌بینی شده بود که علت عدم اجرای آن مشخص نشده است ظاهرا گفته می‌شود سازمان برنامه و بودجه به دلیل کاستن از هزینه ساختمانی اجرای طرح راه‌ماهی را متوقف نموده است. در حال حاضر هنگام بهره‌برداری سالانه انواع ماهیها در جلوی دریچه‌های خروجی آب جمع می‌شوند و با کم و زیاد شدن آب ناشی از بسته و باز کردن دریچه گاهی تعداد زیادی ماهی بیرون آب می‌افتند.

5- 7- 1- کانال سمت راست سد سنگر
اشاره
احداث کانال سمت راست سد سنگر در اردیبهشت‌ماه 1342 آغاز گشت و در فروردین 1346 خاتمه یافت. این کانال در جهت غرب به شرق و در امتداد کوهپایه سمت راست سفیدرود قرار دارد. طول آن از سفیدرود تا دره «شم‌رود» حدود 19 کیلومتر است. چون 5/ 3 کیلومتر اول آن از سد سنگر در تپه ماهورها احداث می‌شد برای اجتناب از خاکبرداری زیاد، کانال در این مسیر دارای شیب زیاد، مقطع کوچک و پوشش بتونی است در نتیجه به صورت تندآب عمل می‌نماید. ظرفیت کانال 67 متر مکعب ثانیه است. یک متر مکعب ثانیه از آب این کانال بلافاصله بعد از خروج از دریچه‌های حوضچه رسوبگیر برای اراضی آبخور «کیاجوب» گرفته می‌شود.
کانال سمت راست به ترتیب رودهای قوشام‌رود، دیسام بزرگ و دیسام کوچک را قطع می‌نماید و به «شم‌رود» منتهی می‌شود. در کیلومتر 1/ 2 از سد سنگر یک آبگیر به ظرفیت 9/ 4 متر مکعب ثانیه برای کانال اصلی واحد زراعی د- 1 و از کیلومتر 1/ 5 آبگیر دیگری با ظرفیت 35/ 1 متر مکعب ثانیه برای تغذیه کانال درجه 2 واحد زراعی د- 1 وجود دارد. در عبور از رود دیسام بزرگ در فاصله‌ای حدود 4/ 6 کیلومتر از سد سنگر 40 متر مکعب آب به داخل این رودخانه تزریق می‌شود. تأسیسات عبوری و آبرسانی دیسام بزرگ از نظر فنی و هنری بسیار جالب است. 40 متر مکعب ثانیه آب از طریق یک مجرای «پرش اسکی» روی دندانه‌های فشارشکن فرود آمده به داخل دیسام می‌ریزد و بقیه آب کانال از طریق سیفون بتونی با مقطع مستطیلی‌شکل، که زیر پل ماشین‌رو به صورت معلق قرار دارد، از رود دیسام بزرگ عبور داده شده بود و از مسیر کانال به طرف دیگر دیسام می‌رسد. 40 متر مکعب ثانیه آبی که وارد دیسام می‌شود از سد قدیمی قوام وارد حشمت‌رود شده واحدهای د- 3 و د- 4 و د- 5 را آبیاری می‌نماید. در کیلومترهای 7/ 9 و 5/ 12 و 7/ 14 و 7/ 17 آبگیرهایی با ظرفیت 75/ 0 و 85/ 0 و 4 و 2/ 1 متر مکعب ثانیه در سمت چپ کانال قرار دارد که از هرکدام کانال درجه دومی آب برای واحد د- 1 می‌برد.
در کیلومتر 19 کانال سمت راست سد سنگر به شم‌رود می‌رسد و از تأسیسات آبگیری شم‌رود 95/ 9 متر مکعب ثانیه آب وارد شم‌رود می‌شود تا با کانال لنگرود در واحد زراعی د- 2 و د- 5 مورد استفاده آبیاری قرار گیرد. این کانال در سالهای بعد تا کیلومتر 9/ 25 تا محل رودخانه ادامه یافته است.
بیشترین آبی که در یک دوره آبیاری از این کانال عبور نمود حدود 510 میلیون متر مکعب در خرداد سال 1368 بوده است. به‌طور متوسط سالانه 420 میلیون متر مکعب آب سفیدرود از طریق این کانال برای اراضی سمت راست سفیدرود تا ناحیه لنگرود می‌رود. کانال مزبور برای کشاورزان ناحیه آستانه و لاهیجان و لنگرود بسیار باارزش بوده و به منزله یک سفیدرود کوچک به حساب می‌آید. در گذشته زمینهای شمالی این نواحی همه‌ساله دچار کم‌آبی می‌شدند و اغلب هنگام کمبود آب در رودهای دیسام و شم‌رود با صرف هزینه‌های زیاد از آب استخرها استفاده می‌کردند.

6- 7- 1- کانال سمت چپ سد سنگر (قطعه مشترک)
این کانال برای آبرسانی به نهرهای سنتی خمام‌رود و نورود و توشاجوب و اراضی بیشه‌زار واقع در جنوب شهر رشت و قسمتی از اراضی پائین فومنات تا کناره‌های غربی رود «شاخرز» منتهی به اراضی پست حاشیه تالاب انزلی پیش‌بینی شده بود. اجرای این کانال که در اردیبهشت 1342 شروع گردید در فروردین‌ماه 1346 به اتمام رسید طول قطعه اول این کانال که از حوضچه رسوبگیر سمت چپ سد سنگر شروع می‌شود حدود 833 متر است. ظرفیت کانال 114 متر مکعب ثانیه است. در انتهای قطعه مشترک، تأسیسات تنظیم کننده سطح آب برای آبگیری کانال سمت چپ قرار دارد. این تأسیسات به‌طور عمده عبارت از دو سرزیر بتونی بزرگ «نوک‌اردکی» است. سرریزهای مزبور سطح آب را برای آبگیری کانال سمت چپ، که دارای مجاری ماسکدار مضاعف و دریچه‌های کشوئی است، بالا می‌برد. حدود 5/ 86 متر مکعب ثانیه آب مورد نیاز نهرهای سنتی خمام‌رود و نورود و توشاجوب از طریق سرریزهای مذکور در مسیر تعریض‌شده خمام‌رود جاری می‌شود. 5 کیلومتر بعد از این نقطه تأسیسات آبگیری نهر سنتی خمام‌رود و انشعاب آب نهرهای نورود و توشاجوب قرار گرفته است. تنظیم‌کننده سطح آب از نوع سرریز بتونی به شکل‌W است. در جمع 38 متر مکعب ثانیه آب مورد نیاز نورود و توشاجوب از سمت راست توسط تأسیسات آبگیر منحرف می‌شود. 5/ 3 متر مکعب ثانیه از این آب برای آبیاری اراضی حوزه خمام‌رود مورد استفاده قرار می‌گیرد. قسمت اول این مسیر شیرجوب تعریض شده نام دارد که با ظرفیت 38 متر مکعب ثانیه است. قسمت دوم مسیر حدود 3 کیلومتر است که در آن برای تعدیل شیب کانال 3 آبشار (شوت) کوچک بتونی ساخته شده است.
قسمت سوم این مسیر به طول 5/ 1 کیلومتر تندآب نورود است که منتهی به تاسیسات آبگیری نورود و توشاجوب می‌شود. (عکسهای شماره 8- 1)
ص: 217
عکس 8- 1- تأسیسات آبگیری نورود و توشاجوب
عکس 8- 1- تأسیسات انتهائی قطعه شهرک کانال سمت چپ سرریزهای نوک اردکی‌

7- 7- 1- کانال سمت چپ سد سنگر
این کانال از انتهای قطعه مشترک کانال سمت چپ با تعدادی دریچه‌های ماسکدار حدود 27 متر مکعب ثانیه آب می‌گیرد. کانال سمت چپ خاکی است و به طول 5/ 24 کیلومتر از محل مذکور تا رود پسیخان در امتداد شرق به غرب قرار دارد. در انتها حدود 5/ 4 تا 6 متر مکعب ثانیه برای کمک به آبیاری فومنات به رود پسیخان آب تزریق می‌نماید. این کانال در طول مسیر نهرهای سنتی قاضیان‌رود و گله‌رود را قطع می‌نماید و پس از قطع کردن جاده اصلی محور رشت- تهران (در حدود کیلومتر 20 از رشت) از دره‌های سیاهرود و گوهررود با باش (نوبین یا ناوبه‌سر) عبور می‌نماید.
کانال مذکور بیشتر برای اراضی بیشه‌زار جنوب و جنوب غربی رشت، که پیش‌بینی می‌شد به کشت آبی اختصاص یابد، طراحی شده بود.
بعدها قسمت زیادی از اراضی بیشه‌زار در توسعه عمران شهری قرار گرفت و به واحدهای کشت و صنعت اختصاص یافت بنابراین هرگز از این کانال با ظرفیت کامل (که با مختصر تغییراتی در آبگیر تا حدود 31 متر مکعب ثانیه می‌رسید) استفاده نشده است. از کانال سمت چپ به‌طور متوسط حدود 4 تا 7 متر مکعب ثانیه آب جریان یافته است. یکی از دلایل رسوبگیری شدید کانال مذکور استفاده نکردن از آبکشی کامل کانال بوده است. در سالهای اخیر به علت تردد ماشینهای سنگین در جاده سرویس سمت راست کانال در بعضی نقاط، دیواره سمت راست به طرف محور ئیدرولیک کانال رانده شده است.

8- 7- 1- سد انحرافی پسیخان‌
سد پسیخان به منظور تأمین آب مورد لزوم جهت آبیاری اراضی واقع بین رود پسیخان و شاخرز در شمال محور جاده رشت- صومعه‌سرا احداث گردیده است. این سد که در بالای پل پسیخان جاده اصلی رشت- فومن در عرض رودخانه ساخته شده با بالا آوردن سطح آب رود پسیخان کانال درجه 2 جمعه‌بازار را با ظرفیت 4 متر مکعب ثانیه در سمت چپ سد تغذیه می‌نماید. سد انحرافی پسیخان خیلی ساده مشتمل بر سرریز عریضی است که سیلابهای رود پسیخان تا حدود 700 متر مکعب ثانیه قادر به عبور از آن هستند. این سرریز روی پاشنه‌ای به عرض 140 متر قرار دارد زیر آن پرده عایق بتونی به عمق 10 متر ایجاد شده است. در سمت چپ سرریز دریچه‌های آبگیر کانال قرار گرفته و در قسمت اول کانال سرریز ایمنی جانبی تعبیه شده است که آب اضافه بر ظرفیت کانال را در پایاب سد تخلیه می‌کند. دو طرف قسمت بتونی سد با دیواره‌ای از مخلوط شن و ماسه به ارتفاع 4 متر بالا آورده شده است.
کانال جمعه‌بازار که از سمت چپ منشعب می‌شود دارای مقطع ذوزنقه‌ای و پوشش بتونی است در محل تقاطع با جاده رشت و فومن پلی روی آن قرار دارد. از رودخانه «خوبک» باناو (باش) به طول 10 متر عبور می‌کند در این ناحیه دبی آن حدود 75/ 1 متر مکعب ثانیه است. در طول مسیر آن سرریزهایی برای تنظیم ارتفاع سطح آب احداث شده است. (عکسهای شماره 9- 1) عملیات ساختمانی سد روز اول فروردین 1346 شروع شد و روز اول فروردین 1348 خاتمه یافت.
ص: 218
عکس 9- 1- تنظیم‌کننده سطح آب در کانال‌های کوچک‌

9- 7- 1- سد انحرافی شاخرز
سد شاخرز روی رود شاخرز یا «پیش روبار» یا رود جمعه‌بازار برای ایجاد انشعابی حدود 2 متر مکعب ثانیه از آب شاخرز طراحی و احداث شده است.
این آب از طریق کانال شاخرز برای آبیاری اراضی سمت چپ رود جمعه‌بازار مورد استفاده قرار می‌گیرد. محل سد بین دو جاده رشت- صومعه‌سرا و جاده رشت- فومن است. این سد نیز مثل سد پسیخان دارای تأسیسات ساده‌ای مشتمل بر یک سرریز بزرگ در عرض رود است. عرض سرریز 60 متر و ظرفیت عبور سیلاب از آن 400 متر مکعب ثانیه است سمت راست سرریز به محفظه بتونی منتهی می‌شود که داخل آن با مصالح رودخانه‌ای پر شده و 130 متر بقیه عرض بستر بزرگ رود در سمت راست با تور سیمی سنگ‌چین شده است. کانال شاخرز که از سمت چپ سد منشعب می‌شود در طول 37/ 5 کیلومتر با یک سیستم تخلیه‌کننده به گازروبار منتهی می‌شود. در مسیر این کانال سرریزهای بتونی برای تنظیم ارتفاع سطح آب احداث گردیده است.

8- 1- آب تنظیم شده در ابتدای مناطق عمرانی‌

مقدار آبی که با ایجاد بافت زیربنائی آبیاری (نقشه شماره 1- 1) به ابتدای مناطق مصرف‌کننده می‌رسد به شرح زیر است:
- ابتدای کانال فومن 34 متر مکعب ثانیه
برای واحدهای عمرانی «اف» و ژ- 6 و ژ- 7
- کانال خمام‌رود قطعه مشترک 5/ 86 متر مکعب ثانیه
برای واحدهای عمرانی «ژ»
- کانال سمت چپ سد سنگر 27 متر مکعب ثانیه
برای واحدهای عمرانی ژ- 6 و ژ- 7
- کانال سمت راست سنگر 67 متر مکعب ثانیه
برای واحدهای عمرانی «د»
جمع 5/ 214 متر مکعب ثانیه‌

9- 1- تحلیلی از وضع آبیاری گیلان‌

اشاره
تأسیسات زیربنایی آبیاری به شرحی که ذکر شد طی دهه 1340 به مورد عکس 9- 1- سرریز تخلیه سیلاب، سد پسیخان
اجرا گذاشته شد و در دست بهره‌برداری قرار گرفت. تنگنای اساسی مربوط به نارسائی آب آبیاری و آبگیری نامطمئن از بین رفت و اراضی فومن هم زیر پوشش سفیدرود قرار گرفت. در این دوره وقایعی اتفاق افتاده و مسائلی پیش آمده است که اشاره به آنها حد اقل از نظر ضبط تاریخی تجاربی که می‌تواند راه‌گشای آینده باشد ضروری به نظر می‌رسد.

1- 9- 1- شرایط ویژه اقتصادی- اجتماعی‌
در شروع سال 1347 تهیه طرح جامع توسعه عمرانی اقتصادی گیلان به مهندسین مشاور واگذار گردید. این طرح وسعتی حدود 3000 کیلومتر مربع با جمعیتی حدود 800 هزار نفر را دربر می‌گرفت. طول مدت مطالعات طرح حدود سه سال و نیم بود که دوره اول آن تا پایان سال 1348 خاتمه می‌یافت و دوره دوم از سال 1349 شروع می‌شد. مطالعات این طرح جامع با سه هدف مشخص شده از پیش صورت می‌گرفت که عبارت بودند از:
1- ارتقاء سطح زندگی مردم
2- افزایش محصول و درآمد ناخالص منطقه‌ای با آهنگی نه‌چندان پائین‌تر از رشد درآمد ناخالص ملی و ایجاد مشاغل مولد در بخشهای کشاورزی- صنعتی به خصوص برای نیروی کاری که سالانه در بخش کشاورزی سنتی آزاد می‌شد.
3- افزایش سطح شالیکاری در حد مناسبی با منابع آب و خاک و ایجاد تنوع در کشت از طریق فعالیتهای زراعی نوین. ظاهرا انتخاب این هدفها با ملاحظه شرایط خاص اجتماعی- اقتصادی بعد از تثبیت مالکیتهای خصوصی کوچک و افزایش جمعیت با بالا رفتن نسبی سطح تغذیه و بهداشت صورت گرفته بود و طی مطالعات ده ساله 1347- 1337 در مورد مسائل آبیاری گیلان بارها ویژگی کشاورزی این استان یعنی عادت مردم گیلک به کشت برنج در مسائل و ابعاد مختلف مورد ملاحظه قرار گرفت. در قسمتی از مقدمه گزارش نهائی مشاورین طرح جامع چنین آمده است:
برای نیل به هدفهای تعیین شده و مقابله با وضع موجود و همچنین توسعه قابل پیش‌بینی آن به موجب نتایجی که از مطالعات حاصل شده است برنامه عملیاتی زیر را پیشنهاد می‌نمائیم:
ص: 219
نقشه شماره 1- 1- بافت زیربنائی آبیاری شبکه انهار اصلی سفیدرود
الف: در زمینه آبیاری و زهکشی اراضی مزروعی، سازمان آب و برق منطقه‌ای شمال باید 000، 11 هکتار اراضی بیشه‌زار بزرگ و 8000 هکتار اراضی آبگیر مرداب را (2000 هکتار در سمت چپ و 6000 هکتار در سمت راست سفیدرود) برای برنجکاری مکانیزه به نیت کشاورزی نوین آماده سازد.
برای این منظور سازمان آب و برق منطقه‌ای شمال باید شبکه ثانویه آبیاری را در سراسر بخش فومنات و کرانه راست سفیدرود و همچنین در بخش ژ- 7 و در قسمتی از بخش ژ- 6 گسترش دهد. در این مرحله 000، 175 هکتار یا حدود 75 درصد سطح مزروعی مفید از شبکه آبیاری نوین برخوردار خواهد شد. در این محدوده تحت آبیاری حدود 000، 144 هکتار دارای آبیاری غرقابی و 3100 هکتار مجهز به شبکه آبیاری بارانی خواهد بود. شبکه بارانی قسمتهای زیر را می‌پوشاند. در بخش کشاورزی سنتی 900، 17 و در بیشه‌زارهای بزرگ 100، 13 هکتار ... به عنوان مکمل برنامه فوق به منظور سودآور ساختن ادامه کانال آب فومن و آبیاری بخش اف- 4 و اف- 5 به‌جاست که همه و یا قسمتی از جنگل شاندرمن مورد بهره‌برداری قرار گیرد.
ازاین‌رو اجرای موارد ذیل را با توجه به اولویتها توصیه می‌نمائیم:
- ادامه کانال فومن (مشروط به آن‌که جنگل شاندرمن مورد بهره‌برداری زراعی قرار گیرد و در حوالی رضوان‌شهر یک مجتمع چوب و کاغذ احداث شود) ...
- تنظیم و آرایش شم‌رود و حشمت‌رود
- تجهیز حدود 3000 هکتار اراضی بیشه‌زار ...
ب: در زمینه آبرسانی و بهداشت، سازمان آب منطقه‌ای شمال باید مقرراتی برای مراکز روستائی وضع نماید و احتیاج آب شهرها را تا سال 1361 برآورد کند، شبکه‌ها را برحسب این احتیاجات تنظیم و از شهرهای رشت و انزلی شروع نماید و به تجهیز نواحی صنعتی که انتخاب خواهد شد بپردازد ...
ص: 220
با توجه به موارد توصیه شده در زمینه مسائل آبی ملاحظه می‌شود که بعد از مطالعات طرح جامع توسعه عمران اقتصادی، عمران آبی و آبیاری گیلان آهنگ دیگری می‌گیرد.

2- 9- 1- کاهش ظرفیت مفید مخزن سد سفیدرود
مخزن سد سفیدرود از اولین سالهای بهره‌برداری بر اثر رسوبگیری شدید، قسمت قابل ملاحظه‌ای از حجم مفید خود را از دست داده است. لازم است یادآوری گردد که از سال 1342 رسوبهای وارده به سفیدرود با نمونه برداریهای منظم از آبهای ورودی و خروجی کنترل می‌گردد. محاسبه بیلانی رسوبها در سالهای اول بهره‌برداری نشان می‌داد که هرساله بخشی از ظرفیت مفید مخزن سد از رسوبها انباشته می‌شود. نتایج عملیات توأم نقشه‌برداری و عمق‌یابی دریاچه مخزن نشان داد که معیار تقلیل حجم مخزن خیلی بیشتر از مقدار پیش‌بینی شده در مطالعات مربوط به احداث سد سفیدرود است و به این ترتیب به احتمال زیاد پس از مدتی نه‌چندان زیاد سدّ قادر به انجام بخش قابل ملاحظه‌ای از وظائف مربوط به آبیاری اراضی زراعتی پایاب نمی‌گردید.
جالب این است که به ترتیبی که شبکه آبیاری اصلاح می‌گردید و آبیاری توسعه می‌یافت و اراضی بیشتر به زیر کشت آبی می‌رفت مادر سد یعنی سد سفیدرود به تدریج ظرفیت تنظیم آب را از دست می‌داد و این درست حالت عکس یک توسعه عمرانی ئیدروآگریکل است. معمول این است به ترتیبی که شبکه آبیاری توسعه می‌یابد تأمین آب بیشتری صورت گیرد و ظرفیت زیادتری از مخزن مادر سدّ به شبکه اختصاص یابد. البته در جهت برائت مهندسین و کارشناسان داخلی و خارجی از اتهام هرگونه خطاکاری و اشتباه و تسامح فنی لازم است متذکر گردد، که علت رسوبگیری شدید در دست نبودن آمار کافی و دقیق از میزان حمل رسوبها وسیله آبهای ورودی به داخل مخزن و علی الاصول غیر دقیق بودن علم اندازه‌گیری مربوط به رسوبها در آن هنگام بوده است. بروز و ظهور اختلاف میان پیش‌بینیها و واقعیتها در مورد سفیدرود در نوع خود منحصر و نادر نبوده است. تاکنون مخازن سدهای زیادی در کشورهای پیشرفته و ممالک جهان سوم زودتر از موعد پیش‌بینی شده از رسوبها پر شده و قادر به ایفای بخش قابل ملاحظه‌ای از وظائف عمرانی خود نگردیده‌اند. پر شدن مخزن سد سفیدرود دو تأثیر عمده روی تصمیمات عمران آبیاری در مطالعات طرح جامع توسعه اقتصادی گیلان گذاشت. اول اینکه تأکیدی بر صرفه‌جوئی در مصرف آب در آبیاری بود، چون اتلاف آب در شبکه سنتی به‌مقدار نسبتا قابل‌توجهی در حدود 30 درصد بالغ می‌شد (برمبنای کنترل زهکشهائی که از شبکه خارج شد، به دریای خزر و تالاب انزلی منتهی می‌گردید، در سالهای 1351، 1352 و 1353). در واقع این امر توجیه بسیار خوبی برای طرح اصلاح شبکه آبیاری گیلان در سطح نهرهای درجه 2 و 3 و حتی 4 بود. دوم این که چون حذف تعهدات آبیاری یا تغییر کشت در اراضی پایاب به دلیل قدمت و سابقه زیاد کشاورزی ممکن نبود، لذا دیر یا زود می‌بایست سد مخزنی جانشین شونده برای سد سفیدرود پیش‌بینی شود و برای جبران هزینه احداث مصارف جدیدی به وجود آید. به نظر می‌رسد طرحهای آبرسانی شهرهای شمالی از منابع سفیدرود و طرح ادامه کانال سمت راست و ادامه کانال فومن و کانال لنگرود به تبع آن در مطالعات طرح جامع توسعه عمرانی گیلان عنوان شده است.

3- 9- 1- طرح اصلاح شبکه آبیاری سنتی- استفاده از نهرهای بتونی پیش‌ساخته‌
اگرچه اصلاح شبکه آبیاری سفیدرود گیلان در سطح نهرهای درجه 2 و 3 و مدرن‌سازی شبکه از ابتدای مطالعات آبیاری گیلان مطرح بوده است (م- 34)، ولی از سال 1347 طرحهای مربوط به اصلاح شبکه و استفاده از کانالهای بتونی پیش‌ساخته تقریبا جاافتاده و به مرحله عمل نزدیک شده بود.
بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که پس از غلبه بر مشکلات اولیه و تأمین آب کافی و تضمین آبرسانی به نهرهای سنتی با استفاده از سد سفیدرود و تأسیسات بافت زیربنائی آبیاری، توسعه عمران آبیاری در زمینه اصلاح و مدرن‌سازی شبکه آبیاری آنچنان ضرورت نداشت. به نظر کارشناسان مزبور، اصلاح نهرهای درجه 2 و 3 از طریق تبدیل آنها به نهرهای بتونی و نیز استفاده از کانالهای پیش‌ساخته در بسیاری از نقاط، غیرضروری و زائد بود زیرا عوارضی از قبیل شوری و نفوذپذیری خاک و کمبود شیب طبیعی اراضی که استفاده از کانالهای پیش‌ساخته و پایه‌دار را غیر قابل اجتناب می‌ساخت چندان محسوس نبود. از سوی دیگر اشغال سطوح قابل ملاحظه‌ای از زمینهای زراعتی به منظور ساختن جاده جهت نصب و نگهداری کانالهای پیش‌ساخته و مشکلات بهره‌برداری و نگهداری و تعمیرات کانالها که خارج از حد توانائی کشاورزان بود کارشناسان را بیش از پیش به زائد بودن این سلسله از عملیات معتقد می‌ساخت.
بنابراین ملاحظه می‌گردد که توسعه عمرانی در حدود ربع قرن از سال 1335 تا 1360 به روالی نسبتا منطقی، ولی در جهت عکس طرحهای متداول و کلاسیک آبیاری و کشاورزی در سه مرحله احداث سد مخزنی سفیدرود و ایجاد تأسیسات زیربنائی آبیاری و اصلاح و مدرن‌سازی شبکه آبیاری و زهکشی تحقق یافته است. وقایع پیش‌بینی نشده در هرمرحله، شرایط خاصی برای مرحله بعد به وجود آورده است. به بیانی روشن‌تر می‌توان گفت کم شدن ظرفیت مفید مخزن سد سفیدرود از جهتی بر مسئله صرفه‌جوئی آب و کاهش اتلاف آبی شبکه آبیاری مهر تأکید گذاشت و مسائلی مثل مدرن‌سازی و اصلاح شبکه و خارج شدن از حالت تک‌کشتی و ترویج فعالیت کشاورزی چندکشتی را مطرح ساخت و از سوئی دیگر موضوع تأمین منابع آبی جدید جانشین‌شونده مخزن سد سفیدرود مطرح شد که برای توجیه اقتصادی آن باید موارد مصارف جدیدی جستجو می‌گردید. پیشرفت توسعه عمرانی آبیاری کشاورزی گیلان در برآیند عوامل و مسائل مزبور در جدول شماره 4- 1 به خوبی مشخص می‌گردد.

4- 9- 1- واحدهای عمرانی آبیاری کشاورزی (ئیدروآگریکل)
اشاره
کشاورزی و آبیاری سنتی گیلان سفیدرود طی قرنها تجربه شیوه و روالی منطقی گرفته بود. اگر ثبت و ضبطی نبوده و مکتوبی به جای نمانده در واقع گناه و قصور جامعه علمی بوده است که همیشه از روستا و مسائل روستائی
ص: 221
جدول شماره 4- 1- پیشرفت توسعه عمرانی آبیاری کشاورزی گیلان (سطح: هکتار)
فاصله داشته است وگرنه روستاها با واقعیت کار و کشاورزی تجارب فراوانی را در تمام ابعاد پشت‌سر گذاشته‌اند. همانطوری که در صفحات پیش اشاره شد، آگاهیهائی در مورد انواع خاک و تخصیص آنها به کشتهای مختلف، شناخت در مسائل مربوط به انتخاب مسیر نهرهای اصلی و فرعی و استفاده از سیستم توأم آبیاری و زهکشی و شناخت رژیمهای آبی و آب و هوا و عوامل مورفولوژیک و استفاده از تمهیدات ساده‌ای در انتقال و توزیع آب و دهها نکته از این قبیل در متن آبیاری سنتی گیلان وجود دارد که خواه و ناخواه مورد توجه محققین و برنامه‌گذاران عمرانی قرار گرفته است. در اولین گامهای مطالعاتی که با ملاحظاتی در خصوص ویژگیهای ئیدروآگریکل و توپوگرافی بر اساس پاره‌ای الزامهای فنی برای تعیین خطوط آبیاری زهکشی برداشته می‌شد، تقسیم اراضی دلتائی و زمینهای فومنات به واحدهای عمرانی آبیاری در مدنظر قرار گرفت به این معنی که زمینهای واقع در طرفین یک نهر اصلی سنتی یا یک زهکش طبیعی و یا رودخانه دارای چنان شرایط و خصوصیات مشترکی هستند که می‌توان آنها را به صورت یک واحد عمرانی آبیاری و کشاورزی مورد ملاحظه قرار داد. با کمی دقت و در نظر گرفتن خصوصیات اجتماعی روابط اقتصادی و مبادلات محصولات و کالاها به نظر می‌رسد که چنین تقسیماتی در متن بافت اقتصادی وجود داشته توسط مشاورین مطالعاتی کشف شده است. این تقسیم‌بندی از جهات مختلف آنچنان مناسب است که جا دارد واحدهای عمرانی آبی تبدیل به واحدهای اقتصادی و اداری شود و کلیه خدمات کشاورزی و ترویجی و تجاری و بهداشتی و اجتماعی و اداری و حتی واحدهای صنعتی روستائی در هریک از این واحدها به‌طور جداگانه متمرکز گردد. هریک از این واحدهای عمرانی با کمی اصلاحات می‌تواند یک تعاونی کشاورزی کامل باشد. (نقشه شماره 2- 1).
به طوری که در نقشه ملاحظه می‌شود اراضی گیلان شامل دلتای سفیدرود و فومنات در تجزیه و تحلیل نهائی به مناطق زیر تقسیم می‌شود:
منطقه فومنات با حرف «اف» و سمت چپ سفیدرود با «ژ» و سمت راست سفیدرود با «د» و بالاخره اراضی ساحلی دریای خزر و اطراف تالاب انزلی با حرف «پ» و «ال» تعریف شده است (حروف اول اصطلاح فرانسوی مناطق.)
البته برای این‌که ثبت دقیقی از وضع آب و آبیاری گیلان به عمل آید بهتر بود جزئیات جغرافیائی و عمرانی در هریک از واحدها بررسی شود، ولی چون صفحات اختصاص یافته به آب و آبیاری محدود است لذا واحدهای عمرانی در کلیات و خطوط مشترک مورد بحث قرار می‌گیرد.

1- 4- 9- 1- واحدهای عمرانی آبیاری- کشاورزی «د»
اشاره
این اراضی محدود است از شرق به رودخانه «شلمان» از غرب به سفیدرود و از جنوب به کانال سمت راست سد سنگر و از شمال به تپه‌های ماسه‌ای ساحل دریای خزر. وسعت این منطقه حدود 500، 80 هکتار است. جز بخش کوچکی از مناطق جنوبی تقریبا همه جای منطقه سمت راست سفیدرود با مشخصات کامل اراضی دلتائی است. یعنی در آن عوارضی ناشی از تغییرات مسیر سفیدرود و رسوبگذاری رودخانه در اطراف و کناره‌های مسیر دیده می‌شود. گفته شده است سفیدرود در آخرین تغییر مسیر از ناحیه خم «لولمان» این اراضی را ترک کرده است. (م- 37) با نگاهی به نقشه‌های موجود به سادگی قابل قبول است که سفیدرود در گذشته نه‌چندان دور در مسیر سید علی اکبری جریان داشته و در دهنه کهنه سفیدرود وارد دریا می‌شده است.
جدا از نامگذاری «کهنه سفیدرود» پیشرفتگی اراضی ساحلی در دریا گواه بر این است که فعالیت دلتاسازی سفیدرود بیشتر در این مسیر بوده است. در حال حاضر چون فعالیت دلتاسازی در این ناحیه قطع شده است اراضی ساحلی در معرض فرسایش امواج و جریانهای دریائی است (مسئله دستک).
اراضی «د» با تشکیلات آبرفتی است. لایه‌های آبرفت دانه‌درشت رودخانه‌ای با آبرفت دانه‌ریز رودخانه‌ای و دریائی به تناوب بر روی هم قرار گرفته‌اند. بعد از بسته شدن شمال غربی این ناحیه توسط تیغه ماسه‌ای ساحلی و جدا ماندن از دریا رسوبهای دانه‌ریز رودخانه‌ای در سطح اراضی انباشته شده است. شیب اراضی حدود 8/ 0 در 1000 از جنوب به شمال است.
همانطوری که اشاره شد فرورفتگیهای زیادی در این اراضی وجود دارد و تقریبا حدود 80 درصد اراضی طغیان‌گیر است. فقط یک‌پنجم سطوح کل اراضی روی باریکه‌ای نسبتا بلندتر از سایر نقاط در کناره‌های رودخانه قرار دارد.
خاکهای این منطقه قلیائی بوده و به دلیل بالا بودن سطح سفره آبهای زیرزمینی و بارندگی در بسیاری نقاط ئیدرومورف است و خاکهای ئیدرومورف عموما به کشت برنج اختصاص یافته است، اما در نقاط بلندتر و غیر آبگیر محصولات دیگر کشت می‌شود. شبکه ئیدروگرافی این منطقه تا حدودی پیچیده و به شرح زیر است:
سفیدرود، رود اصلی گیلان تقریبا از ناحیه سد سنگر حد غربی این اراضی را تشکیل می‌دهد و از گذشته هم منبع آبی مطمئن برای این اراضی بوده است.
نهرهای سنتی کهنه سفیدرود و کیاجوب و چهارده‌جوب نیز که با بستن خال و
ص: 222
نقشه شماره 2- 1- واحدهای عمرانی ئیدرواگریکل گیلان (سفیدرود).
سه‌پایه از سمت راست سفیدرود منشعب می‌شدند برای آبیاری این اراضی مورد استفاده قرار می‌گرفتند. رودهای «قوشام‌رود» (خرارود) و رودهای دیسام بزرگ و کوچک، شم‌رود، کاکورود و زاکلی‌بر (یا لنگرود رودخان) که از ارتفاعات غربی و جنوب غربی سرچشمه می‌گیرند و اغلب با رژیم بارانی (سیلابهای تند بهاره و پائیزه) هستند در آبیاری و غرقابی و زهکشی این اراضی به‌طور مؤثر دخالت دارند. شلمان‌رود در مشرق این اراضی مشارکت خیلی کمی در زهکشی و آبیاری منطقه دارد. وگارود در شمال این منطقه که احتمالا خط القعری باقی مانده از مسیر سابق سفیدرود و ادامه حشمت‌رود (شاخه شمالی) است در سیستم زهکشی اراضی شمالی همچون یک زهکش اصلی عمل می‌نماید. در واقع ادامه حشمت‌رود از محل شرف شاده تا دستک به نام وگارود خوانده شده است. نهرهای آبیاری سنتی در این اراضی مانند همه نقاط سفیدرود در بخشی از مسیر به صورت زهکش نیز عمل می‌نمایند که به ترتیب اهمیت عبارتند از:

کهنه‌سفید:
که از محل فعلی سد سنگر از سفیدرود به طریقه سنتی آبگیری می‌کرد، پس از قطع رودخانه دیسام به نهر حشمت‌رود منحرف می‌شد. شاخه دیگر آن‌که به مسیر رودخانه دیسام بزرگ می‌پیوست وارد سفیدرود می‌گردید.
در اواخر دهه 1320 سد بتونی با دریچه‌های قائم در محل تلاقی کهنه‌سفیدرود با دیسام برای کمک به آبرسانی به اراضی نواحی شمالی از طریق نهر حشمت‌رود احداث گردید. سرریز ایمنی این سد در کناره سمت چپ رود با ظرفیت تخلیه حدود 140 متر مکعب ثانیه قرار دارد و تخلیه اضطراری در شاخه دیگر کهنه‌سفیدرود که به سفیدرود منتهی می‌شود، صورت می‌گیرد. (نقشه شماره 3- 1).

کیاجوب:
نهر سنتی دیگر این منطقه بوده است که از سفیدرود به‌طور مستقیم با خال و سه‌پایه منشعب می‌شد. آب کیاجوب در اراضی جنوبی این منطقه به مصرف می‌رسید.

چهارده‌جوب:
نهر سنتی این منطقه که مثل «کیاجوب» از سفیدرود به‌طور مستقیم آب‌گیری می‌نمود و آب به مصرف آبیاری اراضی «چهارده» می‌رسید.

حشمت‌رود:
که از کهنه‌سفیدرود و رود دیسام تغذیه می‌شد، یکی از نهرهای سنتی و باارزش منطقه است که طرح و احداث آن را به دکتر حشمت مجاهد معروف نهضت جنگل نسبت می‌دهند. در جنوب آستانه، حشمت‌رود به دو شاخه تقسیم می‌گردد: شاخه شمالی آن با نام سالارجوب، محور جاده رشت و آستانه را در غرب آستانه اشرفیه قطع می‌نماید و به وگارود منتهی می‌شود.
شاخه دیگر آن به نام حشمت‌رود به شم‌رود می‌رسید و با نام سید علی اکبری قسمت مرکزی و شرقی اراضی شمالی منطقه سمت راست سفیدرود را آبیاری می‌نمود؛ و در حوالی رود بنه به دریا وارد می‌شد. قبل از احداث سد سفیدرود یکی از مشکلات آبیاری اراضی سمت راست سفیدرود، صرف‌نظر از کم‌آبی که درست هنگام حد اکثر نیاز به آب کشت برنج اتفاق می‌افتاد، غرقابی اراضی بود که در ابتدا و انتهای فصل کشت هنگامی که رودهای کوچک حوزه جنوبی و شم‌رود با بارانهای بهاره و پائیزه در شرایط سیلابی بودند اتفاق می‌افتاد و خسارات زیادی به بار می‌آورد.
در مواقع کم‌آبی برای آبیاری اراضی شمالی‌تر غالبا از آب آبگیرهای کم‌عمق استفاده می‌شد. بنابراین سطح زیر کشت برنج به سطح آبگیرها بستگی
ص: 223
نقشه شماره 3- 1 و ارتباط داشت. وقتی که با احداث سد سفیدرود و ایجاد تأسیسات زیربنائی آبیاری سد سنگر و کانال راست، منابع آب آبیاری برای این ناحیه تا حدودی تنظیم شد سطح زیر کشت برنج در این اراضی افزایش یافت یعنی به تدریج آبگیرها تبدیل به مزارع برنج شدند. در مقایسه عکسهای هوائی سال 1347 و 1350 افزایش سطح زیر کشت برنج به وضوح قابل مشاهده است.
در عمران آبیاری اراضی سمت راست سفیدرود تأمین آب آبیاری از منابع آبی سفیدرود از طریق سد سنگر و کانال سمت راست این سد پیش‌بینی شده است. برای انتقال آب در شبکه آبیاری کوشش شده است که تغییرات زیادی به شبکه سنتی تحمیل نشود، چون خطوط اصلی آبیاری در شبکه سنتی مبتنی بر اصول منطقی و تدابیر درستی بوده است. از طرفی مثل گذشته سطوح پست و آبگیر اراضی به کشت برنج اختصاص داده شده که آبیاری آنها به روش ثقلی صورت می‌گیرد و اراضی بلندتر به کشتهائی تخصیص یافت که آبیاری با روش بارانی برای آنها پیش‌بینی شده است.
در طرح عمران آبیاری همه اراضی سمت راست سفیدرود در حول شبکه ئیدروگرافی طبیعی احداثی موجود به 5 واحد عمرانی تقسیم شده است (د- 1، د- 2، د- 3، د- 4، د- 5). آبیاری واحد عمرانی د- 1 به‌طور مستقیم با آبگیرهائی از کانال سمت راست صورت می‌گیرد. در محل تلاقی کانال سمت راست و رود دیسام بزرگ با تأسیساتی حدود 40 متر مکعب ثانیه آب به داخل دیسام ریخته می‌شود. این آب به پشت سد قوام رسیده و از آنجا به داخل حشمت‌رود منحرف می‌گردد. حشمت‌رود در طول 15 کیلومتر برای نقشه شماره 4- 1 قبول 40 متر مکعب آب تعریض شده است. حشمت‌رود تعریض شده در محل تلاقی با کانال انحرافی شمرود با تأسیساتی به نام «مقسم شماره 3» به دو شاخه تقسیم شده است: شاخه شمالی با 15 متر مکعب ثانیه و با نام «سالارجوب» به واحد د- 3 و د- 4 آب می‌رساند و شاخه جنوبی با نام «سید علی اکبری» با 25 متر مکعب ثانیه در دو شاخه و در دو محل به شمرود می‌رسد و برای آبیاری واحد د- 5 مورد استفاده قرار می‌گیرد. (نقشه شماره 4- 1).
در کیلومتر 19 کانال سمت راست سد سنگر محل تلاقی این کانال با شمرود 95/ 9 متر مکعب ثانیه آب کانال وارد شمرود می‌شود. 10 کیلومتر پائین‌تر ازین محل در امتداد شمرود کانال لنگرود با دبی 8 متر مکعب ثانیه از شمرود منشعب می‌گردد. کانال لنگرود در امتداد و در طرفین جاده لاهیجان- لنگرود در واحد د- 2 احداث شده است.
کانال سمت راست سد سنگر از محل تلاقی با شمرود تا رود زاکلی‌بر جنوب شرقی شهر لاهیجان در طول 89/ 6 کیلومتر با ظرفیت 3 متر مکعب ثانیه به نام کانال لاهیجان ادامه داده شده است. قسمتی از اراضی د- 2 از این قسمت کانال سمت راست آبگیری می‌نماید و 4/ 0 متر مکعب از آب این کانال وارد کاکورود می‌شود و 6/ 0 متر مکعب ثانیه به رودخانه زاکلی‌بر تزریق می‌گردد.
زهکشی اراضی (د) سمت راست سفیدرود در گذشته با نهرهای سنتی
ص: 224
صورت می‌گرفت. آبهای زهکشی به ترتیب اهمیت عبارت بودند از آب جریانهای سطحی ناشی از باران و آب تخلیه‌های اضطراری نهرها و برنجزارها و بالاخره آب زهکش اراضی (نفوذی). همانطوری که اشاره شد قسمتی از آبهای زهکشی از طریق مجاری طبیعی وارد دریا می‌گردید و قسمتی دیگر در آبگیر جمع شده مورد استفاده آبیاری قرار می‌گرفت.
در حال حاضر که آب مورد نیاز آبیاری در تمام منطقه از منابع سفیدرود تأمین و تضمین شده است، آب آبگیرها دیگر مورد استفاده آبیاری قرار نمی‌گیرد و آب خشکاندن آبگیرهائی که تبدیل به برنجزار می‌شود به آبهای زهکشی منطقه اضافه می‌شود. آبهای زهکشی با زهکشهای درجه 2 موازی کانالهای درجه 2 و زهکشهای اصلی در طرح عمرانی جدید به خط القعرهای طبیعی مثل سفیدرود و شمرود و وگارود و لنگرود روخان و شلمان‌رود هدایت شده به دریا می‌رسند.
قبلا اشاره شد که قطعات عمرانی در نواحی شمالی‌تر به شدت تحت تأثیر سیلابهای شمرود طغیان‌گیر بوده و غرقابی می‌گردید. از ابتدای مطالعات محافظت این اراضی از خطر سیلابها موردنظر بوده است. طرح انحراف شمرود به سفیدرود در سال 1356 به همین منظور به مورد اجرا گذاشته شد.
این کانال خاکی به طول 5 کیلومتر و به عرض کف 25 متر به شکل ذوزنقه با شیب دیواره سه به یک، شمرود را از ناحیه تجن گوده به سفیدرود متصل می‌نماید. این کانال در طول مسیر دارای خاکریز حفاظتی است که ارتفاع آن از سطح زمین 1 تا 3 متر است. در کیلومتر 125/ 2 تا 450/ 3 در ساحل راست ارتفاع خاکریز کمتر است و می‌تواند مثل «سرریز جانبی ایمنی» عمل نماید، یعنی آب ما زاد بر ظرفیت 150 متر مکعب ثانیه ظرفیت کانال انحرافی شمرود را از ناحیه اخیر الذکر به بستر قدیمی شمرود تخلیه نماید. (نقشه شماره 4- 1).
مقطع شمرود در قسمتهای شمالی‌تر (سید علی اکبری) تنگ و مسیر آن مارپیچ است. اکثر سیلابهای شمرود در این نواحی بر اثر طغیان آب به وجود می‌آید. با کانال انحرافی فقط حد اکثر 80 متر مکعب ثانیه آب به مسیر سابق شمرود راه داده می‌شود. با توجه به آبهای زهکشی شبکه که وارد شمرود می‌شود در سالهای اولیه بعد از احداث کانال انحرافی «شمرود» ملاحظه گردید که غرقابی حتی پس از احداث کانال، در اراضی شمالی به خصوص در واحد د- 5 به‌طور کامل از بین نرفته است.
مشاورین عمرانی بعدی بر این عقیده‌اند که دبیهای بزرگ‌تر از 20 متر مکعب ثانیه در مسیر «سید علی اکبری» ایجاد غرقابی می‌نماید. در اواخر سال 1369 پیشنهاد شد که ظرفیت این کانال از 150 به 400 افزایش داده شود و رود زاکلی‌بر که در شمال لاهیجان ایجاد غرقابی می‌نماید از (م- 38) محل «بالا بوجائی» به شمرود منحرف شود. شمرود از این محل تا کانال انحراف شمرود برای دو دبی با برگشت 25 ساله رودهای شمرود و زاکلی‌بر تعریض گردد. با اجرای این طرح که طرح زاکلی‌بر نام دارد 400 متر مکعب در ثانیه از مجموع 390 و 175 متر مکعب در ثانیه سیلابهای 100 ساله دو رود مذکور از طریق کانال انحراف شمرود به سفیدرود منحرف می‌شود.
لازم است یادآوری شود که به منظور بهره‌برداری از قطعات عمرانی (د) و نظارت بر عملکرد شبکه آبیاری جدید و تعمیرات و نگهداری شبکه آبیاری و زهکشی 3 نوع جاده برای منطقه در نظر گرفته و احداث شده است: جاده‌های با عرض 6 متر موازی زهکش و کانالهای اصلی و جاده‌های دارای عرض 5/ 4 متر قابل تبدیل به 6 درجه متر موازی کانالهای درجه 2 و جاده‌های با عرض 5/ 4 متر در طول کانال درجه 2. البته این جاده‌ها برای سایر ارتباطهای سبک منطقه نیز می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به طول کانالهای اصلی و کانالهای درجه 2 به خوبی ملاحظه می‌شود که سطح زیادی از اراضی زراعتی به جاده سازی اختصاص یافته است و این یکی از جمله مواردی بوده است که طرح عمران آبیاری منطقه مورد ایراد و انتقاد قرار می‌گرفت.
برای آبیاری سایر کشتها در اراضی بلند کناره رودها که به روش بارانی انجام می‌گیرد شبکه آبیاری بارانی خودکار پیش‌بینی شده است. برای هرده هکتار یک سکو (برن) آبیاری با دو شیرفلکه در طرفین پیش‌بینی شده که هر یک مجهز به کنتور آب جداگانه است و برای آبیاری هر 5 هکتار مورد استفاده قرار می‌گیرد.
بنابراین کوچکترین واحد آبیاری 5 هکتاری است که می‌تواند معدودی از کشاورزان مالک سطوح کمتر از 5 هکتار را جمع و هماهنگ نماید.
ایستگاههای پمپاژ روی خطوط آبیاری ثقلی پیش‌بینی گردیده و برای همه ایستگاهها «الکتروپمپ» در نظر گرفته شده است که به خط 36 کیلوولت متصل می‌گردند. ایستگاههای پمپاژ زیر سقف یا داخل ساختمان قرار می‌گیرند. هرواحد ده هکتاری (یک سکو با دو شیرفلکه) دارای شبکه‌ای با قطر 125 تا 400 میلیمتر زیر خاک است که ارتباط بین سکوها را برقرار می‌نماید. شبکه نیمه متحرک شامل لوله‌هائی به قطر 102 میلیمتر و به طول 435 متر است که در تمام دوره آبیاری روی زمین باقی می‌ماند و بالاخره شبکه متحرک به قطر 89 میلیمتر به طول 440 متر در ده هکتار که به آب افشانها منتهی می‌گردد، جابه‌جا می‌شود.
در جدول شماره 5- 1 موارد استفاده سال 1350 از اراضی و در جدول 6- 1 الگوی استفاده از اراضی پیش‌بینی شده برای سال 1361 داده شده است.
به طوری که در جدولها مشاهده می‌گردد در سال 1350 در سطح 500، 80 هکتار از اراضی سمت راست سفیدرود، واحدهای عمرانی آبیاری «د» حدود 684، 62 هکتار زیر انواع کشتها به ویژه برنج بوده است. با اجرای کامل طرحهای ئیدرواگریکل انتظار می‌رفت که در سال 1361 سطح زیر انواع کشت به 090، 78 هکتار بالغ شده یعنی حدود 400، 15 هکتار به سطح زیر کشت اضافه گردد. لازم است یادآوری شود که طرحهای عمرانی پیشنهادی در واحدهای عمرانی د- 1 و د- 3 به‌طور کلی اجرا شده است و در د- 2 مرحله اول اجرا شده و مرحله دوم در دست اجراست. در «د- 4» مرحله یک حدود 45 درصد به اجرا گذاشته شده است، طرح اجرائی واحد د- 5 آماده شده، ولی هنوز به مرحله اجرا درنیامده است.

2- 4- 9- 1- واحدهای عمرانی آبیاری- کشاورزی «ژ»
اشاره
اراضی محصور بین ساحل غربی سفیدرود از ناحیه امامزاده هاشم تا دریا در شرق و ساحل دریا یا حسن‌رود در شمال و حاشیه تالاب انزلی تا هنده‌خاله
ص: 225
جدول شماره 5- 1- موارد استفاده از اراضی در سال 1351 (سطح: هکتار)
جدول شماره 6- 1- الگوی استفاده از اراضی پیش‌بینی شده برای سال 1361 (سطح: هکتار)
در شمال و شمال غربی و اراضی زیر کانال شاخرز و سمت راست رود پسیخان در غرب و زیر کانال سمت چپ سد سنگر در جنوب و سمت راست جاده رشت به امامزاده هاشم ایضا در جنوب، اراضی سمت چپ سفیدرود نامگذاری شده است. وسعت کل منطقه 550، 114 هکتار است. این منطقه را از نظر عوارض کوچک زمین می‌توان به چند قسمت تقسیم نمود. (نقشه شماره 1- 1).

اراضی بالای کانال چپ سد سنگر:
اراضی بین جاده محور تهران و رشت و سفیدرود محدوده عمرانی قطعه ژ- 1 است. اراضی این قسمت از تپه‌های غربی به طرف سفیدرود با شیب قابل رؤیتی گسترده شده است و در وسط دارای خط القعری است گذشته از شیب غربی شرقی تمام این اراضی از امام‌زاده هاشم به طرف دریا یا از جنوب به شمال با شیب متوسطی حدود سه در هزار است. در اراضی شمالی‌تر به تدریج شیب کم می‌شود. لازم است یادآوری شود یکی از نقاط حساس مسیر سفیدرود از نظر وقوع انحراف کلی مسیر، پای ارتفاعات امامزاده هاشم از حدود ناحیه «شاه عباسی» است. بر اثر فعالیت شدید مخروطافکنه زیلیکی‌رود و فیره‌رود و میل سفیدرود در انحراف به چپ در این ناحیه احتمال انحراف مسیر جریان سفیدرود از این محل و جاری شدن در خط القعر واقع در ژ- 1 پیش‌بینی شده است. (م- 9)
اراضی زیر کانال سمت چپ (شمال کانال) و تقریبا در دو طرف رودخانه سیاهرود به‌طور کامل از هم متفاوت است. اراضی سمت راست سیاهرود با خصوصیات اراضی دلتائی است که به تدریج تا محور جاده رشت و آستانه شیب آن از 2 در 1000 به 1 در 1000 می‌رسد و در شمال این جاده شیب جنوبی شمالی به کمتر از 1 در 1000 نقصان می‌یابد. جز در بعضی نقاط واقع در اراضی بین کوچصفهان و لشت‌نشا که دارای مختصری پستی و بلندی است در بقیه نقاط تقریبا شیب در جهت شمال تا تپه‌های ماسه‌ای ساحلی کم می‌شود. قسمت شمال و شمال غربی این منطقه به اراضی حاشیه تالاب انزلی منتهی می‌گردد. واحدهای عمرانی ژ- 2 و ژ- 3 و ژ- 4 و ژ- 5 کاملا در اراضی دارای مشخصات دلتائی قرار دارند. از خصوصیات مهم توپوگرافیک این اراضی موج‌دار بودن آنها در جهت شرقی غربی یا انگشتی بودن (انگشتان
ص: 226
دست) در جهت شمالی- جنوبی است. تغییر مداوم مسیر سفیدرود یا انشعابهای آن در اراضی دلتائی و طغیانی شدن مسیر رودخانه در این اراضی موجب به وجود آمدن چنین صورتی بوده است (م- 39). در ناحیه «لولمان» در امتداد مسیر غربی- شرقی سفیدرود خطر انحراف مسیر جریان سفیدرود پیش‌بینی شده است (م- 9).
اراضی غربی سیاهرود یا صیقلان روبار و رود پیربازار (سیاهرود و گوهررود) که قطعات عمرانی ژ- 6 و ژ- 7 را شامل می‌شود به‌طور کلی از دیگر نقاط اراضی «ژ» متفاوت است. اختلاف عمده آنها نداشتن مشخصات اراضی دلتائی سفیدرود می‌باشد. در واقع این ناحیه دارای تشکیلات دلتائی سفیدرود نیست شیب جنوبی- شمالی این قسمت از اراضی از ارتفاعات لاکان و چماچا به طرف تالاب انزلی نسبتا زیادتر است. تقریبا از 2 تا 3 کیلومتری جنوب جاده پیربازار- ضیابر شیب شمالی جنوبی اراضی به کمتر از 1 در 1000 می‌رسد. عمده بیشه‌زارهای گیلان در قطعات عمرانی «ژ- 6» و «ژ- 7» قرار داشت. شمال این قطعات را اراضی آبگیر حاشیه تالاب انزلی تشکیل می‌دهد.

آبیاری در قطعات «ژ» آبیاری قطعه مثلثی‌شکل ژ- 1:
به وسعت جغرافیائی 4600 هکتار از طریق نهر سنتی گله‌رود و قاضیان‌رود صورت می‌گیرد، متأسفانه هنوز آبگیری نهرهای مذکور از سفیدرود به شکل سنتی با خال و سه‌پایه انجام می‌شود. گله‌رود پس از سه کیلومتر از محل جدا شدن از سفیدرود به دو شاخه تقسیم می‌گردد: شاخه سمت راست به نام دارکت است که در اراضی نسبتا بلند کناره سفیدرود جریان دارد. قسمتی از مسیر این نهر به علت فعالیت «خم‌سازی» جریان سفیدرود و نشست و نفوذ جریان آب دارکت در شرف فروریختن بود که در سال 1347 تغییر مسیر یافت. در دو دهه اخیر بستر سفیدرود در ناحیه امامزاده هاشم محل آبگیری گله‌رود صدها متر به سمت چپ کشیده شده است و در حال حاضر در پای خاکریز شانه جاده رشت- تهران جریان دارد و جاده با بندهای سنگ‌چین در مقابل جریان آب حفاظت شده است.
نهر سنتی قاضیان‌رود هم از نیمه اراضی ژ- 1 به‌طور مستقیم از سفیدرود آب می‌گیرد و نحوه آبگیری قاضیان‌رود هم رضایتبخش نیست. در آینده با احداث سد گله‌رود که عملیات اجرائی آن از سال 1367 شروع شده است، قسمت ابتدائی نهر گله‌رود برای مجموع آب گله‌رود و قاضیان‌رود تعریض خواهد گردید. همچنین مقسمی در محل جدا شدن «دارکت» روی گله‌رود احداث خواهد شد. قطعه انتهائی دارکت با «تندآبی» به قاضیان‌رود متصل خواهد شد و تغذیه قاضیان‌رود از طریق «سد گله‌رود» در امامزاده هاشم صورت خواهد گرفت. مسیر قاضیان‌رود و گله‌رود از کانال سمت چپ سد سنگر با تأسیسات زیرگذر و روگذر عبور می‌نمایند.

آبیاری واحد ژ- 2: 200، 15
هکتار اراضی ژ- 2 در داخل آخرین خم سفیدرود و در ناحیه‌ای که سفیدرود به دریا می‌رسد قرار گرفته است. جنوب و جنوب شرقی این قطعه را به‌طور کامل سفیدرود دربرگرفته است. حد غربی آن فرورفتگی زهکش طبیعی «اوشمک» است. کانال اصلی آبیاری واحد عمرانی ژ- 2 «توشاجوب» است که در ناحیه لولمان دو شاخه به نام «میرزا جوب» و «بهارجوب» از سمت راست آن جدا می‌شود. «میرزاجوب» مهمتر و بزرگتر از «بهارجوب» است. شاخه‌ای از نهر سنتی نورود به نام آرمه جوب اراضی قسمت غربی این واحد را که یک‌پنجم کل این واحد است تغذیه می‌نماید. میرزاجوب و بهارجوب هردو در واحد ژ- 3 از توشاجوب جدا می‌شوند. اولی 2 کیلومتر و دومی 3 کیلومتر از محل جدا شدن از توشاجوب تا ورود به «ژ- 2» فاصله دارد. در گذشته توشاجوب به‌طور مستقیم از سفیدرود با خال و سه‌پایه آبگیری می‌نمود؛ حالیه همانطور که اشاره شد از طریق قطعه مشترک سمت چپ سد سنگر و خمام‌رود تغذیه می‌شود. برآمدگی پشته کناره سفیدرود در واحد «ژ- 2» به خوبی در طبیعت قابل مشاهده است. این وضع و عوارض کوچک دیگر، مشکلات موضعی زیادی در آبیاری این قطعه عمرانی به وجود آورده است. به هرهکتار از اراضی ژ- 2 به‌طور متوسط 2 متر از ساحل سفیدرود می‌رسد.

آبیاری قطعه عمرانی ژ- 3:
60، 22 هکتار اراضی واحد عمرانی آبیاری- کشاورزی ژ- 3 بین زهکش طبیعی «گیشه‌دمرده» در غرب و سفیدرود در جنوب و «اوشمک» در شرق قرار دارد. طول این قطعه مثلث شکل از شمال به جنوب 36 کیلومتر و قاعده آن در ساحل دریا 14 کیلومتر است.
نورود نهر اصلی سنتی این واحد است، در فاصله بین کوچصفهان و خشکبیجار از نورود دو نهر به نام کفشه‌رود از سمت راست و خشکبیجاررود از ساحل چپ منشعب می‌شود و نورود بعد از این دو انشعاب اهمیت خود را از دست می‌دهد. نورود تقریبا در شمال جاده خشکبیجار- لشت‌نشا در بین نیم دوجین نهرها و خطوط ئیدرولیک این ناحیه قابل تشخیص نیست. واحد عمرانی ژ- 3 با سفیدرود مرز مشترک دارد و به هر هکتار اراضی ژ- 3 فقط 6/ 0 متر از طول خط ساحلی سفیدرود اختصاص می‌یابد.
نورود در گذشته به‌طور مستقیم از سفیدرود آب می‌گرفت؛ در حال حاضر از طریق سد سنگر و قطعه مشترک کانال سمت چپ و خمام‌رود و تأسیسات شیرجوب آب می‌گیرد.
مسیر سفیدرود در حوالی محل جدا شدن توشاجوب و نورود از تندآب انتهائی شیرجوب به تأسیسات آبگیر نزدیک شده است. در حال حاضر با یک بند (اپی) 150 متری این ناحیه حساس در مقابل جریان سفیدرود حفاظت شده است. بازتاب جریان سفیدرود در این بند سبب تشدید آب‌شستگی در ساحل راست سفیدرود یعنی طرف مقابل شد و مسیر کیاجوب در معرض تهدید قرار گرفت که با بندسازی حفاظت گردید.

آبیاری در واحد عمرانی ژ- 4:
این واحد که به وسعت 300، 36 هکتار یعنی حدود 40 درصد کل اراضی سمت چپ سفیدرود است از جنوب به کانال سمت چپ سد سنگر، از مشرق به زهکش طبیعی گیشه دمرده، از شمال به دریای خزر و تالاب «طالب‌آباد» و از مغرب (از بالا به پائین) به جاده رشت- تهران و سیاهرود (رشت) و «کریم نوبین جوب» محدود می‌باشد. اراضی زیر کانال سمت چپ وسیله «گله‌رود» آبیاری می‌شود و مقداری از آب کانال وارد آن می‌گردد. بقیه اراضی زیر کانال یادشده، از آبگیرها جداگانه به وسیله کانال سمت چپ آبیاری می‌شود. 400 هکتار از این واحد با قاضیان‌رود
ص: 227
آبیاری می‌گردد. 90 درصد اراضی ژ- 4 را خمام‌رود آبیاری می‌نماید خمام‌رود که در تمام مسیر خود بستر نسبتا عریضی دارد از محل انشعاب شیرجوب در قطعه مشترک سمت چپ سد سنگر پس از عبور از سرریزی به شکل» W «با نام خمام‌رود تا محل خمام بین رشت و انزلی جریان دارد. در خمام بعد از انشعاب «گوراب جیر» با نام شیجان به تالاب شیجان که یکی از تالابهای کوچک تالاب انزلی است وارد می‌شود. انشعابهای کریم نوبین جوب و داوچه‌رود و میرزا رحمانی‌رود و گوراب‌سر و گوراب‌جیر از سمت راست آن جدا می‌شود.

آبیاری واحد عمرانی ژ- 5:
واحد ژ- 5 اراضی زیر شهر رشت و ناحیه پیربازار به وسعت 8400 هکتار با این‌که نوعا دارای سازندهای رسوبی است ولی با اراضی شرقی کاملا تفاوت دارد. حدّ جنوبی این اراضی فرودگاه رشت است که بلافاصله بعد از آن منطقه توسعه شهری شهرستان رشت قرار دارد.
قسمت شمالی آن اراضی پیربازار و ناحیه گازگیشه و باقرخاله اراضی حاشیه تالابی است. 40 درصد این اراضی وسیله کریم نوبین جوب و 40 درصد با سیاهرود (رشت) و 20 درصد توسط گوهررود آبیاری می‌شود. کریم نوبین جوب نهری است که از خمام‌رود جدا می‌شود و قبل از آن‌که جاده رشت- انزلی را قطع کند مقداری آب زهکش و فاضلاب رشت وارد آن می‌شود.
رودخانه‌های گوهررود و سیاهرود شاخه‌های رود پیربازار هستند. مقدار آب آنها در ایام زراعت کم است و از کانال سمت چپ سد سنگر مجددا تغذیه می‌شوند. آبیاری اراضی ژ- 5 با دو اشکال عمده مواجه است: آلودگی ناشی از فاضلاب شهر رشت و تنگی و گودی مسیر سیاهرود و گوهررود در حول اراضی مزبور. با این وضع آبگیری از آنها تنها با تأسیسات پرخرجی میسر است. اواخر دهه 1320 در سیاهرود بعد از محل زرجوب در شهر رشت یک سد انحرافی برای برداشت آبی حدود 300 لیتر ثانیه از سمت چپ احداث شد.

واحد عمرانی آبیاری- کشاورزی ژ- 6:
به وسعت حدود 100، 22 هکتار که تقریبا بیشتر اراضی آن در طول قابل توجهی زیر کانال سمت چپ سد سنگر قرار گرفته است. در شرق مرز بالای آن مسیر سیاهرود و در پائین رود پیربازار است در غرب محدود به رودخانه پسیخان و مسیر نوخاله است و از شمال به اراضی حاشیه تالاب انزلی و نوخاله اکبری منتهی می‌گردد. ژ- 6 بیشتر دارای خصوصیات اراضی فومنات است و قسمت عمده آن در اختیار سازمان «اتکا» است. این واحد با آبگیرهای کوچکی از کانال سمت چپ تغذیه آبی می‌شوند. کانال اصلی پیربازار با ظرفیت حدود 13 متر مکعب ثانیه که از وسط این اراضی می‌گذرد از کانال سمت چپ منشعب می‌شود و تا انتهای شمالی اراضی انشعابهای آن جریان دارد.

واحد عمرانی آبیاری کشاورزی ژ- 7:
به وسعت 5450 هکتار است که بین رود پسیخان و شاخرز به‌طور کامل در جنوب و زیر پوشش کانال «جمعه بازار» منشعب از سمت چپ سد پسیخان قرار گرفته است. از طرف شمال به اراضی پست حاشیه تالاب انزلی منتهی می‌شود. آبیاری این واحد وسیله کانال جمعه‌بازار صورت می‌گیرد. این واحد در برنامه عمران اقتصادی منطقه برای کشت با روش صنعتی به صورت آزمایشی و ترویجی پیش‌بینی شده بود.
در جدولهای 7- 1 و 8- 1 کاربرد اراضی در سال 1350 و الگوی استفاده از اراضی پیش‌بینی شده برای سال 1361 در واحدهای عمرانی ژ ارائه شده است به طوری که در جدول ملاحظه می‌شود در سال 1350، از 550، 114 هکتار سطح کل واحدهای «ژ» 286، 97 هکتار زیر کشت بوده است. در سال 1361 می‌بایست رقم اخیر به 550، 107 هکتار افزایش یابد یعنی حدود 000، 10 هکتار به سطح زیر کشت اضافه گردد و فقط حدود 5000 هکتار به سطح زیر کشت برنج افزوده می‌شد.

3- 4- 9- 1- واحدهای عمرانی آبیاری- کشاورزی «اف»
اشاره
حوزه فومنات شامل اراضی واقع در زیر کانال فومنات تا اراضی ساحلی تالاب انزلی بین ساحل چپ رود پسیخان در شرق و ساحل راست شفارود در غرب، واحدهای عمرانی آبیاری اف را تشکیل می‌دهد. همانطوری که در بخش منابع آب گفته شده این منطقه دارای رودهای متعددی است که همه دارای رژیم سیلابی بارانی و برفی هستند. از گذشته‌ها فومنات با منابع آبی فراوان و شرایط مساعد آب و هوائی، مرکز فعالیت کشاورزی و دامداری بوده است. توزیع طبیعی باران در فصول و ماههای سال و به تبع آن جریان رودها تا حدودی با نیازمندیهای کشاورزی تناسب نداشت. منابع آبی علی‌رغم فراوانی، مطمئن و رسا نبود. با آن‌که مردم این ناحیه در تطبیق نیازمندیهای آبی خود با رژیم طبیعی آبها تدابیر مناسبی انتخاب نموده بودند، معهذا نسبت اراضی مخصوص کشتهای بدون آب به کشت آبی در این ناحیه بالاتر از سایر نقاط گیلان بوده است، در این منطقه زمین بیشتری به صورت جنگل و بیشه باقی مانده و یا به کشتهای بدون آب مثل توتون و چای و صیفی و غیره اختصاص داده شده است.
ذخیره سیلاب رودها در استخرها و آبگیرها و استفاده از آن در مواقع کم آبی رودها و حد اکثر نیاز آبیاری و یا به کارگیری سیستم آبیاری بدون زهکشی برای بهره‌برداری از آبهای زهکشی در آبیاری اراضی پائین‌دست از گذشته‌های دور در میان مردم فومنات معمول بوده است. در مسائل کوچک توزیع آب ابتکارهائی مثل استفاده از مقاطع هندسی منظم کنده شده روی تنه درختان برای تقسیم آب و یا شکافتن بستر رود برای استفاده از آبهای داخل مصالح آبرفتی رود (آبهای هیپودرمیک) و یا بهره‌برداری از نیروی جریان آب برای تراشیدن ابزار چوبی و پوست کندن برنج و غیره وسیله کشاورزان بکار برده می‌شد.

آبیاری سنتی:
آب آبیاری منطقه از رودها تأمین می‌گردید و نهرها از رودها منشعب می‌شد. انشعابات با سنگ‌چین و جابه‌جائی مصالح کف رود و خاکبرداری و خاکریزی و گاهی استفاده از مصالح چوبی و شاخ و برگ درختان صورت می‌گرفت. در هرحال انشعابها موقت و یکساله و بسیار آسیب‌پذیر بود. یعنی با بروز سیلاب سر دهانه به سرعت تخریب می‌شد و از ورود آب زیادی به نهر جلوگیری به عمل می‌آمد و در مواقع کم‌آبی سردهانه می‌توانست به طرف محور ئیدرولیک رودخانه توسعه یابد. این شکل آبگیری گرچه خیلی ابتدائی به نظر می‌رسد، ولی در رابطه با رژیم جریان از انعطاف مخصوصی برخوردار بود.
ص: 228
جدول شماره 7- 1- استفاده از زمین در واحدهای عمران «ژ» در سال 1351
جدول شماره 8- 1- الگوی استفاده از زمین پیش‌بینی شده برای سال 1361 (سطح: هکتار)
نهرهای سنتی کوچکتر تقریبا خطوط ئیدروگرافی طبیعی منطقه بوده‌اند. به طور کلی در فومنات هم مثل همه جای دیگر گیلان با توجه به بارندگی زیاد و بالا بودن رطوبت هوا و کم بودن قدرت تبخیر بالقوه هوا و فقدان تشکیلات شور، در گذشته به مسئله زهکشی خاکها توجه چندانی نمی‌گردید ولی در هر حال شبکه متراکم ئیدروگرافی منطقه زهکشی اراضی را نیز انجام می‌داد و آب زهکشی در نقاط پائین‌تر به مصرف آبیاری می‌رسید. در رژیم سنتی اگرچه از تمام پتانسیل آبی منطقه در بهره‌برداری از کلیه اراضی بالقوه قابل کشاورزی استفاده نمی‌گردید ولی نوع بهره‌برداری از منابع در واقع بهره‌برداری غارتی نبود یعنی به قیمت نابودی و تخریب گوشه دیگری از محیط صورت نمی‌گرفت.

توسعه شبکه آبیاری جدید (سفیدرود) در فومنات:
تنظیم منابع آبی منطقه به منظور استفاده در آبیاری یا سایر مصارف، کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت. جامعه علمی و مدیران و مالکین و اغنیا که فرصت بیشتری برای اندیشیدن داشتند کمتر به فکر چاره‌جوئی بودند. بالاخره آبرسانی به فومنات از منابع آبی سفیدرود در سالهای پایانی کار ساختمانی سد سفیدرود مورد توجه قرار گرفت و پس از اتمام ساختمان سد مخزنی سفیدرود طرح احداث سد انحرافی تاریک‌رود و تونل «آب‌بر فومن» و «کانال فومنات» به نام «تأسیسات آبرسانی بخش علیا» به مورد اجرا گذاشته شد.
از ابتدای مطالعات آبرسانی فومنات بر این نظر تأکید می‌شد که مسیر کانال طوری انتخاب شود که قسمت زیادی از اراضی فومنات را دربر گیرد و در نقاطی که کانال رودهای فومنات را قطع می‌کند مقداری آب از کانال به داخل رود تزریق گردد تا آب رودها برای مصارف اراضی جنوبی کانال به‌طور کامل
ص: 229
مورد استفاده قرار گیرد و اراضی پائین‌دست هم آب کافی در اختیار داشته باشد. با توجه به این‌که 500، 154 هکتار از اراضی فومنات با 440 آبادی در زیر ارتفاع 100 متر تا 20- متر قرار گرفته است و از 750، 167 هکتار با 90 روستا بالای ارتفاع 100 متری را اراضی جنگلی و حوضه آبریز رودها تشکیل می‌دهد و قسمت زیادی از 750، 51 هکتار اراضی با 105 آبادی زیر ارتفاع 20- تا اراضی غرقابی و زمینهای پست حاشیه تالاب انزلی است (م- 6) ملاحظه می‌گردد که با اجرای طرح کانال فومنات مسئله آبیاری اراضی جنوب کانال به روش سنتی باقی مانده بود و تا حدودی با امکان استفاده از حد اکثر آب رودخانه‌ها وضع آبیاری بهبود می‌یافت. اراضی زیر کانال تا حدود اراضی پست حاشیه تالاب زیر پوشش کانال قرار می‌گرفت و نیازمندی اراضی پست شمالی از آب تزریقی کانال به داخل رودخانه تأمین می‌گردید.
مقارن احداث کانال فومن، با توجه به توصیه‌ای که در گزارش نتایج حاصله از مطالعات طرح جامع توسعه عمران اقتصادی گیلان شده بود، اصلاح شبکه آبیاری در سطح کانالهای درجه 2 و 3 در شبکه سفیدرود یعنی اراضی دلتائی و فومنات مطرح گردید. اراضی فومنات نیز در چهارچوب واحدهای عمرانی مورد بررسی قرار گرفت و به 5 قطعه عمرانی تقسیم شد (نقشه شماره 1- 1)، قطعه عمرانی آبیاری کشاورزی اف- 1 که بین رودخانه پسیخان و شاخرز قرار دارد از جنوب به کانال فومن و از شمال به کانال شاخرز محدود می‌شود.
اف- 2 بین گشت رودخان و رود پلنگ‌ور قرار گرفته است و ماسوله رودخان آن را به اف- 2 شرقی و غربی تقسیم می‌نماید در قسمت شمالی آن روستاهای سیاه‌درویشان و نرگستان و چمثقال قرار دارند.
اف- 3 بین رودهای پلنگ‌ور و شاخه شاندرمن، رود مرغک قرار دارد، رود خالکائی از وسط آن عبور می‌کند و از شمال به روستاهای اسلام‌آباد، کلسر، بهمبر و قرابا محدود می‌شود.
اف- 4 بین رود مرغک شاندرمن و چاف‌رود قرار دارد. رود مرغک (شاخه غربی منتهی به «بهمبر») از وسط آن می‌گذرد، قسمت شمالی آن را روستاهای معاف اومندان، نوده، کوتمجان، اسفند، چکور، شالیور، کپورچال، شیل سر، کرگان، خمیران، معاف و اشپلا آبکنار تشکیل می‌دهند.
اف- 5 اراضی بین چاف‌رود و شفارود است که از شمال به سواحل دریای خزر منتهی می‌شود.
کانال فومن در جنوب این اراضی از شرق به غرب امتداد دارد و از رود فوق الذکر با تأسیسات روگذر (باش یا کانال بتونی پایه‌دار) و زیرگذر (سیفون) عبور می‌نماید. در نقاط مختلف کانال تنظیم‌کننده سطح آب و آبگیرها و تخلیه‌کننده ایمنی جانبی به‌صورت یک سیستم آبگیری روی کانال قرار گرفته است. قطعات مختلف مسیر کانال در ابتدای دهانه خروجی تونل تا انتها در شفارود به شرح زیر است:
- قطعه اول تا رود قلعه رودخان به طول 13 کیلومتر با دبی 35 متر مکعب ثانیه دو تنظیم‌کننده سرریزی و یک تنظیم‌کننده دریچه‌ای و 8 آبگیر مجموعا با 8 متر مکعب ثانیه که با طرح ادامه کانال سمت چپ به حدود نصف تقلیل خواهد یافت.
- قطعه دوم تا بعد از گازروبار کیلومتر 5/ 21 از انتهای تونل با 27 متر مکعب ثانیه با دو سیستم تنظیم‌کننده دریچه‌ای خودکار در دو نقطه و 7 آبگیر جمعا با 3/ 5 متر مکعب ثانیه که تا 3/ 2 متر مکعب تقلیل خواهد یافت.
- قطعه سوم تا بعد از سیفون ماسوله رودخان کیلومتر 2/ 26 با ظرفیت 25 متر مکعب ثانیه و یک نقطه تنظیم‌کننده سطح آب با دریچه‌های خودکار و 4 آبگیر با 1/ 8 متر مکعب ثانیه که به 75/ 3 متر مکعب ثانیه تقلیل داده خواهد شد.
یک ایستگاه پمپاژ نیز در این فاصله پیش‌بینی شده است.
- قطعه چهارم تا کیلومتر 34 با ظرفیت 22 متر مکعب ثانیه در سیفون‌رود پلنگ‌ور با سه نقطه تنظیم ارتفاع سطح آب دارای تنظیم‌کننده‌های دریچه‌ای خودکار و 7 آبگیر جمعا با ظرفیت برداشت 55/ 11 متر مکعب ثانیه که به 3/ 5 متر مکعب ثانیه تقلیل خواهد یافت.
- قطعه پنجم تا کیلومتر 2/ 41 در سیفون خالکائی- بعد از سیفون پلنگ‌ور از رود تنیان با تندآب و باش عبور می‌نماید، ظرفیت کانال در این ناحیه 19 متر مکعب ثانیه است. در 4 نقطه این مسیر سرریزهای تنظیم‌کننده قرار گرفته است که 6 آبگیر در فواصل قرار دارد. مجموع ظرفیت آبگیرها 72/ 5 متر مکعب ثانیه است که به حدود 1/ 4 متر مکعب ثانیه خواهد رسید این قطعه به‌طور کامل در واحد عمرانی اف- 3 قرار می‌گیرد.
- قطعه ششم کیلومتر 9/ 50 مبدأ ادامه کانال و پایان کانال فومن با ظرفیت 14 متر مکعب ثانیه با دو سرریز تنظیم‌کننده و سه آبگیر جمعا با 9/ 3 متر مکعب ثانیه برداشت که به 300 لیتر تقلیل می‌یابد.
کانال از کیلومتر 95/ 50 تا 2/ 70 از مرغک تا شفارود در مرحله بعد به منظور آبیاری واحدهای اف 4 و اف 5 ادامه داده شد. ادامه کانال فومن در کیلومتر 5/ 51 با سیفون از مرغک عبور می‌نماید و با دبی 12 متر مکعب ثانیه وارد توسه‌سرا می‌شود و در کیلومتر 54 از میرمحله و در کیلومتر 56 از شیخ نشین با کانال روگذر عبور می‌نماید. در کیلومتر 3/ 59 به تأسیسات تخلیه ایمنی مجهز است و با دبی 2/ 8 متر مکعب ثانیه از باش عبور می‌نماید. در کیلومتر 60 به «سیاه‌بیل‌محله» و بعد به «هاشمی محله» می‌رسد. در کیلومتر 5/ 64 ظرفیت آن به 2/ 4 متر مکعب ثانیه است که در کیلومتر 52/ 64 از سیفون عبور می‌نماید.
در کیلومتر 55/ 66 دارای تأسیسات تخلیه ایمنی است و دبی آن به 5/ 2 متر مکعب ثانیه می‌رسد. در 57/ 66 با همین دبی از سیفون عبور می‌نماید و در کیلومتر 7/ 68 جاده «انزلی- آستارا» در محل رضوان‌شهر به وسیله سیفون قطع شده به شفارود می‌رسد.
کانالهای اصلی آبیاری که از کانال فومن منشعب می‌شود با مقطع ذوزنقه‌ای و بتونی در خاک با شیب دیواره 3 به 2 با سرعتی برابر 5/ 1 متر در ثانیه پیش‌بینی شده که در محل آبگیری سرعت به 9/ 0 متر در ثانیه می‌رسد. تنظیم سطح آب در کانال برای دبی بیش از 5 متر مکعب ثانیه به وسیله دریچه‌های تنظیم‌کننده خودکار (آمیل) و برای کمتر از 5 متر مکعب ثانیه توسط سرریزها صورت می‌گیرد. کانالهای درجه 2 به فاصله هر 1200 متر از کانالهای اصلی جدا می‌شوند و قطعات 100 تا 300 هکتار اراضی زراعی را دربر می‌گیرند.
گاهی به علت عوارض زمین سطح قطعات به 30 هکتار هم می‌رسد. کانالهای درجه 2 به‌طور عمودی از کانالهای اصلی منشعب می‌شوند. شیب این کانالها
ص: 230
2 در 1000 است و به فاصله هر 500 متر کانالهای درجه 3 از آن منشعب می‌شوند و به‌طور متوسط 200 هکتار (50 تا 400 هکتار) را دربر می‌گیرند.
کانالهای درجه 3 با دبی 60 لیتر است که همان دستاب می‌باشد.
برای آبیاری بارانی ایستگاههای متحرک پمپاژ روی کانال درجه 2 و ایستگاه ثابت روی کانال اصلی قرار دارد. برای هر 50 هکتار یک سو با دو شیر و با دبی 6/ 0 لیتر در ثانیه 22 بارش در 24 ساعت پیش‌بینی شده است.
زهکشهای درجه 2 و 3 موازی کانالهای درجه 2 و 3 است و به رودهای اصلی متصل می‌شود یا به وسیله کولاتورها (فاضلابکش) به تالاب می‌ریزد.
جاده‌های سرویس شبکه آبیاری هم در سه نوع با عرض 6 متر در طول کانال اصلی و با عرض 5/ 4 متر قابل تبدیل به 6 متر و عرض 5/ 4 در طول کانال درجه 2 احداث شده است. نحوه استفاده از اراضی در سال 1356 و پیش‌بینی نحوه بکارگیری زمین در سال 1361 در جدولهای شماره 9- 1 و 10- 1 ارائه شده است.

10- 1- تکمیل تأسیسات بافت زیربنائی و اصلاح شبکه آبیاری‌

اشاره
تا سال 1357 براساس توصیه‌ای که در نتایج حاصله از مطالعات طرح جامع توسعه عمرانی- اقتصادی گیلان شده بود، اقداماتی از قبیل ادامه کانال سمت راست سد سنگر، احداث کانال لاهیجان و لنگرود، اصلاح حشمت‌رود، انحراف شمرود، ادامه کانال فومنات و غیره در جهت تکمیل تأسیسات زیربنایی آبیاری صورت گرفت و با تأسیس کارخانه لوله و کانال‌سازی و بهره‌برداری از یک واحد آن در سال 1354 و ایجاد واحد دیگری در سال 1356 و نصب کانالهای پیش‌ساخته، اصلاح شبکه آبیاری در سطح 000، 74 هکتار تا سال 1360 انجام پذیرفت. ولی طرحهایی نظیر احداث سد گله‌رود و اصلاح و ادامه کانال سمت چپ پس از سال 1360 به مرحله اجرا گذاشته شد.

1- 10- 1- طرح سد گله‌رود
واقعیت این است که در سیستم فنی و معتبر آبگیری نهرها از سفیدرود (سدهای تاریک و سنگر ...) ادامه آبگیری گله‌رود و قاضیان‌رود به‌روش سنتی «خال و سه‌پایه» زیبنده و معقول به نظر نمی‌رسید. اگر ملاک به اجرا درآمدن طرح زیربنایی توجیه اقتصادی براساس نرخ بهره پول نبود و طرحهای زیربنایی وقتی که در بافت اجتماعی و اقتصادی پذیرفته می‌شدند به اجرا در می‌آمدند طرح آبگیری «گله‌رود» و «قاضیان‌رود» از همان اوان اجرای تأسیسات آبگیری نهرها از سفیدرود می‌توانست به مورد اجرا گذاشته شود.
گفته می‌شد که هزینه سد انحرافی گله‌رود برای انحراف 10 تا 15 متر مکعب ثانیه آب جهت مصارف آبیاری مقرون‌به‌صرفه نبود چون در واحد ژ- 1 سطوح زیادی به اراضی زیر کشت اضافه نمی‌شد. بعدها با افزایش آبگیری به مقدار 25 متر مکعب ثانیه برای تأمین مصارف آبیاری و شرب شهرهای رشت و انزلی و شهر صنعتی لاکان طرح قابل توجیه گردید و در سال 1367 به مرحله اجرا گذاشته شد.
متأسفانه آب سفیدرود از نظر شرب دارای کیفیت مطلوبی نیست؛ سختی آب زیاد و در حد نزدیک به سختی غیرمجاز است. تغییرات غلظت مواد معلق در آب از چند گرم تا چندین ده گرم و دانه‌ریز بودن مواد رسوبی و تأخیر ته‌نشینی و غیره از مسائلی است که استفاده آشامیدنی از منابع سفیدرود را با مشکلات فراوانی روبرو می‌سازد (م- 40).
جدول شماره 9- 1- استفاده از زمین در سال 1351 (سطح: هکتار)
جدول شماره 10- 1 الگوی استفاده از زمین پیش‌بینی شده برای سال 1361 (سطح هکتار)
ص: 231

2- 10- 1- اصلاح و ادامه کانال سمت چپ‌
برای تأمین آب مورد نیاز واحدهای عمرانی اف- 4 و اف- 5 و اراضی انتهایی کانال فومنات چون افزایش ظرفیت تونل آب‌بر فومن میسر نمی‌گردید، لذا بخشی از وظایف کانال فومن (کانال آبیاری علیا) در قطعات عمرانی اف- 2 و اف- 3 حذف شد و به کانال سمت چپ سد سنگر (کانال آبیاری سفلی) که از رود پسیخان تا واحدهای عمرانی مذکور در طول 35 کیلومتر ادامه می‌یافت واگذار گردید. ضمنا برای این منظور لازم بود ظرفیت کانال سمت چپ از 23 متر مکعب به 41 متر مکعب افزایش یابد که طبق مطالعات مهندسین مشاور این عمل تنها با پوشش بتونی کانال یعنی کاهش ضریب خشونت ئیدرولیک دیواره و کف کانال میسر می‌شد. (م- 41) طرح اصلاح و ادامه کانال چپ به‌طور غیرمعمول دارای تأسیسات زیاد است فراوانی تأسیسات و محدود بودن زمان کار سالانه بدان علت که کانال در فصل آبیاری تحت بهره‌برداری است، اجرای این طرح را بسیار پیچیده و مشکل می‌سازد. قبلا اشاره شد که در کانال مذکور هرگز به اندازه ظرفیت اسمی 32 متر مکعب ثانیه آب جریان نیافته، به‌طور متوسط حدود 7 متر مکعب ثانیه سالانه از این کانال در دوره آبیاری آب گذشته است و مدت محدودی ظرفیت آن 14 متر مکعب ثانیه بوده است. ادامه کانال به ویژه از گازروبار با مشکلات زیادی همراه می‌باشد. (م- 41)

11- 1- طرح آبیاری سفیدرود بعد از سال 1357

در طرح جامع توسعه عمران اقتصادی گیلان چنین توصیه شده بود:
«برای این‌که تحولات بدون بروز مشکلات اجتماعی صورت گیرد بایستی کاملا تحت کنترل باشد و بنابراین باید خطوط اصلی آن وسیله مسئولین برنامه‌ریزی منطقه پیش‌بینی و طرح‌ریزی شود و شرایط لازم فراهم گردد. این امر خطیر مهمترین وظیفه دستگاه برنامه‌ریزی منطقه‌ای است ...» (م- 42).
بعد از انقلاب اسلامی دولت موقت طی بخشنامه‌ای اعلام داشت که طرحهای عمرانی قبل از سال 1357 با تجدیدنظری می‌تواند ادامه یافته و به مورد اجرا گذاشته شود.
در گیلان ادامه برنامه عمرانی آبیاری تحت تأثیر عوامل مهمی قرار گرفت از جمله عدم تمایل کشاورزان برای اجرای برنامه کشت و زرعی که در سال 1356 برای سال 1360 پیشنهاد شده بود. در سالهای اول بعد از سال 1357 هیچگونه ضمانت اجرایی برای اداره و پیشبرد کار براساس برنامه پیش‌بینی شده وجود نداشت و تقریبا کلیه زمینهایی که توسط شورای واگذاری زمین در اختیار کشاورزان بی‌بضاعت گذاشته می‌شد به کشت برنج اختصاص می‌یافت و از هرنقطه‌ای که نزدیک و میسر بود آب مورد لزوم برای آبیاری برداشته می‌شد حتی اگر در نقاط دیگر اراضی زراعتی به خطر می‌افتاد. به‌طور مثال برای زمینهای تازه‌آباد بالای کانال فومنات به وسیله پمپ از کانال فومن آب می‌گرفتند، ولی به اراضی زیر کانال آب نمی‌رسید درحالی‌که کانال براساس نیاز اراضی مزبور محاسبه و ساخته شده بود.
از سوی دیگر ظرفیت مخزن سفیدرود به دلیل رسوبگیری شدید در سال 1359 به نصف ظرفیت اولیه رسید. مشکلات آبیاری نیز از لحاظ تأمین آب (قابل دسترس) و هم از نظر توزیع در اراضی داخل و خارج از شبکه آبیاری سفیدرود رو به افزایش بود. در سال 1359 به خدمات مهندسین مشاور شبکه سفیدرود که بیش از دو دهه در منطقه سفیدرود حضور داشتند خاتمه داده شد.
در جهت تأمین منابع آب به‌طور اضطراری عملیات لایروبی مخزن سد سفیدرود به مورد اجرا گذاشته شد و طرح احداث سد مخزنی «استور» در میانه برای جانشینی سد سفیدرود در اولویت قرار گرفت. مراحل اولیه مطالعات سد استور که وسیله شرکت سوگراه مشاورین دفتر حفاظت خاک و آبخیزداری در سال 1352 انجام گرفته بود توسط «مهاب- اشتوکی» ادامه یافت و مجددا مطالعات وسیله «مهاب» در سال 1360 از سر گرفته شد.
مهاب در سال 1360 آب مورد نیاز شبکه سفیدرود را برای 000، 165 هکتار اراضی زیر کشت برنج حدود 49/ 2 کیلومتر مکعب برآورد نمود (م- 43). در سال 1361 نیازمندی آبی سفیدرود باز وسیله مهندسین مشاور مهاب حدود 074/ 2 کیلومتر مکعب برآورد گردید و در سال 1385 حدود 689/ 2 کیلومتر مکعب پیش‌بینی شد.
در شهریورماه 1361 هیئتی از وزارت نیرو مأمور رسیدگی و سامان‌دهی به وضع طرحهای آبیاری شبکه سفیدرود گردید. این هیئت می‌بایست در مورد تعیین و تشخیص مشکلات و نارسائیها و تعیین اولویتها و بهترین راه‌حلها و تهیه طرحهای تکمیلی و برآورد هزینه‌های اجرائی و تعیین مدت و برنامه زمانی اجرای کارها و اعمال تجدیدنظرهای لازم در برنامه‌ها و طرحهای قبلی و تطبیق آنها با شرایط فعلی و بالاخره پیشنهاد نحوه اجرای طرحها اقدام لازم به عمل آورد. بررسی هیئت مذکور به نتایج زیر منجر شد:
1- به منظور بهره‌برداری درست از اراضی و افزایش حاصل کار آبیاری و حفظ سرمایه‌گذاریهایی که در زمینه احداث شبکه اصلی آبیاری در واحدهای عمرانی ژ- 6 و د- 2 به عمل آمده است مقرر شد عملیات نصب کانالهای پیش‌ساخته در این دو واحد عمرانی از ابتدای سال 1363 از سر گرفته شود.
در تکمیل شبکه آبرسانی هماهنگی و جامعیت اجرای پروژه‌ها رعایت گردد به این معنی که طرح ادامه و اصلاح کانال سمت راست و ادامه کانال لنگرود و احداث سد گله‌رود و اجرای شبکه آبیاری ژ- 1 و اصلاح کانال فومن و کانال سمت چپ سنگر و عملیات ادامه این کانال به ترتیب به مورد اجرا گذاشته شود.
2- در مورد عامل اصلی محدودکننده توسعه شبکه آبیاری سفیدرود یعنی کاهش ظرفیت مخزن سد سفیدرود قرار شد شمای کلی طرح جامع توسعه و بهره‌برداری از منابع آب و خاک منطقه تهیه شود. تا براساس این طرح جامع برای منابع آب در ارتباط با وزارت کشاورزی و برنامه‌های توسعه کشاورزی منطقه برنامه‌ریزی گردد. جالب این است که در بررسیهای مربوط به تدوین این طرح، رعایت هماهنگی بین طرحهای تأمین منابع آب و توسعه شبکه توزیع آب آبیاری به صورت الزامی گنجانده شده بود.
3- الزام دیگری که در این بررسیها در مورد تأمین منابع آب وجود داشت مقدم داشتن نیازمندیهای آبی در حوزه سرابان سفیدرود بود. به این معنی که حجم قابل تنظیم آب سفیدرود بعد از برداشتهای لازم برای مصارف حوزه‌های بالا، مصارفی مثل سد طالقان برآورد گردد. به نظر می‌رسد این واقعیت همواره
ص: 232
جدول شماره 11- 1- استفاده از زمین در اراضی سفیدرود و فومنات (سطح: هکتار)
می‌بایست مورد توجه قرار گیرد که اگر آب سفیدرود محل مصرفی در حوزه سرابان دارد می‌بایست در همان نقاط مصرف شود. چون گیلان علاوه بر باران دارای منابع آب فراوان است. در گذشته توجه چندانی به منابع آبی گیلان غیر از سفیدرود نشده و تاکنون استفاده از منابع آبی داخلی گیلان به‌طور جدی و معتبر در دست بررسی قرار نگرفته است.
4- ضرورت تعیین الگوی خاصی برای استفاده از اراضی داخل واحدهای عمرانی آبیاری و بررسی ترکیب کشتی براساس نظر و برنامه‌های وزارت کشاورزی مورد تأکید قرار گرفت. بنابراین ملاحظه می‌شود که هنجار حرکت و فعالیتهای توسعه عمرانی آبیاری- کشاورزی منطقه قبلا با واقع‌بینی بیشتر و ظاهرا با تجدیدنظرهایی در استفاده از منابع آب حفظ گردیده است.
نتایج عملیات رسوبزدایی مخزن طی سالهای 1361 تا 1363 نشان داد علاوه بر این‌که حفظ ظرفیت مفید مخزن- یعنی خارج کردن رسوبها به میزانی که سالانه در مخزن ایجاد می‌شود، میسر است با اجرای برنامه‌های صحیح امکان احیای حجم از دست رفته مخزن یعنی تخلیه رسوبهای مربوط به سالهای گذشته نیز وجود دارد. بدین‌ترتیب علاوه بر این‌که احداث سد جانشین‌شونده سد مخزنی سفیدرود از اولویت خارج گردید و در پاره‌ای پیش‌فرضها از قبیل کار کردن در سد مخزنی به‌طور موازی و استفاده از آب ذخیره‌شده سد جدید به منظور لایروبی سد سفیدرود و غیره نیز تغییرات اساسی به وجود آمد. در گزارش شهریورماه 1364 مهاب قدس مربوط به طرح سد استور و امکانات فعلی و آتی بهره‌برداری از مخزن سد سفیدرود چنین آمده است: کارفرمای شرکت سهامی آب منطقه‌ای گیلان (قبلا شرکت سهامی آب منطقه شمال) اطمینان می‌دهد که ادامه عملیات رسوبزدایی حجم مخزن مزبور (سد سفیدرود) را تا 1500 میلیون متر مکعب خواهد رساند و این رقم در طول زمان ثابت باقی می‌ماند ...
با اجرای طرح رسوبزدایی مخزن در نیمه دوم هرسال از 1359 تا 1363 چون از طرفی مقدار رسوبهای خارج شده قابل ملاحظه و امیدبخش بود و از سوی دیگر عوارض ثانویه‌ای از لحاظ پایداری سد و مسائل زیست محیطی به وجود نیامد این اطمینان برای شرکت سهامی آب منطقه‌ای گیلان حاصل شد که احیای حجم قابل ملاحظه‌ای از مخزن سد سفیدرود امکان‌پذیر است. ناگفته نماند مشکلات تأمین هزینه سنگین احداث سد استور و تنگنای بین المللی برای استفاده از خدمات مهندسی و فنی مقاطعه‌کاران با کیفیت خوب در کار ساختمان سد در شرایط نامساعد جنگ تحمیلی از عواملی بودند که به واقعیت طرح تخلیه رسوبها قوت بیشتری می‌بخشیدند.
افزایش بی‌برنامه کشت برنج در داخل و خارج از محدوده شبکه آبیاری و بالاخره الزام تعهدات اجتماعی و اخلاقی آبرسانی به اراضی زراعتی داخل و خارج شبکه سفیدرود سبب گردید که در سال 1364 برآورد مجددی از مصارف و نیازمندیها و منابع آبی صورت گیرد. برآورد مذکور با اطلاعاتی که از سال 1350 و 1356 موجود بود در جدول شماره 11- 1 داده شده است و با توجه به گرایش کشاورزی گیلان به فعالیتهای کشاورزی و اموری که نیاز به آب زیادتری دارند نظیر پرورش ماهی و برنجکاری پیش‌بینی از وضع کشت برای سال 1385 (آینده) صورت گرفته که در جدول شماره 11- 1 مندرج است. (م- 42)
براساس جدول فوق آب مورد نیاز کشاورزی به شرح جدول 12- 1 برآورد شده است.
جدول شماره 12- 1- نیاز به آب کشاورزی (میلیون متر مکعب)
توضیح اینکه: نیاز به آب در ماههای بهمن و اسفند برای «آب تحت» مزارع و دفاع در مقابل کرم ساقه- خوار برنج است که از سال 1351 در گیلان دیده شده است و قبل از آن وجود نداشت.
با وجود افزایش سطح زیر کشت و بالا رفتن مصرف آب، کار آبیاری در دهه 1360 با هیچ مشکلی برخورد نکرد، فقط در سال 1368 به علت خشکسالی در حوزه سرابان سفیدرود برای نخستین بار از ابتدای بهره‌برداری از سد سفیدرود آبگیری در مخزن آن به‌طور کامل انجام نگرفت و حدود 300 میلیون متر مکعب از مخزن خالی ماند. با این حال آبیاری در شبکه سفیدرود با همکاری کشاورزان و کارکنان واحدهای آب و آبیاری و با استفاده از روش نوبت‌گذاری آب به خوبی انجام گرفت و علاوه بر آن‌که خساراتی به بار نیامد براساس آمار رسانه‌ها کشت برنج با افزایش محصولی حدود 20 درصد همراه بوده است. در این روش آبیاری، هربار حدود 6 تا 10 سانتیمتر به پای گیاه آب گذاشته می‌شود و نوبت بعدی آبگذاری زمانی است که آب پای گیاه نباشد یا به حد اقل برسد؛ به این ترتیب با حفظ شدن حرارت آب در پای گیاه و خارج
ص: 233
نشدن کود و سموم از مزرعه بازدهی گیاه افزایش داشته است و از آلودگی محیط زیست آبی به علت پخش نشدن کود و سموم در آبهای طبیعی جلوگیری شده است.
بدین‌ترتیب نباید انتظار و توقع داشت که همیشه مشکل آبیاری با استفاده از منابع مطمئن که مستلزم هزینه زیاد سرمایه‌گذاری و نگهداری و بهره‌برداری است و به‌طور مستقیم روی قیمت محصولات کشاورزی اثر می‌گذارد، حل شود. بلکه کشاورزان و مدیریت آبیاری و محققین منطقه باید اهتمام نمایند که از فرصتها و امکانات کوچک آب و هوائی و جغرافیائی منطقه به نحو مطلوب استفاده نمایند.
زلزله گیلان در خرداد 1369، که کانون آن در ناحیه رودبار و منجیل بود شهرها و روستاهای اطراف سدّ سفیدرود را به ویرانی کشاند و موجب شد که دیواره‌های سدّ در ارتفاع 264 متری شکافهائی بردارد.
گفته شد که ظاهرا پایه 18 سد جابه‌جائی داشته و بعد از زلزله به طرف تعادل برگشته است. جز شکاف دیوار که بلافاصله به یاری متخصصین خارجی در دست تعمیر قرار گرفت، اطلاعات رسمی دیگری از وضعیت سد مخزنی سفیدرود منتشر نشده است. زلزله در شبکه آبیاری نیز خسارات زیاد به بار آورد، به ویژه در اراضی سمت راست سفیدرود در واحد عمرانی د- 2 کف بتونی کانالها در بسیاری نقاط شکسته شد و ماسه‌های سفیدی از آنها خارج گردید و کانالهای پیش‌ساخته به صورت درهمی فروریخت.[189]

کتاب گیلان ؛ ج‌1 ؛ ص233

2- آبیاری در شرق و غرب گیلان‌

اشاره

محدوده جغرافیائی قسمت شرق و غرب گیلان یا به عبارت دیگر گیلان جدا از منطقه سفیدرود و فومنات در مبحث منابع آب گیلان مشخص شده است.
اراضی قابل کشت واقع در این دو منطقه به صورت نوار باریکی بین کوهپایه و دریا قرار دارد، علی‌رغم ظاهر سبز و خرم این دو منطقه سطح اراضی حاصلخیز در آنها محدود است و حاصلخیزی اراضی نیز قابل ملاحظه نیست. مشاورین «ایس» (ایرانی- پاکستانی) که مطالعات آبیاری و کشاورزی این دو منطقه را در سالهای نیمه دوم 1350 به عهده داشتند در سال 1356 نحوه استفاده از اراضی در این مناطق را به شرح جدول شماره 1- 2 داده‌اند.
جدول شماره 1- 2- استفاده از اراضی در شرق و غرب گیلان (سطح: هکتار)
جمع کل اراضی قابل کشت در شرق گیلان حدود 000، 30 هکتار و در غرب گیلان حدود 000، 40 هکتار است. در شرایط فعلی حدود 000، 19 هکتار برنجکاری در شرق و 000، 24 هکتار در غرب گیلان به‌طور سنتی از منابع آبی منطقه مخصوصا رودها آبیاری می‌شوند.
تاکنون در هردو قسمت شرق و غرب گیلان و یا گیلان غیر سفیدرود اقدام اساسی در جهت بهبود وضع آبیاری صورت نگرفته است. به نظر می‌رسد علت اصلی آن کم بودن جاذبه‌های کشاورزی و فقدان زمینه‌های مساعد برای توسعه کشاورزی است. تا جائی که میسر بود کشاورزان پرتلاش این دو ناحیه با توجه به رژیم رودها و با به کارگیری شیوه‌های اصیل و منطقی حد اکثر استفاده ممکن را از آب رودها به عمل آورده‌اند. به‌طور مثال در شرق گیلان از پل‌رود، که بین سایر رودهای شرق گیلان پرآب‌تر است، با احداث نهر ماچیان برای آبیاری زمینهای ناحیه لنگرود و رودسر که عمده اراضی برنجکاری در آن قرار دارند استفاده می‌شود. «ماچیان‌خاله» نهر بزرگی است که در جهت شرقی- غربی موازی کوهپایه احداث شده است. این نهر کیارود و رود نرکه را قطع می‌نماید. تصور می‌رود اتصال دو رودخانه از طریق این نهر به منظور استفاده از سیلابهای هریک از آنها در هردو جهت صورت گرفته است. (حد اقل در قسمتی از مسیر)، کمی پائین‌تر پس از جدا شدن «ماچیان‌خاله» از پل‌رود، شیرارود خط القعر طبیعی امتداد ماچیان را قطع می‌نماید و شیرارود به صورت مجرای تخلیه اضطراری برای نهر ماچیان عمل می‌کند و 20 آبگیر بزرگ و کوچک از ماچیان خاله جدا می‌شوند.
در انتها همانطوری که گفته شد نهر ماچیان به کیارود و «نرکه» متصل می‌شود به این ترتیب آب سیلابی پل‌رود- تعدیل شده در شیرارود- می‌تواند در منطقه کیارود و رود نرکه مورد استفاده قرار گیرد و احتمالا سیلاب نرکه و کیارود بتواند در طولی از «ماچیان» در جهت عکس جریان یابد. طرح اتصال کانالها و دوطرفه عمل نمودن آنها (لینک کانال) و یا سیستم تخلیه اضطراری کاملا با مبانی علمی و فنی امروزه تطابق دارد. اگر غلو نباشد وقتی این طرحها در این نواحی مورد استفاده قرار می‌گرفت هنوز اصول و اساس آن در کتابهای ئیدرولیک و آبیاری نوشته نشده بود، لازم است یادآوری شود که در ناحیه شلمان برای انحراف آبی حدود 100 لیتر در ثانیه تونل کوچکی در سازندهای کنگلومرای کناررود حفر شده است «تونل طاق».
علی الاصول روستاهای واقع در طرفین مسیر هریک از رودهای ناحیه شرق و غرب گیلان از آب رودها برای آبیاری مزارع برنج استفاده می‌نمایند.
اسامی رودها و روستاهائی که از آب آنها استفاده می‌کنند و همچنین سطح زیر کشت روستاهای مزبور به تقریب در جدول شماره 2- 2 داده شده است. از آب رودهای پرآبتر، به خصوص در اراضی پائین‌دست، برای آبیاری اراضی مربوط به محدوده رودهای کم‌آب استفاده می‌شود. آبگیری از رودها به روش انحراف قسمتی از جریان رود به داخل نهر منشعب از کنار آن با خاکریز و سنگ‌چین صورت می‌گیرد. نهر انحرافی با زاویه کوچکی از رود جدا می‌شود یا به عبارت دیگر نهر در طولی از ابتدای مسیر موازی رود است. مصالحی که برای انشعاب نهر به‌کار برده می‌شود مقاوم نیست، چون هنگام وقوع سیلاب باید تخریب گردد و از ورود آب سیلاب و انحراف کلی رود به داخل نهر
ص: 234
اجتناب شود. در مواقع کم‌آبی باید دقت و مراقبت کافی به عمل آید که همه یا قسمت بیشتری از آب رود با نهر بالادست برده نشود. مشکلاتی از این‌گونه هنوز در آبیاری شرق و غرب گیلان وجود دارد که باید با دخالتهای میرابی و ریش‌سفیدی تا حدودی برطرف شود. بعد از اصلاح مالکیت، تفاهم و همسازی بیشتری بین کشاورزان در امور توزیع آب مشاهده می‌شود.
آنچه مسلم است اقتصاد این دو منطقه نمی‌تواند تنها متکی 000، 70 هکتار زراعت برنج باشد. این وضع برای هیچگونه سرمایه‌گذاری جالب نیست.
جدول شماره 2- 2- تعداد روستاها و سطوح زیر کشت برنج در محدوده شرق و غرب گیلان (سطح: هکتار)
به منظور بررسی امکانات توسعه عمرانی آبی طی سالهای 1337 تا 1356 بیش از 5 هیئت فنی از حوزه پل‌رود و گرکان‌رود و شفارود بازدید به عمل آوردند. در سالهای اخیر تقریبا همه‌ساله مسئله توسعه عمران آبیاری شرق و غرب گیلان با احداث سدهای مخزنی روی رودهای مهم این دو منطقه از جمله پل‌رود و شلمان‌رود در شرق و گرکان‌رود و شفارود در غرب مطرح بوده، ولی به حق باید گفت که برای مراجع تصمیم‌گیری مالی و اداری کشور دلایل توجیهی کافی در دست نبوده است. به نظر می‌رسد تا وقتی که مسئله عمران آبی این دو منطقه در بعد آبیاری کشت برنج مطرح شود با ضوابط سرمایه‌گذاریها تطبیق درست و واقعی نخواهد داشت و طرحها به اجرا گذاشته نمی‌شود. در نقشه شماره 1- 2 و 2- 2 شمای طرحهای عمرانی آبی که از پیش از ده سال تاکنون پیشنهاد شده است دیده می‌شود. با کمی دقت ملاحظه می‌گردد که واقعا جای چنین طرحهایی در منطقه خالی است. با اجرای این طرحها یکباره مسئله آب و آبیاری گیلان به‌طور کامل از اعماق قرون به دنیای جدید راه خواهد یافت. حوزه غرب و شرق گیلان در مقابل آنچه از نظر تأسیسات آبیاری در شبکه سفیدرود انجام گرفته عقب مانده است.

1- 2- طرح عمران آبیاری شرق گیلان‌

دو راه حل برای آبیاری شرق گیلان وسیله مهندسین مشاور پیشنهاد شده است:
راه‌حل اول: ایجاد سد خاکی به ارتفاع 110 متر و با گنجایش 175 میلیون متر مکعب بر روی «پل‌رود» در نزدیکی «طول‌لات» و احداث کانالی به ظرفیت 8/ 28 متر مکعب ثانیه که پس از خارج شدن از سد در نزدیکی ده «هرات‌بر» به دو شاخه راست و چپ تقسیم می‌شود. شاخه سمت چپ از بستر پل‌رود با سیفون عبور می‌نماید و حدود 14 متر مکعب ثانیه آب برای آبیاری اراضی واقع بین پل‌رود تا شلمان‌رود را تأمین می‌نماید. شاخه سمت راست برای آبیاری حدود 4000 هکتار اراضی زیر کشت برنج مورد استفاده قرار می‌گیرد.
نیاز به آب آبیاری 234 میلیون متر مکعب برآورد شده است.
راه حل دوم: احداث سد مخزنی به ارتفاع 97 متر روی پل‌رود یا دو کانال طرفین و احداث سدی به ارتفاع 51 متر با ذخیره‌ای حدود 50 میلیون متر مکعب روی شلمان‌رود و یک کانال با ظرفیت 6/ 5 متر مکعب ثانیه برای آبیاری 4000 هکتار اراضی سمت راست شلمان‌رود.

2- 2- طرح عمران آبیاری غرب گیلان‌

در فاصله شفارود تا لیسار نیازمندی آبی مزارع برنج و سایر کشتها حدود 254 میلیون متر مکعب برآورده شده است. آب مطمئن موجود 161 میلیون متر مکعب است و نیازمندیهای شرب شهر و روستا حدود 31 میلیون متر مکعب در سال در نظر گرفته شده است. در مجموع پیش‌بینی گردید که تنظیم آبهای مورد نیاز با ذخیره 179 میلیون متر مکعب امکان‌پذیر می‌باشد و برای تأمین آن دو راه‌حل وسیله مشاورین توصیه شده است:
راه حل اول: ایجاد سد خاکی به ارتفاع 116 متر روی شفارود با حجم مفیدی حدود 97 میلیون متر مکعب برای 5/ 10 هزار هکتار اراضی برنجکاری و 1/ 1 متر مکعب ثانیه آب مورد نیاز مجتمع صنعتی «چوکا» و احداث یک سد خاکی دیگر روی گرکان‌رود به ارتفاع 66 متر با ذخیره مفیدی حدود 82 میلیون متر مکعب برای آبیاری 000، 12 هکتار.
راه حل دوم: ایجاد سدی به ارتفاع 72 متر روی گرکان‌رود برای آبیاری 000، 15 هکتار و ایجاد سدهای انحرافی به ارتفاع حدود 16 متر روی رودهای دیناچال و ناورود و شفارود و استفاده هماهنگ به وسیله سدهای مذکور از آبهای زیرزمینی منطقه به میزان 40 میلیون متر مکعب در سال.
در فاصله بین رود لیسار تا آستارا عرض متوسط منطقه حدود 2 تا 3 کیلومتر و وسعت اراضی قابل کشت در آن حدود 9000 تا 000، 10 هکتار است. به علت کمی آب رودهای متعدد و کوچکی که در این ناحیه وجود دارد ذخیره‌سازی آب برای تنظیم آب آبیاری با ایجاد سدهای ذخیره‌ای منطقی و مناسب به نظر نمی‌رسد. پیشنهاد شده است که با ایجاد بندهای انحرافی روی رودها و استفاده از منابع آبهای زیرزمینی به تأمین آب مورد نیاز و تنظیم آبیاری مبادرت گردد.
همانطور که اشاره شد مشکل اصلی دو منطقه شرق و غرب گیلان برای اجرای طرحهای عمرانی آبیاری در آنها فقدان منابع کشاورزی است. تا موقعی که طرحهای عمرانی در قالب مسائل ئیدروآگریکل به ویژه برنجکاری ارائه و پیشنهاد شود به علت نداشتن توجیه اقتصادی در مرحله تصمیم‌گیری و تخصیص سرمایه مردود خواهد گردید. بنابراین جا دارد تدابیر عمرانی دیگری به تجربه گذاشته شود به‌طور مثال در غرب گیلان می‌توان اقدامات عمرانی را با صنعت نفت که حفاری اکتشافی آن از چندی پیش آغاز شده است هماهنگ نمود. به‌هرحال نباید فراموش کرد که این دو گوشه زیبای گیلان مدتهای مدید است که در انتظار تحولات عمرانی اساسی و پایه‌ای است.
ص: 235
نقشه شماره 1- 2- طرح آبیاری پیشنهادی شرق گیلان: سال 1356.
ص: 236

ب- مصارف شرب‌

اشاره

در گذشته‌های نه‌چندان دور متداول‌ترین مصرف شرب در گیلان استفاده از آبهای زیرزمینی با حفر چاههای دهانه‌گشاد دارای عمق کمتر از 10 متر بوده است. از کوهپایه تا دریا، از غرب به شرق هرجا که چشمه‌ای در دسترس نبوده با حفر چاه از آبهای سطحی‌تر سفره‌های زیرزمینی استفاده شده است. در هر خانه حد اقل چاه دهانه‌گشاد با عمق 3 تا 10 متر وجود داشت. عمق چاه برحسب سطح سفره آب انتخاب می‌شد بنیه و امکانات مالی در انتخاب عمق مؤثر بود. حفر چاه وسیله کارگران و استادکاران انجام می‌گرفت. دیواره چاه با سنگ و چوب و با آجر و تنوره‌های گلی و لوله‌های سیمانی حفاظت می‌گردید.
برداشتن آب از چاه با سطل فلزی یا لاستیکی و با چوب بلند یا نی خیزران که به انتهای آن دوشاخه‌ای به شکل هفت بسته می‌شد، صورت می‌گرفت. در بعضی نقاط از طناب و سطل استفاده می‌گردید. در باغها و حمامها چرخ چاه (چوبی) به کار می‌بردند و در بعضی منازل و محله‌ها و کاروانسراها آب با تلمبه‌های مکانیکی دستی از چاه کشیده می‌شد. آبی که از راههای فوق به دست می‌آمد معمولا در اطراف چاه جهت شستشو مورد استفاده قرار می‌گرفت و مقادیری از آن خواه‌ناخواه به زمین ریخته می‌شد. بدیهی است با نفوذ در داخل خاک قسمتی از آب بار دیگر به چاه برمی‌گشت.
تقریبا از سال 1315 حفر چاههای نیمه عمیق لوله‌ای با قطر حدود 4 تا 6 اینچ معمول گردید. ابتدا در واحدهای کوچک صنعتی نظیر کارخانه‌های تولید برق با موتورهای احتراقی و کارخانه‌های چای و برنج‌کوبی از چاههای لوله‌ای استفاده می‌شد. این چاهها با دستگاهی به نام «ژالونکا» حفر می‌گردید.
ژالونکا مشتمل بر سه‌پایه‌ای بود که بالای آن قرقره مکانیکی قرار داشت به کابلی که از قرقره عبور می‌کرد لوله لبه تیز حفاری آویزان بود. این لوله با کابل از قرقره بالا کشیده می‌شد و به کف چاه فرومی‌آمد و هربار مقداری خاک توسط لوله برداشته شده به بالا حمل می‌گردید. لوله جدار که به یک تیر چوبی بسته می‌شد توسط دو کارگر به گردش درمی‌آمد و به داخل چاه هدایت می‌گردید. آبهای زیرزمینی سفره‌های عمیق‌تر تا مدتها استفاده عمومی نداشت.
از نیمه دوم دهه 1330 شاید به دنبال گزارش سازمان جهانی بهداشت در مورد ابتلای ساکنین گیلان و مازندران به انگل روده به علت استفاده از آب چاههای کم‌عمق خانگی به تدریج در شهرها و روستاها استفاده از آب لوله‌کشی و بهره‌برداری از سفره‌های آبهای زیرزمینی ترویج و توسعه یافت.
استفاده عمومی از سفره آبهای زیرزمینی عمیق‌تر با لوله‌کشی آب آشامیدنی شهرها و روستاها آغاز شد و ظرف 10 سال به سرعت توسعه یافت.
وفور نزولات جوی و تعدد سفره‌های آبهای زیرزمینی و تغذیه خوب سفره‌ها از شبکه متراکم رودها و نهرها همه از عوامل و شرایط مساعد و بهره‌برداری از منابع آب زیرزمینی بوده است. در واقع خطرات متداول سایر نقاط کشور مثل پایین رفتن سطح سفره به علت استفاده از منابع به آهنگی بیش از تغذیه سالانه سفره‌ها و یا بالا آمدن شوری در نواحی ساحلی دریا تاکنون در گیلان دیده نشده است. ولی در عوض به علت وجود سازندهای رسوبی دانه‌ریز به ویژه در اراضی جلگه‌ای ماسه‌دهی چاههای عمیق نسبتا زیاد است؛ و با وجودی که چاه با توصیه فنی تجهیز می‌شود و اغلب با تزریق شن دور لوله‌های مشبک فیلتری با صافی شنی ایجاد می‌گردد، معهذا ماسه‌دهی از آبدهی چاه می‌کاهد و مدت بهره‌برداری از آن را کوتاه می‌سازد. در جدول شماره ب- 1 تعداد زیاد چاههایی که برای هرشهر جهت تأمین مصرف آشامیدنی حفاری شده به خوبی مؤید این مسئله است. در نواحی جلگه‌ای گیلان به ویژه در اراضی دلتایی سفیدرود تشکیلات سفره‌های عمیق بیش از 100 متر عموما لجنی با مواد فسیلی تخمیر ناقص است.
جدول شماره ب- 1- چاههای مورد استفاده شرب شهرهای گیلان
در بعضی از حفاریهای عمیق گاز قابل اشتعالی همراه با آب گاه از چاه خارج می‌شد. نمونه‌ای از این چاهها چاه عمیق و آرتزین حفر شده در سال 1340 در بخش شرقی سازمان آب منطقه‌ای گیلان و چاههائی است که در محدوده شهر رشت در سال 1356 برای کمک به آبرسانی رشت و بندر انزلی حفر گردید.
لوله‌کشی آب آشامیدنی شهر رشت در سال 1348 انجام پذیرفت و به علت کیفیت بد سفره آبهای زیرزمینی عمیق‌تر در محدوده شهر رشت، منابع آبی زیرزمینی بستر سفیدرود در ناحیه امامزاده هاشم با سیستم چاههای فیلمن مورد استفاده قرار گرفت؛ معهذا در سال 1356 برای کمک به آبرسانی شهر رشت و انزلی به علت افزایش مصارف و کم شدن آبدهی سیستم چاههای فیلمن تصمیم گرفته شد که از چاههای عمیق داخل محدوده شهر رشت استفاده شود. از این چاهها که با دبی 60 لیتر ثانیه پیش‌بینی شده بود اغلب در مرحله آزمایش پمپاژ لجن سبز با گاز خارج می‌گردید؛ با آن‌که دبی بهره‌برداری در آنها به 20 لیتر ثانیه تقلیل داده شد باز هم کیفیت آب نامطلوب و گاه همراه با لجن و گاز بود.
در مورد چاههای سیستم فیلمن در امامزاده هاشم لازم به یادآوری است که پس از پایان کار ساختمانی و بعد از یک دوره کوتاه بهره‌برداری از میزان آبدهی چاهها به صورت قابل ملاحظه‌ای کاسته شد. چون تصور می‌شد تغذیه از
ص: 237
آب نفوذی جریان سفیدرود به درستی صورت نمی‌گیرد ابتدا جریان آب سفیدرود به روی مجاری افقی چاه منحرف شد، متأسفانه به علت نفوذ رسوبهای دانه‌ریز راه نفوذ آب به مجاری بیشتر مسدود گردید. چون تنگنای آبرسانی شهر رشت و انزلی با افزایش مصارف و کاهش آبدهی منابع بیشتر می‌گردید، در سال 1347 بعد از مطالعات طرح جامع توسعه عمرانی گیلان و توسعه آبرسانی شهرهای شمال تصمیم گرفته شد که از منابع آب سفیدرود برای تأمین شرب شهرهای گیلان استفاده شود.[190]
برای این منظور ایجاد تصفیه‌خانه بزرگی جهت مصرف 8 تا 10 متر مکعب ثانیه آب در دو مرحله مورد مطالعه قرار گرفت. افزایش خروج خودبه‌خودی و غیر قابل پیش‌بینی رسوبها از سد سفیدرود به علت انباشته شدن مخزن از رسوبها و اجرای برنامه رسوبزدائی (غلظت رسوب در آب گاهی به چندین ده گرم می‌رسید) عملا مطالعات طرح تصفیه‌خانه بزرگ را مواجه با اشکال نمود؛ متعاقب آن آبگیری کمکی از رودهای آب روشن مثل زیلیکی مورد توجه قرار گرفت و درعین‌حال برای مقابله با تنگنای موجود احداث تصفیه‌خانه کوچکی در کیلومتر 20 محور رشت- تهران برمبنای برداشت 400 لیتر ثانیه از آب کانال سمت چپ (آب سفیدرود) مورد موافقت قرار گرفت- این تصفیه‌خانه که از سه سال قبل از انقلاب اسلامی طراحی و به‌مورد اجرا گذاشته شده بود در سه سال بعد از انقلاب ساختمان آن پایان یافت. تصفیه‌خانه مذکور نیز از نظر مقدار رسوب مواجه با اشکال گردید.
چون به‌طور معمول آب آشامیدنی گیلان از منابع آبهای زیرزمینی تأمین می‌شود و در هرمنطقه منابع آبهای زیرزمینی حد اقل برای شرب ساکنین منطقه کافی است. به نظر می‌رسد که سیاست تأمین آب شرب منطقه‌ای از هرجهت بر تأمین آب سرتاسری برتری داشته باشد. چون شرب آب در بهداشت و تغذیه جامعه نیز مؤثر است، در کشورهای پیشرفته اثر سرمایه‌گذاریها برای تأمین شرب در ابعاد دیگر هم مورد ملاحظه قرار می‌گیرد (م- 45).
هرقدر مطالعات آبهای زیرزمینی منطقه پیشرفته‌تر باشد منابع در دسترس مصارف شرب از نظر مقدار و کیفیت مطمئن‌تر خواهد بود. بعد از ملی شدن آب به منابع آبهای زیرزمینی توجه بیشتری شده است. در گیلان مطالعات اصولی آبهای زیرزمینی از سال 1350 شروع شد و تا نیمه دهه 1350 با آمارگیری فنی از چاههای موجود و حفاریهای اکتشافی دید روشنی از منابع آبهای زیرزمینی به‌طور نسبی حاصل گردید. در سالهای بعد مطالعات علمی دقیقی در ابعاد وسیعتر برای استفاده بهینه از منابع انجام شد و در برخی از نقاط بهره‌برداری در روی مدلهای فیزیکی چندبعدی مورد آزمایش قرار گرفت. در جداول ب- 2 و ب- 3 و ب- 4 تعداد حفاری در سالهای مختلف و در عمقهای متفاوت و با دبی بهره‌برداری مشخص داده شده است.
در حال حاضر تقریبا همه شهرها و غالب روستاهای گیلان دارای سیستم لوله‌کشی آب آشامیدنی است. شبکه آبرسانی اغلب مشابه و مشتمل بر یک یا چند حلقه چاه است که مجهز به پمپهای شناور می‌باشد و آب چاه یا به‌طور جدول شماره ب- 2- تعداد چاهها برحسب دبیهای مختلف
جدول شماره ب- 3- تعداد چاهها در سالهای مختلف تا سال 1363
جدول شماره ب- 4- تقسیم‌بندی چاهها برحسب عمق آبدهی
مستقیم به مخازن هوائی تنظیم فشار و تأمین آب ساعات پرمصرف (پیک) پمپ می‌شود یا از طریق مخازن زمینی ذخیره آب و یا حوضچه ته‌نشینی رسوبها به مخازن هوائی پمپ می‌گردد و از مخازن مذکور با فشار در شبکه توزیع به مصرف می‌رسد. شبکه لوله‌کشی داخلی برخی از شهرهای گیلان به علت عدم رعایت نقشه‌ها و برنامه‌های توسعه شهری و نکات فنی لوله‌کشی درست عمل نمی‌کند. اغلب فشار در شیرهای مصرف کافی نیست و علی‌رغم وجود منابع کافی آب مورد لزوم در بعضی محلات شهر در دسترس نمی‌باشد و گاهی رسوبها و آلودگیهائی در آب مصرفی دیده می‌شود. علی الاصول در شبکه‌های
ص: 238
آب تحت فشار رعایت نکات فنی از قبیل انتخاب قطر مناسب لوله‌ها و ایجاد اتصالهای انتخاب خمها و انشعابات و نحوه و نقاط دمیدن آب در مجاری از اهمّ مسائل است و در عمل صحیح و رضایت‌بخش شبکه و عمر بهره‌برداری از منابع مؤثر می‌باشد. گرچه طراحیهای مربوطه و اجرای اولیه توسط مشاورین فنی و تحت نظر دفاتر فنی صورت می‌گیرد، ولی بعد از اجرا در موقع بهره‌برداری و یا در توسعه بهره‌برداری عموما شبکه تحت نظارت فنی قرار ندارد و غالبا دیده می‌شود که به محض بروز مشکلات در شبکه به تأمین منابع جدید آب مبادرت می‌گردد.

1- آب‌شناسی (ئیدرولوژی) و اندازه‌گیری آب (ئیدرومتری)

اشاره

مقدمه: با آن‌که آب بیش از هرعنصری در حیات جامعه و زندگی انسان دخالت دارد، معهذا در بسیاری از نقاط جهان از جمله کشور ما آب‌شناسی و اندازه‌گیری آب مدتها مورد توجه محافل اجتماعی و دولتی و علمی و دانشگاهی نبوده است.
امروزه بهره‌برداری از منابع آب بدون داشتن آمار طویل المدت از منابع غیرممکن است. هرچه زمان پیشتر می‌رود مؤسسات علمی و استادان برای تجزیه و تحلیل نتایج حاصله از اندازه‌گیری در صحنه طبیعت، به وسائل و تجهیزات و روشهای پیشرفته‌تری دست می‌یابند بدون دسترسی به آمارهای دقیق، تهیه طرحهای آبی غیرممکن است و موجب اتلاف وقت و سرمایه‌گذاری می‌شود.
اندازه‌گیری رودها یا آماربرداری از منابع آب اولین‌بار از سال 1325 وسیله بنگاه مستقل آبیاری در ایران معمول گردید. قبل از این تاریخ اگر آماری از بعضی منابع وجود داشت وسیله مؤسسات خارجی تهیه و جمع‌آوری شده بود. آمارگیری از منابع آب کشور مدتها وسیله تکنسینهائی که در مؤسسات خارجی در داخل یا خارج از کشور تعلیم یافته بودند صورت می‌گرفت (م- 46). در سال 1345 که مسائل آب به صورتی جدی‌تر و علمی‌تر مورد توجه قرار گرفت مؤسسه آب‌شناسی ایران (انستیتوی ئیدرولوژی) تأسیس شد. این مؤسسه دوره فوق‌لیسانس برای کارشناسی آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی و یک دوره فوق‌دیپلم در رشته ئیدرولوژی و دوره‌های کوتاه‌مدتی نیز در زمینه مطالعات ئیدرولوژی و اندازه‌گیری آب و نمونه‌برداری از آن تشکیل داد.
علی‌رغم مفید بودن این اقدام مؤسسه آب‌شناسی به علل مختلف از جمله عدم هماهنگی به سازمانهای آب منطقه و وزارت نیرو نتوانست نقش بااهمیت خود را از نظر تربیت نیروی انسانی متخصص به‌طور کامل ایفا نماید. (م- 46).
دانشگاه آذربایجان و دانشگاه پلی تکنیک تهران و دانشکده فنی دانشگاه تهران دوره‌های فوق‌لیسانس منابع آب و مهندسی آب ترتیب داده‌اند، ولی هنوز هم در دانشگاههای ایران رشته‌های تحصیلی خاصی در زمینه آب وجود ندارد.
درحالی‌که حدود ده رشته مهندسی در مسائل آب از آبیاری تا علوم مربوط به فواره‌ها (تریبولوژی) در کشورهای پیشرفته وجود دارد.
در حال حاضر مطالعات منابع آب در حیطه وظائف وزارت نیرو قرار دارد که وسیله ادارات کل آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی برنامه‌ریزی و نظارت می‌گردد. برای این‌که خوانندگان و مراجعه‌کنندگان به منابع آماری و اطلاعاتی مربوط به آب تا حدودی با مبانی آمارگیری از منابع آشنا شوند، ذیلا چگونگی تهیه آمار و اندازه‌گیری را با رعایت اختصار شرح می‌دهد:

اندازه‌گیری آب:

اشاره
همانطور که قبلا اشاره شد منابع آب به دو دسته آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی تقسیم می‌شوند. آبهای جاری مثل رودها و زهکشها و آبهای ساکن شامل آبهای غیرجاری مانند آبگیرها، دریاچه‌ها و دریاهاست.

1- 1- اندازه‌گیری آبهای سطحی ساکن‌
اندازه‌گیری منابع آبهای سطحی ساکن با عملیات توأم نقشه‌برداری و عمق‌یابی (ئیدروگرافی) و به روش محاسبات احجام هندسی انجام می‌شود.
عمق آبهای ساکن کم‌عمق با میله‌های مدرج وزنه یا طناب مدرج و عمقهای زیاد با امواج صوتی و وسیله دستگاههای عمق‌یاب مافوق صوت و گاهی هم به صورت ثبات اندازه‌گیری می‌شود. این عمق‌یابها عوارض کف را به صورت منحنیهائی به دست می‌دهند.
جنس کف فقط از نظر وجود رسوبهای لجنی نرم یا سفت در عمق‌یابی با امواج مافوق صوت تا حدودی مشخص می‌شود. اندازه‌گیری تغییرات ارتفاع سطح آبهای ساکن وسیله خطکش مدرجی که در کنار آب نصب شده است و در زمان معین اندازه‌گیری و قرائت می‌گردد و یا به روش بیلانی یعنی اندازه‌گیری و کنترل آبهای ورودی و آبهای تلف شده صورت می‌گیرد.

2- 1- اندازه‌گیری آبهای جاری‌
اندازه‌گیری آبهای جاری مستلزم استفاده از وسائل و تجهیزات بیشتری است. منظور از اندازه‌گیری آب جاری یا جریان آب، تعیین مقدار آبی است که در مقطع مشخصی از رود یا جوی طی زمان معینی می‌گذرد مثل یک ثانیه و یک ساعت و یک روز و یک سال ... جریانهای آب در مجاری طبیعی یکنواخت نیست و به دلایل زیاد در یک دوره کوتاه یا بلند تغییراتی دارد. عامل تغییرات هرچه باشد در مقطع عرضی موردنظر ما، که مقطع اندازه‌گیری یا کنترل است و اغلب می‌باید دارای شکل و ساختار تقریبا ثابت و منظمی باشد، ارتفاع سطح و سرعت جریان آب تغییر می‌نماید.
بنابراین لازم است اندازه‌گیریهائی از تغییرات ارتفاع سطح آب در فواصل زمانی کوتاه یا به‌طور مستمر صورت گیرد و در فواصل طولانی‌تر سرعت جریان در مقاطع مختلف کنترل و اندازه‌گیری شود.
اندازه‌گیریهای تغییرات ارتفاع سطح آب به دو صورت انجام می‌گیرد:
نخست در جویها و رودهائی که تغییرات سطح آب آنها زیاد نیست و می‌توان این تغییرات را به سادگی مشخص کرد، دوم در رودها و جریانهائی که تغییرات سطح آب آنها زیاد است و اندازه‌گیری به سادگی انجام نمی‌شود.
اندازه‌گیری تغییرات ارتفاع سطح آب در جویها و رودهای گروه نخست به صورت خیلی ساده با خطکشهای لعابی مدرجی که روی پایه آهنی یا چوبی در
ص: 239
عکسهای 1- 1- تله‌فریک اس. کا. 5. اوت، ایستگاه اندازه‌گیری آب در گیلوان
کنار رود و در ناحیه آرام و دور از جریان شدید آب گذاشته می‌شود، صورت می‌گیرد. این خطکش لعابی مدرج «اشل» نام دارد و اغلب ارتفاع سطح آب سه نوبت در شبانه‌روز (24 ساعت) وسیله متصدی که در مجاورت رودخانه سکونت دارد ثبت می‌گردد. آماری که به این ترتیب تهیه می‌شود آمار «قرائت اشل» نام دارد.
در رودهائی که تغییرات سطح آب آنها زیاد است غالبا برای اندازه‌گیری تغییرات سطح آب از دستگاههای ثبات استفاده می‌شود. این دستگاهها که «لیمنیگراف» نام دارد بر روی چاهکی از لوله فلزی یا از مصالح بنائی و بتونی داخل منطقه آرام رود نصب می‌شود. اساس کار دستگاههای مزبور روی بالا و پائین رفتن شناوری است که در سطح آب قرار می‌گیرد. به گوشه شناور کابلی تله‌فریک گهواره‌ای سفیدرود پایاب سد
ص: 240
بسته شده است که پس از عبور از قرقره‌ای (پولی) به سر دیگرش پاره‌سنگی آویزان است شناور و پاره‌سنگ حول قرقره در وضع تعادل هستند. تغییرات ارتفاع سطح آب باعث بالا و پائین رفتن شناور می‌شود و حرکات به محور قرقره (پولی) منتقل می‌گردد و با تمهیداتی روی طبلک استوانه‌ای‌شکلی، که حرکت دورانی مشابه تابع زمان دارد روی دیاگرام (کاغذ مدرج) ثبت می‌شود.
انواع لیمنیگراف در گیلان مورد استفاده قرار گرفته که عبارتند از:
لیمنیگرافهای ژول ریشار فرانسوی، اوت آلمانی و استیونسن آمریکائی. نوع ثبت مدادی و جوهری و گاه به صورت پانچ یا ایجاد سوراخ است. دوره ثبت روزانه، هفتگی، ماهانه و سه ماهه است که در اغلب موارد قابل تبدیل است.
سرعت جریان در مقطع عرضی رود وسیله پروانه آبی (مولینه یا کارنت متر) اندازه‌گیری می‌شود. تغییرات سرعت جریان آب در نقاط مختلف عرض رود و در نقاط مختلف عمق (سطح آب و عمق میانی و کف) در هرنقطه‌ای از عرض با قرار دادن «کارنت‌متر» در همان نقطه اندازه‌گیری می‌شود، به عبارت دیگر سرعت الیاف آب باعث گرداندن پروانه شده و دور پروانه با دورسنج و زمان‌سنج همزمان اندازه‌گیری می‌گردد. سرعت جریان آب برحسب متر بر ثانیه از دور پروانه با استفاده از روابط تجربی آزمایشگاهی محاسبه می‌شود.
در آبهای کم، سرعت‌سنج (مولینه) روی پایه نصب می‌شود و وسیله مأمور اندازه‌گیری در نقاط مختلف رودخانه نگهداری می‌شود. در آبهای زیاد، پروانه سرعت‌سنج روی وزنه ئیدرودینامیک نصب است و از بالای کابل تله‌فریک به داخل آب هدایت می‌شود. انواع تله‌فریکهای مورد استفاده در مطالعات آب گیلان «تله‌فریک نیرپیگ» فرانسوی و تله‌فریکهای «اس. کا. 1» و «اس. کا. 3» و «اس. کا. 5» آلمانی است. البته از وسائل دیگری مثل پلاتفرمهای شناور که با یکی از مؤلفه‌های سرعت جریان آب بدون صرف نیرو حرکت می‌نمایند استفاده شده است (عکسهای شماره 1- 1).
با اندازه‌گیریهای همزمان سرعت الیاف آب و مآلا شدت جریان آب در عرض مقطع و تغییرات ارتفاع سطح آب رابطه تجربی شدت جریان تابع ارتفاع سطح محاسبه می‌شود و با در دست بودن ثبت مداوم تغییرات سطح آب و استفاده از این رابطه مقدار آب رود در زمان برآورد می‌گردد.

3- 1- رسوب‌سنجی‌
اشاره
در رودهائی که میزان رسوب زیاد است، نظیر سفیدرود، ایستگاههای اندازه‌گیری شدت جریان آب به منظور تعیین مقدار رسوبها، همزمان با اندازه‌گیری سرعت الیاف جریان آب، نمونه‌هائی از آب را برمی‌دارند. وسائل و ابزار نمونه‌برداری عموما شامل محفظه‌ای است که بطریهای خالی نمونه داخل آن قرار می‌گیرند در سر محفظه که به شکل ئیدرودینامیکی است، لوله‌ای قرار دارد که آب رودخانه از طریق لوله وارد شیشه داخل محفظه می‌شود. به این نمونه‌برداریها معمولا «سیلت سامپلر» می‌گویند و نظیر پروانه‌های سرعت‌سنج، یا روی پایه قرار دارد یا با حجم و وزنی بیشتر به کابل آویخته است و از کنار رود یا از روی شناور به داخل آب فرستاده می‌شود.
کار جداسازی و توزین رسوبها از آبهای نمونه در آزمایشگاه انجام می‌گیرد بدین‌ترتیب که از راه تبخیر یا به وسیله صافیهای مخصوص رسوبها را از آب جدا کرده توزین می‌نمایند. با توجه به وزن رسوبها در حجم آبهای نمونه مقدار رسوبهای معلق در آب رودخانه تعیین می‌گردد.

نمونه‌برداری آب برای کنترل کیفیت شیمیائی:
طبق برنامه‌ای منظم در مطالعات منابع آب غالبا در یک دوره سالانه نمونه‌ای از آب رودخانه طی ماهها و یا فصول مختلف برداشته می‌شود و پاره‌ای عوامل و پارامترهای شیمیائی، نمونه‌ها در آزمایشگاههای آب وابسته به مطالعات منابع آب اندازه‌گیری می‌گردد.

4- 1- مطالعات و اندازه‌گیری منابع آبهای زیرزمینی‌
اشاره
مطالعات مربوط به منابع آبهای زیرزمینی کشور از سال 1341 آغاز شد و تا سال 1351 در 114 منطقه مختلف کشور مطالعات مرحله شناسائی و در 54 منطقه مطالعات نیمه تفصیلی انجام گرفت. تقریبا در 33 منطقه کشور گروه ادامه مطالعات و نظارت و کنترل مستقر گردید. از سال 1349 برنامه تلفیق مطالعات در بعضی حوزه‌ها مثل حوزه جنوبی البرز (قزوین- گرمسار) و از سال 1351 این برنامه در حوزه دریاچه ارومیّه نیز به مورد اجرا گذاشته شد. از سال 1355 مطالعه منطقه آهکی و سازندهای سخت آغاز شد. تا سال 1356 حدود 000، 14 متر حفاری اکتشافی در این سازندها صورت گرفت. طبق مدارک موجود تقریبا در تمام سطح کشور مطالعات شناسائی آبهای زیرزمینی انجام یافته و در بیش از 90 درصد آنها مطالعات نیمه تفصیلی صورت پذیرفته است. در گیلان اوّلین‌بار در سال 1350 مطالعات مربوط به منابع آبهای زیرزمینی آغاز شد.
پایه اساسی مطالعات آبهای زیرزمینی، زمین‌شناسی است. ابتدا با مشخصات زمین‌شناسی و آب و هوای منطقه خطوط اصلی مطالعات آبهای زیرزمینی مشخص می‌شود و سپس مطالعات مربوط به آبهای زیرزمینی به‌طور عمده در مسائل مشروحه زیر صورت می‌گیرد:

سفره آبهای زیرزمینی یا آبخانه:
که سازندهای زمین‌شناسی خاصی است و بیشتر آبرفتی و آهکی است و احتمالا ممکن است سازند سخت دیگری نیز باشد که به نحوی در خود آب نگهداری نماید. سفره‌ها با طول و عرض و ضخامت و بالاخره با حجم ذخیره آب مشخص می‌شوند. محدوده آنها دقیقا روی ضوابط زمین‌شناسی یا با حفاریهای اکتشافی مشخص می‌گردد.

ذخیره آبی داخل سفره:
این ذخیره در سازندهای آبرفتی به فضای خالی بین مصالح آبرفتی بستگی دارد. تغذیه سفره به وسیله آبهائی صورت می‌گیرد که به طرق مختلف با نفوذ مستقیم نزولات و از بستر رودها و زهکشها و یا از حوزه مجاور وارد محدوده سفره یا آبخانه می‌شود.

نفوذپذیری (پرمآبیلیته):
در واقع سرعت جریان آب در داخل سازندهای سفره است که به کمک حفاریهای اکتشافی مشخص می‌شود و بیشتر به نوع آبرفتها بستگی دارد.

تغذیه سفره:
با آبهائی که به طرق مختلف از بستر رودها و زهکشها و یا به‌طور مستقیم از سطح زمین نفوذ می‌نمایند (مثل آب باران و برف) تغذیه سفره صورت می‌گیرد که در مطالعات به طرق مختلف قابل محاسبه است.

تغییرات سطح سفره آبهای زیرزمینی:
وقتی که با مطالعات زمین‌شناسی
ص: 241
وضع کلی سفره‌های آبهای زیرزمینی مشخص شد حفاری اکتشافی در نقاط مختلف صورت می‌گیرد- و یا پیزومتر (کانالهای کم‌عمق با قطر کم) هائی حفر می‌گردد. تغییرات سطح آب سفره از پیزومترها اندازه‌گیری می‌شود این اندازه‌گیریها، بیشتر مربوط به بهره‌برداریهای مجاز می‌گردد یعنی بهره‌برداریهائی که سطح سفره را به مقدار پیش‌بینی شده تغییر می‌دهد.

حفاریهای اکتشافی:
حفاریهای اکتشافی اطلاعاتی از سازندهای آبدار سنگ کف و تغییرات سطح آب به دست می‌دهد. در عمل از حفاریهائی که به منظور بهره‌برداری هم صورت می‌گیرد می‌توان اطلاعات لازم نظیر حفاریهای اکتشافی به دست آورد. با اندازه‌گیری تغییرات سطح آب در چاههای بهره‌برداری و اکتشافی و پیزومترها شیب و امتداد سفره‌های آبهای زیرزمینی مشخص می‌شود.

آزمایش پمپاژ:
پس از این‌که حفاری و ساختمان چاه خاتمه یافت و شستشو انجام گرفت آزمایش پمپاژ انجام می‌گیرد. طی این آزمایش آب چاه با دبیهای مختلفی پمپ می‌گردد و سطح آب در چاه هنگام پمپاژ به تناوب اندازه‌گیری می‌شود. سپس پمپاژ را قطع نموده بالا آمدن سطح آب در چاه را به تناوب اندازه‌گیری می‌نمایند تا چاه به سطح ایستایی اولیه برسد. حد اقل سه بار با سه دبی مختلف این عمل تکرار می‌شود. گاهی به فواصل دورتر از چاهی که آزمایش پمپاژ روی آن صورت می‌گیرد پیزومترهائی در شعاع عمل چاه حفر می‌گردد و تغییرات سطح آب در پیزومترها اندازه‌گیری می‌شود. مجموع این اندازه‌گیریها اطلاعات جالبی از ضرایب ئیدرودینامیکی لایه آبده به دست می‌دهد و ضمنا مقدار آب قابل بهره‌برداری هم مشخص می‌شود.

لاگینگ- ژئوالکتریک:
در اغلب حفاریهای اکتشافی بعد از پایان حفاری آزمایش ژئوالکتریکی صورت می‌گیرد. در واقع مقاومت الکتریکی طبیعی لایه‌های مختلف زمین در داخل چاه که معرف آبدار بودن و شوری آب است مشخص می‌شود. علی الاصول مقطع لایه‌های مختلف در داخل چاه را «لوگ» چاه اصطلاح می‌نمایند. هنگام حفاری مصالحی را که با حفاری خارج می‌شود در عمق مختلف کنار هم قرار داده و مقطع لایه‌ها را از روی آن تعیین و ترسیم می‌نمایند. لوگ چاه و نتایج آزمایش ژئوالکتریک اطلاعات خوبی از سفره‌های آبده به دست می‌دهد.
با انواع این اندازه‌گیریها چه در برنامه‌های مطالعاتی و چه در بهره‌برداریها، نقشه‌هائی از ارتفاع سطح آبهای زیرزمینی و شیب و امتداد سفره‌ها و مقاومت الکتریکی سفره‌ها یا لایه‌های مختلف تهیه می‌گردد که مانند ابزاری در بهره‌برداری از آبهای زیرزمینی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.
البته نظیر جریانهای سطحی نمونه‌هائی هم از آب چاههای مختلف به منظور بررسی تغییرات کیفیت شیمیائی آب در نوبتهای معین برداشته می‌شود.

5- 1- نیروی انسانی متخصص در مسائل آب‌
همانطوری که اشاره شد نسل اول نیروی انسانی متخصص در مسائل آب را مهندسین و تکنسینهائی تشکیل می‌دادند که در مؤسسات خارجی و یا خارج از کشور تعلیم یافته بودند (م- 46). این گروه تا مدتها مهارتها و آگاهیهای خود را به صورت حرفه‌ای و استاد و شاگردی منتقل می‌نمودند.
تا سال 1345 که انستیتو آب‌شناسی تشکیل گردید و اقداماتی مفید و مؤثر برای تربیت کادر متخصص در تمام سطوح انجام گرفت، ولی متأسفانه دوره فعالیت انستیتو آب‌شناسی کوتاه بود. امروزه در واقع کارگردانان عملی کارهای مربوط به آب در کشور آموزش‌دیده‌های مؤسسه آب‌شناسی هستند و هنوز پس از مدتها هیچ سازمان و مؤسسه‌ای جایگزین انستیتوی مزبور نشده است.

2- مدیریت آب گیلان‌

اداره امور مربوط به آب گیلان به عهده شرکت آب منطقه‌ای گیلان است که در سال 1339 تأسیس گردید. هیئت وزیران در جلسه مورخ 19 آذرماه 1339 به پیشنهاد سازمان برنامه با تأسیس سازمان آب و برق سفیدرود موافقت نمود. در تصویب‌نامه هیئت وزیران هدفها و وظائف سازمان مزبور به شرح زیر تعیین و مشخص گردید.
- اقدامات عمرانی مربوط به آبیاری در مناطقی که وسیله سفیدرود مشروب خواهد شد. این اقدامات شامل احداث سدها و آب‌بندها و ایجاد شبکه‌های توزیع آب و توسعه بهره‌برداریها در آب و بالاخره طرحهای مربوط به ایجاد و توسعه برق و انتقال آن می‌گردید.
- اداره امور بهره‌برداری از تأسیسات که بر اثر اجرای طرحهای آبی ایجاد می‌گردید.
- اتخاذ تدابیر جدید فنی برای توسعه کشاورزی در جهت حد اکثر استفاده از منابع آب و خاک. راهنمائی و تشویق کشاورزان در زمینه بهبود وضع کشاورزی و آشنا ساختن کشاورزان به عواملی که موجب افزایش تولیدات کشاورزی می‌شود.
- ترویج استفاده از نیروی برق در صنایع و شهرها و به وجود آوردن امکانات استفاده از برق برای تأسیسات صنعتی و شهری.
برای این سازمان مهندسین مشاور «کتها- سوگراه»، مشاورین فرانسوی سازمان برنامه و بودجه در مسائل آب و آبیاری گیلان تشکیلاتی به شرح نمودار شماره 1- 2 پیشنهاد نمودند.
نمودار شماره 1- 2- سازمان آب و برق منطقه سفیدرود
ص: 242
سازمان آب و برق منطقه سفیدرود عملا تا سال 1341 نتوانست انسجام کامل یابد، ولی از این سال به بعد به علّت توسعه فعالیتهای عمرانی ئیدروآگریکل و شروع کارهای ساختمانی تأسیسات زیربنائی آبیاری و بهره‌برداری از آبهای تنظیم شده وسیله سد مخزنی سفیدرود، سازمان آب و برق منطقه‌ای سفیدرود با تشکیلاتی که عوامل فعال و فنی آن را کارکنان ایرانی مهندسین مشاور تشکیل می‌دادند فعالیت خود را آغاز نمود.
در فروردین 1348 مجلس شورای ملی با استفاده از اختیارات ماده 2 قانون تأسیس وزارت آب و برق مصوب 16 اسفند 1342 و قانون تأسیس شرکتهای بهره‌برداری از اراضی زیر سدها مصوب 30 اردیبهشت 1344، تشکیل شرکت سهامی «سازمان آب و برق منطقه شمال» را مطابق مقررات و اساسنامه تصویب نمود. از تاریخ مذکور اداره امور مربوط به آب تمام منطقه شمال از گنبد و گرگان- مازندران و گیلان تا آستارا با سازمان آب و برق منطقه‌ای شمال بوده است. امور آب گرگان- گنبد و مازندران (ساری) نظیر امور آب گیلان و زنجان در تشکیلات سازمان آب و برق منطقه‌ای شمال متمرکز شد.
سازمان آب منطقه‌ای شمال در اواخر دهه 1340 از لحاظ نیروی فنی و گستردگی و کیفیت و کمیت عملیات و طرحهائی که به عهده داشت یکی از سازمانهای مهم کشور به شمار می‌آمد به طوری که بعدها مباشرت توسعه عمرانی گیلان را عهده‌دار گردید.
در 25 آذر سال 1343 مصوبه‌ای به منظور تأسیس شرکتهای برق منطقه‌ای از مجلس شورای ملی گذشت که براساس آن برق منطقه‌ای گیلان از شرکت سهامی آب منطقه‌ای جدا گردید.
در سال 1363 به استناد ماده 23 قانون توزیع عادلانه آب واحد تشکیلاتی امور آب گرگان- گنبد و ساری و مازندران از شرکت آب منطقه‌ای شمال جدا گردید و تشکیلات اداری مسائل مربوط به آب گیلان نام «شرکت سهامی آب نمودار شماره 2- 2- شرکت سهامی آب منطقه‌ای گیلان
منطقه‌ای گیلان» گرفت. در حال حاضر سازمان آب منطقه‌ای گیلان با ترکیبی به شرح نمودار شماره 2- 2 است.
حوزه عمل معاونتها نسبتا وسیع است به ویژه معاونت بهره‌برداری که در شرق گیلان (لاهیجان)، در غرب گیلان (هشتپر و آستارا)، در مرکز گیلان و در سفیدرود رودبار و در شهر فومن و غیره شعبات اداری و خدماتی دارد.

3- قوانین و تصویب‌نامه‌های مربوط به آب‌

اشاره

مقدمه: آب در غالب نقاط ایران کمیاب بوده به طوری که استفاده مشترک از منابع آب غالبا بدون برخوردها و مناقشات صورت نمی‌پذیرفته است. در نقاطی مثل گیلان با وجود فراوانی منابع آب به علت پیچیدگی شبکه ئیدروگرافی و کثرت استفاده از آب بین مصرف‌کنندگان دائما درگیری ایجاد می‌شد، زیرا تا چند دهه پیش قانونی برای استفاده از منابع آب کشور وجود نداشت.
چشمه‌ها و قناتها و رودهای کوچک در قلمرو املاک به مالک تعلق داشت.
مالکیت آب اگرچه رسمیتی نظیر مالکیت ارضی نداشت، ولی در هرصورت اداره امور مربوط به استفاده از آب رودهای بزرگ طبق عرف در دست مالکین بزرگ بود.
از آب همیشه برای اعمال زور و فشار به کشاورزان و خرده مالکین و حتی در مواردی به منظور تحمیل نظرهای خاص به دولتها یا به حکام محلی سوء استفاده می‌شد. در امور کشاورزی و شرب نیز از آب در طیف وسیعی از انواع سوء استفاده‌های اجتماعی و اخلاقی و روانی بهره‌برداری می‌گردید. در گیلان در مناطق خارج از محدوده سفیدرود آب رودها و چشمه‌ها در اختیار خوانین یا نمایندگان تام الاختیار آنان قرار داشت. امور آبیاری در این نواحی با خشونت کامل، ولی تا حدودی همسان و هماهنگ اداره می‌شد. بهره‌برداری از سفیدرود در دست هیئت میرابی به ظاهر تحت نظر حکام محلی صورت می‌گرفت. تقریبا هرمالک بزرگ، سر میراب نهر اصلی منشعب از سفیدرود در املاک خود بود. توزیع آب در اراضی زیر شرب هرشهر توسط میرابها و جوب‌سالارها و شاگردمیرابها و پاکارها انجام می‌یافت. برداشت آب از سفیدرود به ویژه هنگام کمبود آب با تصمیمات هیئت میرابی متشکل از سرمیرابها و مالکین بزرگ و گاهی نماینده حکومت محلی و بعدها نماینده بنگاه مستقل آبیاری صورت می‌گرفت. آبیاری در سفیدرود همیشه با بی‌قانونیها و رفتار غیرمنصفانه در تمام سطوح اجتماعی روستائی همراه بود.
عدم استحکام تأسیسات آبگیری از سفیدرود و خراب شدن هرساله سردهانه آبگیر و مشکلات مرمت و بازسازی در شروع سیلابهای بهاره و بالاخره کمبود آب در ماههای تیر و مرداد و شهریور محمل مساعدی برای اعمال نظرهای سوء و بروز مناقشات دسته‌جمعی خونبار بود. تا مدتها کلمه آبیاری در سفیدرود مترادف با زدوخورد و ضرب و شتمهای گروهی بود. هنوز هم که عمر نسلی
ص: 243
از اجرای قانون می‌گذرد، مشکلات اتفاقی و نادر مسائل مربوط به آب در بین کشاورزان با جاروجنجال و هیاهو مورد بحث قرار گرفته حل و فصل می‌شود. البته در گذشته با توجه به وسعت و پیچیدگی شبکه آبیاری جز مدیریت مالکین راه حل دیگری برای اداره امور آبیاری در سفیدرود وجود نداشت. با احداث سد مخزنی سفیدرود و به وجود آمدن تأسیسات زیربنائی آبیاری و اجرای قانون اصلاحات ارضی لازم بود که استفاده از منابع آب و مسائل آبیاری تحت نظارت قانون قرار گیرد. اکثر قوانین و تصویب‌نامه‌های مربوط به منابع آب و بهره‌برداری از آن طی دهه 1340 وضع شده و به تصویب رسیده است. به منظور اطلاع و تا حدودی آشنائی با این قوانین و تصویب‌نامه‌ها به طور منجز و مختصر به تعدادی از آنها که کاربردی عمومی‌تر دارند به ترتیب تاریخ تصویب در زیر اشاره می‌شود:

1- 3- قوانین مربوط به آب‌

قانون راجع به قنوات مصوب شهریورماه 1340. در این قانون طی ده ماده در مورد مالکیت و حفر و احداث قنات در اراضی دولتی و خصوصی و تنقیه قناتها و استفاده مشترک از آب آنها و تعارضهای بهره‌برداری از قناتهای همجوار مقرراتی وضع شده است.
- قانون «تعیین حریم دریاچه‌های احداثی در پشت سدها» مصوب تیرماه 1344. در این قانون 4 ماده‌ای مسائل مربوط به خط حریم مخازن سدّهای موجود و سدهائی که بعدا احداث خواهد شد و مستحدثات موجود در حریم مخازن و نحوه سلب مالکیت اراضی و مستحدثات واقع در محدوده مخزن، مورد ملاحظه قرار گرفته است.
- قانون حفظ و حراست آبهای زیرزمینی کشور مصوب 1345. در 15 ماده، مسائل و اموری که این قانون مورد توجه قرار داده عبارتند از: مسائل مربوط به مجری قانون، تدارک نیروی انسانی متخصص، فراهم آوردن اطلاعات لازم از وضع حفاری در مناطق ممنوعه، تحصیل اجازه حفاری و بهره‌برداری از منابع آبهای زیرزمینی، راهنمائی حفاران، صدور پروانه جهت شرکتهای حفار، جلوگیری از هدر رفتن آب در چاههای آرتزین، نحوه برخورد قانونی با متخلفین، اختیارات وزارت آب و برق از موضع مجری این قانون نسبت به نظارت بر منابع بهره‌برداری و روش نظارت، وظائف اشخاص و مؤسسات در جلوگیری از آلودگی منابع آبهای زیرزمینی و طرز بهره‌برداری و استفاده و حفظ قناتها و چاههای بایر، وضع مقررات درباره اجرای طرحهای توسعه منابع آب زیرزمینی وسیله وزارت آب و برق و بالاخره تهیه آئین‌نامه‌های اجرائی مربوط به این قانون. این قانون به‌طور جامعتری در فصول سوّم قانون آب و نحوه ملی شدن آن آمده است.
- قانون آب و نحوه ملّی شدن آن مصوب تیرماه 1347. این قانون مشتمل بر 9 فصل است که نکات اساسی آن به شرح زیر می‌باشد:
فصل اوّل در 5 بخش به شرح:
بخش اوّل: درباره مالکیت عمومی و ملی آب با 2 ماده (ماده 1 و 2) ناظر به قرار گرفتن کلیه منابع آبی کشور جزو ثروت ملی و تعلق بستر نهرهای طبیعی و رودها و سواحل دریا و دریاچه‌ها به دولت و تعیین حد اکثر طغیان رودها و نحوه رفتار با اعیانیها و مستحدثات داخل حریم و بستر قانونی.
بخش دوّم: حقّابه و اجازه مصرف در 7 ماده، مواد 3 تا 10 که در آن ضمن تعریف حقابه، اجازه مصرف و طرز استفاده از حقابه در منابع مختلف آب و صدور پروانه مصرف مفید و میزان مصرف برای اشخاص حقیقی یا حقوقی و وظائف هیئت 3 نفری و هیئت 5 نفری و طرز رسیدگی طبق آئین‌نامه‌های وزارت آب و برق و کشاورزی مشخص شده است.
بخش سوم: درباره صدور پروانه مصرف با 6 ماده (از 10 تا 15) مربوط به صدور پروانه مصرف، وضع حقابه، رسیدگی به درخواست مصرف، اخذ تعهد برای رعایت کلیه مقررات، ممنوعیت مصرف اضافه از مقدار تعیین شده در پروانه، اختصاص پروانه مصرف به زمینهائی که در آن آب مصرف می‌شود، مقررات مربوط به عدم رعایت میزان آب تعیین شده در پروانه، لغو پروانه و نحوه رسیدگی به اعتراض متقاضی.
بخش چهارم: شرایط استفاده و نحوه مصرف با 3 ماده (از 15 تا 18) درباره مصارف مفید، اجتناب از مصرف غیرمفید، تعریف مصرف، مفید و نحوه تعیین مصرف مفید وسیله وزارت آب و برق.
بخش پنجم: آبهای مصرف نشده با 1 ماده (18) در مورد صدور پروانه مصرف برای انواع آبهائی که بی‌مصرف باقی می‌ماند.
فصل دوّم: وظائف و اختیارات با 4 ماده (از 19 تا 23) درباره اختیارات وزارت نیرو در زمینه تأمین آب مورد نیاز کشور، طرق مختلف تأمین آب، نحوه گزارش کارشناسان، مقررات مربوط به ایجاد پلیس مسلح آب، اختیارات ضابطین، اجازه و اختیارات شرکت سهامی و بالاخره تعیین حوزه‌های آبخیز مناطق و تشریح و تعریف عناوین مربوط به آن.
فصل سوم: آبهای زیرزمینی شامل 18 ماده (از 23 تا 40) درباره مقررات استفاده از منابع آبهای زیرزمینی، توجه به خصوصیات ئیدروژئولوژی مناطق، تحصیل پروانه و مرجع صدور پروانه، مناطق ممنوعه و نواحی غیرمجاز، مقدار مصرف خانگی، اثر بهره‌برداری چاهها در چاه مجاور، چاههای ممنوعه، بروز اختلال در سفره آبهای زیرزمینی، مصرف محدود خانگی، استفاده مشترک از آب چاه و قنات، منع آب‌فروشی، راهنمائی علمی و فنی متقاضیان، اختلاط آبهای شور و شیرین و چاههای آرتزین، تجهیز چاهها به وسائل اندازه‌گیری، اخذ مجوز برای حفاری با ماشین‌آلات حفاری، اثر چاه جدید الاحداث روی چاههای مجاور، رفتار با آبدنگها و آسیابها و قناتها و چاههای بایر، حقوق ارتفاقی صاحبان چاههای واقع در اراضی غیر، تشخیص حریم و بالاخره تهیه آئیننامه اجرائی و ... فصل سوم قانون آب و نحوه ملی شدن آن و تقریبا همه قانون حفظ و حراست آبهای زیرزمینی کشور مصوب سال 1345 را دربر دارد و در موارد تعارض هم فصل سوم قانون آب و نحوه ملی شدن آن ملاک عمل قرار می‌گیرد.
فصل چهارم: حفاظت و نگهداری تأسیسات مشترک شامل 10 ماده (از 40 تا 50) در این فصل نسبت به مسائل ذیل تعیین تکلیف می‌شود: حفظ منابع توسط مصرف‌کنندگان، تداخل منابع آب با معابر عمومی، استفاده مشترک از منابع، نحوه پرداخت هزینه مرمت و نگهداری وسیله مشترکین، حقوق ارتفاقی مشترکین، حقوق ارتفاقی دارندگان پروانه برای انتقال از اراضی غیر، دخالت
ص: 244
وزارت نیرو در موارد عدم توافق مشترکین، مداخله و کدخدامنشی میرابها، دخالت رئیس ناحیه، حق مجرا و تقابل عبور مجاری با توسعه عمرانی اراضی مورد نیاز طرحهای آبیاری و حفاظت اراضی مورد لزوم.
فصل پنجم: تملّک و تصرف اراضی و اعیانیهای مورد نیاز با 3 ماده (50 تا 53) در مورد نحوه خرید اراضی و مستحدثات مورد لزوم و تملک چاه و قنات، طرز عمل در مواقعی که با اجرای برخی از طرحها نقصان و اختلالاتی در منابع آب ایجاد می‌شود، در اختیار گرفتن اراضی مورد نیاز طرحهای آبی و حفاظت این اراضی.
فصل ششم: وصول آب‌بها و دیون در 2 ماده (53 تا 55) در مورد تعیین آب‌بها در هرناحیه و نحوه دریافت آن و برخورد با مستنکف.
فصل هفتم: جلوگیری از آلودگی منابع در 4 ماده (از 55 تا 59) درباره ممنوعیت آلوده‌سازی منابع آب، تعریف قانون آلودگی، ایجاد تصفیه‌خانه آب و فاضلاب، همکاری وزارت بهداری و سازمان حفاظت محیط زیست در برخورد با آلودگیها و وظائف مأمورین رسیدگی به آلودگی.
فصل هشتم: تخلفات و جرائم در 2 ماده (59 تا 61) در مورد جریمه برداشت بیش از میزان مقرره در پروانه، جریمه باز کردن بدون اجازه دریچه‌ها و مقسمها، جریمه برداشت آب بدون اجازه، جریمه هدر دادن آب و آلوده ساختن آن و بالاخره جریمه حفر غیرمجاز چاه و تخریب سدها و تأسیسات آبی.
فصل نهم: مقررات مختلف مواد 62، 63، 64، 65 و 66 درباره نحوه تنفیذ تدریجی قانون آب و نحوه ملی شدن آن در حوزه رودها و منابع آبهای زیرزمینی، آگهی اعلام مراتب ملی شدن، تشخیص صلاحیت علمی کارشناسان توسعه منابع آب، کان لم یکن بودن مواردی از قوانین قبلی معارض قانون آب و نحوه ملی شدن آن.

2- 3- تصویب‌نامه‌ها

اساسنامه کمیته ملّی ئیدرولوژی- اساسنامه مؤسسه آب‌شناسی، تصویب‌نامه شماره 215156 مورخ 2 شهریور 1345.
- آئیننامه اجرائی قانون حفظ و حراست آبهای زیرزمینی تصویبنامه شماره 51838 مورخ 8 اسفند 1345.
- آئین‌نامه اجرائی حریم دریاچه‌های احداثی پشت سدها، تصویبنامه شماره 42262 مورخ 22 مهر 1346.
- قانون عضویت ایران در کنفرانس بین المللی سدهای بزرگ و آبیاری و زهکشی مصوب 14 اسفند 1346 مجلس سنا و اردیبهشت 1347 مجلس شورای ملی.
- قانون الحاق دولت ایران به قرارداد بین المللی (کنوانسیون) سازمان بین المللی آب‌نگاری (ئیدروگرافی) مصوب تیرماه 1348.
- آئین‌نامه کمیسیون ملّی آبیاری و زهکشی مصوب 26 مرداد 1347.
- آئین‌نامه اجرائی ماده 50 قانون آب و نحوه ملّی شدن آن، تصویب‌نامه شماره 8124، مورخ 21 تیر 1348.
- آئین‌نامه اجرائی فصل سوّم قانون آب و نحوه ملّی شدن آن، مصوب 15 شهریور 1348 هیئت وزیران.
- آئین‌نامه تشکیل هیئتهای 3 نفری و 5 نفری و وظائف آنها، مصوب 3 بهمن 1349 هیئت وزیران.
- آئین‌نامه تشکیل پلیس مسلح آب و وظائف آن، مصوب 19 تیر 1350.
- آئین‌نامه جلوگیری از آلودگی آب، مصوب 30 آبان 1350.
- آئین‌نامه اجرائی مربوط به حریم رودها و مسیلها و نهرهای طبیعی و شبکه آبیاری.

4- آب‌بها

اشاره

مقدمه: آب برخلاف هوا در محلی که مصرف می‌شود همیشه وجود ندارد.
اگرچه امروزه هوای خوب و سالم هم در همه نقاط به سهولت در دسترس نیست. آب در منابع آب تنظیم و ذخیره می‌گردد و سپس به محل مصرف انتقال داده می‌شود. بنابراین حد اقل بهای آب هزینه تنظیم و انتقال آن می‌تواند باشد.
در هرحال همه یا درصدی از هزینه‌های سرمایه‌گذاری و هزینه‌های جاری انتقال و توزیع آب در تعیین آب‌بها مورد ملاحظه قرار می‌گیرد. تاکنون دیده نشده است که آب‌بها با ملاحظات انتفاعی تعیین شود. با آن‌که برای تعیین بهای آب مبانی علمی وجود دارد، ولی این مبانی کمتر در عمل مورد استفاده قرار گرفته است. در نقاطی که طرحهای چند هدفی یا چند جهتی تأمین آب به مورد اجرا گذاشته می‌شود علی القاعده می‌بایست هزینه‌های مربوط به تأمین آب در مصارف و در منظورهای دیگری غیر از آبیاری نظیر تولید برق آبی و دفاع در مقابل سیلاب تفکیک شود. بعضی بر این نظرند که مثل همه سرمایه‌گذاریها، سرمایه‌گذاری برای تأمین آب هم باید انتفاعی باشد، چون این امر سبب می‌شود که بهترین و مقرون به صرفه‌ترین استفاده از آب صورت گیرد و از هدر رفتن این عنصر گران‌بها جدا اجتناب گردد. البته همانطوری که اشاره شد در جهت تأمین بهداشت عمومی و تشویق تولیدات کشاورزی به نظر می‌رسد صورت غیرانتفاعی آن موجه‌تر باشد. نباید فراموش کرد که استفاده درست و صحیح از آب در موارد و مصارف گوناگون و نیز اجتناب از آلوده کردن و تلف ساختن آن بافرهنگ جامعه و معرفت و شعور عمومی ارتباط کامل دارد.
حد اکثر آب‌بها به قدرت پرداخت مصرف‌کنندگان بستگی دارد، زیرا برای همه مصرف‌کنندگان پرداخت آب‌بها حتی معادل مبلغی که برای تهیه و تأمین و بهره‌برداری از آن هزینه شده است امکان‌پذیر نمی‌باشد. در آبیاری این مسئله مربوط به ارزش حاصلخیزی آب می‌شود یعنی تأثیری که آبیاری در میزان بالا بردن کمیت و کیفیت محصولات کشاورزی به جای می‌گذارد. جدا کردن ارزش آب آبیاری از ارزشهای دیگر مربوط به بذر و خاک و ماشینهای خدمات و کود و سم و غیره کار ساده‌ای نیست. از این نظر ملاحظه می‌شود که هرقدر هم بخواهیم در تعیین آب‌بها دقیق باشیم ناگزیریم از حدس و گمان و فرض و تقریب کمک بگیریم (م- 49).
ص: 245

1- 4- آب‌بها در گیلان‌

در گذشته که آبیاری زیر نظر مالکین و با هیئت میرابی صورت می‌گرفت، هزینه آب آبیاری بیشتر شامل هزینه تهیه خال و سه‌پایه برای دهانه‌سازی و هزینه کارگری (استادکاری) می‌شد که از بهره مالکانه براساس 20 قوطی (33 کیلوگرم) برنج در هکتار پرداخت می‌گردید.
در سالهای 1309 و 1313 که سطح زیر کشت هریک از نهرها ممیزی شد، کمیسیون میاه تشکیل گردید. این کمیسیون مصوباتی هم داشت که بعدها به صورت عرف درآمد. هرساله در جلسه‌ای از هیئت مالکین هزینه آبیاری و مبلغی هم که باید به دولت پرداخت می‌شد تعیین می‌گردید. وجوهی که از این بابت وسیله، دولت دریافت می‌شد آب‌بها نبود، چون به هیچ‌وجه با ضوابط تعریف شده تطبیق نداشت. به‌طور مثال در منطقه سفیدرود در زمینهایی که از نهر گله‌رود و قاضیان‌رود مشروب می‌شدند برای هرقوطی سهم اربابی مبلغ 11 ریال و برای 20 قوطی اربابی در هرهکتار مبلغ 220 ریال پرداخت می‌شد.
به همین ترتیب، خمام‌رود و نورود و توشاجوب و کیاجوب و حشمت‌رود برای هرهکتار به ترتیب 105 و 160 و 154 ریال به عنوان «آب‌بها» پرداخت می‌کردند. دلیل این اختلاف در مدارک و مآخذ روشن نشده است. شاید مسائلی نظیر مقدار برداشت محصول و یا سهولت و صعوبت آبرسانی و حتی نفوذ مالکین در آن دخالت داشته است. از سال 1332 بنگاه مستقل آبیاری، اداره تقسیم آب را با نظارت بر هیئت آبیاری (مالکین) به عهده گرفت.
هزینه‌های مربوط به تعمیر سر دهانه و لایروبی و سدبندی نهرها در جلسه‌ای متشکل از هیئت مالکین و سرآبیاران تعیین و مشخص می‌گردید و برای هریک از نهرها قبض هزینه صادر می‌شد و به منظور وصول به سرآبیاران تحویل می‌گردید. این هزینه‌ها را حق میرابی نیز می‌گفتند و هزینه آبیاری با تنظیم اسناد از این مبلغ وصولی تأمین می‌شد و اسناد هزینه به بنگاه مستقل آبیاری تسلیم می‌گردید. در سایر رودهای گیلان تا قبل از سال 1340 حق میرابی بین 50 تا 100 ریال در هکتار بود که توسط هیئت مالکین با نظارت بنگاه مستقل آبیاری وصول می‌شد. از سال 1341 تا سال 1347 و در سالهای 1347 و 1348 حق میرابی در رودهای دیگر گیلان (غیر سفیدرود) به شرح جدول شماره 1- 4 بوده است.
در منطقه سفیدرود از دی‌ماه 1341 یعنی بعد از فصل آبیاری اولین سال بهره‌برداری از سد سفیدرود برای اداره امور بهره‌برداری و توزیع آب سفیدرود سازمان آب و برق منطقه‌ای سفیدرود تشکیل گردید. و از سال بعد مسائل آبیاری منطقه سفیدرود در این سازمان حل و فصل می‌شد. در منطقه سفیدرود از سال 1341 تا سال 1346 آب‌بها به شرح جدول شماره 2- 4 وصول شده است.
از سال 1346 تا سال 1365 آب‌بها در آبیاری تغییراتی به شرح جدول شماره 3- 4 داشت که علل آن را باید در افزایش سرمایه‌گذاریهای آبی و افزایش بازدهی و برنجکاری و بالا رفتن قیمتها و متأسفانه گران شدن هزینه و وسعت خدمات آبیاری جستجو نمود. تقریبا بعد از احداث سد مخزنی سفیدرود و تأسیسات آبرسانی علیا و سفلی (سد تاریک و تونل و کانال فومن و سد سنگر کانال سمت راست و چپ) همیشه وسوسه‌ای برای افزایش حقابه وجود جدول شماره 1- 4- آب‌بهای رودهای گیلان در هرهکتار (واحد: ریال)
جدول شماره 2- 4- آب‌بها در سالهای مختلف (واحد: ریال برای هرهکتار)
داشت. در سالهای 1352 و 1353 محاسباتی برای برآورد حقابه صورت گرفت که مبتنی بر استهلاک سرمایه‌گذاریها با نرخ بهره 6 درصد و با مدت 60 سال برای سد سفیدرود و 40 سال برای تأسیسات آبیاری و 2 درصد هزینه‌های ثابت به صورت هزینه جاری سالانه (نگهداری و مدیریت) بوده است. طبق این برآورد ارزش آب متر مکعبی 41/ 0 ریال می‌گردید که با 30 درصد تخفیف طبق ماده 54 قانون، متر مکعبی 29/ 0 ریال پیشنهاد شده بود. در این برآورد هزینه احداث سد مخزنی سفیدرود 3500 میلیون ریال در سال 1341 و هزینه‌های احداث تأسیسات زیربنائی آبیاری تا پایان برناه سوم عمرانی (سال 1350) 3800 میلیون ریال و هزینه تأسیسات تکمیلی بافت زیربنائی 1600 میلیون ریال در ابتدای سال 1360 در نظر گرفته شده بود.
در آبان‌ماه 1355 مهندسین مشاور عمران آبیاری گیلان (سوگراه- گید) نرخ آب را در مراحل مختلف پیشرفت طرحهای عمران آبیاری سفیدرود و فومنات به شرح زیر محاسبه و توصیه نموده بودند:
تا خاتمه تأسیسات زیربنائی آبیاری هرمتر مکعب آب 39/ 0 ریال و برای هر هکتار و کشت برنج 3900 ریال، بعد از پایان ساختن تأسیسات زیربنائی هر
ص: 246
متر مکعب آب 42/ 0 ریال و برای هرهکتار کشت برنج 4200 ریال، بعد از احداث کانالهای درجه 2 و 3 (اصلاح شبکه) هرمتر مکعب آب 75/ 0 ریال و برای هرهکتار کشت برنج 7500 ریال.
پس از نصب کانالهای پیش‌ساخته هرمتر مکعب آب 4/ 0 ریال و برای هر هکتار کشت برنج 4000 ریال.
برای کشت محصولاتی غیر از برنج هرمتر مکعب آب 42/ 0 ریال و برای هرهکتار 4200 ریال.
جدول شماره 3- 4- آب‌بها در سالهای مختلف (واحد: ریال برای هرهکتار)
ملاحظه می‌گردد علی‌رغم برآوردهای مختلفی که از اواخر سال 1349 صورت گرفت هیچگونه تغییری عملا در میزان «آب‌بها» داده نشد و تا 1365 مبلغ حقابه ثابت ماند که شاید بتوان علت اصلی آن را گشایش مالی دولت ناشی از بالا رفتن قیمت نفت و درآمدهای حاصله از آن دانست. از سال 1365 تجدیدنظری در آب‌بها صورت گرفت که در بعضی موارد تا 16 برابر افزایش داشت. به نظر می‌رسد که هنوز مبانی دریافت آب‌بها و یا حد اقل، غرض و هدف از دریافت آن مشخص نبوده است.
در سالهای اخیر از طرفی با توجه به بازدهی خوب برنجکاری (البته بیشتر به علت تغییر واریته‌ها و استفاده بهتر از کود و سموم و توجه به خدمات کشاورزی) و تغییرات صعودی قیمت برنج یا به عبارت دیگر بالا رفتن مضاعف درآمد در هکتار و از جهت دیگر افزایش هزینه‌های خدماتی و نگهداری شبکه آبیاری و توجه به خودکفائی شرکتهای دولتی در مورد افزایش نرخ آب‌بها اظهارنظرهائی شده است. از جمله آن‌که برداشت سهم آب از درآمد حاصله در یک هکتار به سبک و سنت قدیم برمبنای یک‌پنجم یا 20% محاسبه شود (زمین، بذر، کشت یا نیروی کار و مالک. سهم هریک به اندازه 20% درآمد حاصله در یک هکتار). پیشنهاد دیگر مبتنی بود بر برداشت 5% از درآمد یک هکتار در شبکه تلفیقی و اصلاح شده؛ 5/ 2% به عنوان حق النظاره در شبکه سنتی، 3% برای باغهای زیتون، 7% برای مرکبات، 10% برای پرورش ماهی و غیره.
سرانجام مجلس شورای اسلامی قطع کمکهای دولت را به شرکتهای دولتی به استناد دستور العمل مورخ 8 مرداد 1368 و بخشنامه مورخ 14 آبان 1368 اعلام داشت. حقابه‌ای به میزان 4 درصد در اراضی زیر شبکه جدید مطالبه شد که با در نظر گرفتن 2 تن برنج در هکتار و 500 ریال بهای هرکیلو برنج، مبلغ حقابه برای یک هکتار برنج به 000، 40 ریال یعنی چهار برابر آنچه دریافت می‌شد افزایش یافت. که البته وسیله تعدادی از نمایندگان مردم گیلان در مجلس شورای اسلامی مورد اعتراض واقع گردید و مآلا سال 1369 برای هرهکتار اراضی شبکه فومنات 000، 25 و اراضی دلتای سفیدرود 500، 12 و شبکه سفیدرود 7500 ریال دریافت شد. برای سال 1370 نیز برای هرهکتار اراضی فومنات 000، 36 و سفیدرود 000، 24 و غیر شبکه سفیدرود 000، 12 ریال حقابه منظور شده است.

2- 4- وصول حقابه‌

از سال 1342 مشکل عمده مسئولان، نحوه وصول آب‌بها بود. از ابتدا تعدادی مأمور وصول با همکاری کارکنان هیئت میرابی قدیم و میرابها برای دریافت آب‌بها به روستاها اعزام می‌گردیدند. وصول با انواع مشکلات از قبیل عدم امکان پرداخت به علت فقر و امتناع و اعتراض برای مطابق نبودن مبلغ تعیین شده با سطح زیر کشت و سوء استفاده‌های دیگر همراه بود که به تدریج با ممیزیهای مجدد و گروه‌بندی منابع آب مورد استفاده و کمک گرفتن از مراجع اجرائی دادگستری و برنامه‌ریزی کامپیوتری برای حسابداری حقابه‌ها، اصلاحاتی در آن صورت گرفت.
البته در سالهای اخیر که درآمد حاصله از یک هکتار برنجکاری نسبتا بالاست بزرگترین و آخرین مبلغ تعیین شده برای آب‌بها تقریبا با توجه به سطح زندگی کشاورزان به سهولت قابل پرداخت است، ولی ملاحظه می‌گردد که در عمل پرداخت وسیله زارعین به‌طور منظم صورت نمی‌گیرد. احتمالا این امر ناشی از جدی نگرفتن مسئله وسیله کشاورزان و یا مشکلات نحوه پرداخت است. در هرحال از وقتی که (سال 1369) وزارت نیرو تصمیم به قطع برق منازل مسکونی کشاورزان متخلف گرفته، پرداخت حقابه آهنگ منظّم‌تری پیدا کرده است.

5- مسئله کاهش ظرفیت مخزن سد سفیدرود

اشاره

از ابتدای بهره‌برداری سد سفیدرود، رسوبهای معلق در آبهای ورودی به این مخزن و رسوبهای معلق در آبهای خروجی از سد در برنامه مطالعات آبهای سطحی کشور با دقت نسبتا خوبی اندازه‌گیری گردید. با گذشت اولین سالهای
ص: 247
بهره‌برداری از سد وقتی که نتایج عددی اندازه‌گیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ملاحظه گردید که مخزن سد سفیدرود خیلی زودتر از عمر بهره‌برداری که برای آن پیش‌بینی شده بود حجم مفید خود را از دست خواهد داد. در سال 1349 با عملیات توأم نقشه‌برداری و عمق‌یابی (ئیدروگرافی) حجم مخزن سد در رقوم ارتفاعی مختلف دوباره محاسبه شد. نتایج محاسبات حاکی از این بود که مخزن با معیار زیادی سالانه ظرفیت ذخیره آب را در تمام رقوم ارتفاعی- نه تنها در حجم مرده، بلکه در حجم مفید هم- از دست می‌دهد. البته رسوب گرفتن مخازن سدها رویدادی پیش‌بینی نشده و غیرقابل انتظار نیست و بسیاری از سدهای مخزنی دنیا حتی در کشورهای پیشرفته مبتلا به رسوبگیری شدید بوده و هستند. علت اصلی مشکل رسوبها برآورد غیر دقیق از میزان رسوبهای سالانه یا افزایش فرسایش در حوزه آبخیز رودهای تغذیه‌کننده مخزن است. از همان اوان برای مقابله با این مشکل سه راه حل مورد توجه قرار گرفت:

اوّل- حفظ ظرفیت فعلی مخازن:

در این مرحله می‌بایست اهتمام شود که اگر توسعه و ازدیاد مصرف آب به علت کم شدن ظرفیت مخزن امکان‌پذیر نیست حد اقل کوشش شود که تعهّدات فعلی مخزن انجام پذیرد. به منظور حفظ ظرفیت مخزن از یک سو اقداماتی برای آبخیزداری و حفاظت خاک در حوزه‌های آبخیز فرعی صورت گرفت و از سوی دیگر عملیات رسوبزدائی با تلاش بیشتری دنبال شد.
- در مسئله آبخیزداری و حفاظت خاک حوزه‌های آبخیز سفیدرود گامهای اولیه مطالعاتی و اجرائی اصولی و سریعی برداشته شد، ولی پس از یک دوره کوتاه سرعت عملیات کاهش یافت و در بسیاری از نقاط حوزه آبخیز طرحها و عملیات مربوط به آنها پی‌گیری نشد. در بعضی نقاط حتی نیمه‌کار ماندن برخی عملیات باعث تشدید فرسایش گردید. لازم به یادآوری است که در بسیاری از کشورهای جهان شاید به دلیل تنوع عملیات، وسعت زیاد میدان عمل، بطئی الاثر بودن اقدامات، ضرورت سرمایه‌گذاری هنگفت و بالاخره عدم امکان ارائه یک توجیه اقتصادی مسائل آبخیزداری و طرحهای مربوط به آن جدی گرفته نشده است. بسیاری بر این باورند که عملیات آبخیزداری موفقیت چندانی نداشته است. جدا از مسئله حفاظت خاکهای زراعتی آیا می‌توان یک بار هم مسئله را به این شکل مطرح نمود که چرا باید پدیده فرسایش که به‌طور عمده در خاکهای شور و بی‌حاصل اتفاق می‌افتد با صرف هزینه‌های گزاف متوقف شود، در صورتی که همین خاکهای بی‌حاصل در روند تغییرات طبیعی فرسایش یافته با جریان آب به مصب رودها می‌رسند و زمینهای حاصلخیز دلتائی را به وجود می‌آورند، زمینهائی که مهد تمدنهای بزرگ بوده‌اند.
- در زمینه رسوبزدائی مخزن هم مدتها روشهای پرهزینه آن یعنی خاکبرداری مکانیکی و لایروبی با وسائل ئیدرومکانیک بیشتر موردنظر بود، ولی بعدها رسوبزدائی با استفاده از روشهای ساده و بسیار کم‌خرج به تجربه گذاشته شد که موفقیت‌آمیز بود و ما در سطور آینده به آن اشاره خواهیم کرد.

دوّم- صرفه‌جوئی در مصارف آب:

در اراضی دلتائی شبکه آبیاری سفیدرود افت آبیاری در شبکه سنتی براساس اندازه‌گیری سالهای 1350- 51 و 52 آبهای خروجی از فاضل‌کشهای طبیعی به دریا و تالاب انزلی معادل 30 درصد آب مورد تقاضای آبیاری بوده است. البته ترویج کشت محصولاتی غیر از برنج در گیلان و توجه به کشتهای صنعتی یا اصلاح شبکه آبیاری تدابیری با چند هدف مختلف و درعین‌حال صرفه‌جوئی در مصرف آب بوده است.
در بعضی گزارشهای فنی به دوباره مصرف نمودن آبهای آبیاری به ویژه در اراضی شمالی‌تر شبکه سفیدرود اشاره شده است. البته در آبیاری سنتی به دلیل کافی نبودن منابع آب آبهای زهکشی اراضی جنوبی شبکه سفیدرود در دوره‌ای از فصل زراعی مورد استفاده آبیاری در اراضی شمالی قرار می‌گرفت.

سوم- پیش‌بینی مخازن جانشین‌شونده سد مخزنی سفیدرود:

یا به عبارتی دیگر تأمین منابع آبی جدید. تصمیم‌گیریها، برای مقابله با رسوبگیری مخزن سدها و جبران حجم مفید از دست رفته مخزن، بیشتر گرایشی در جهت احداث سدهای جانشین‌شونده دارد، چون با وجودی که این راه حل نیاز به سرمایه‌گذاری زیادتری دارد، ولی نتایج بررسیها و مطالعات در این زمینه از نظر تصمیم‌گیران روشن‌تر است و ضمنا با توجیه اقتصادی معقول‌تری همراه است. امروزه این راه حل در کشورهایی که کارشناسان فنی آنها به‌طور مستقل تصمیم می‌گیرند و خطمشی و نظرات خاصی به آنها تحمیل نمی‌شود در اصول منتفی است و غالبا چنین استدلال می‌شود که مخزنهای جانشین‌شونده بعدی در محلی از مسیر رود انتخاب می‌شود که دارای وضع و شرایط نامساعدتری نسبت به محل قبلی است و طبعا احداث سدّ در آنها مستلزم صرف هزینه بیشتری می‌باشد و چون عامل فرسایش از بین نرفته است این مخازن نیز دیر یا زود ظرفیت خود را با رسوبگیری از دست خواهند داد، درحالی‌که تعهدات مخزن کماکان به‌قوت خود باقی است، لذا پیش‌بینی مخازن جانشین‌شونده یک راه حل قطعی نمی‌تواند تلقی گردد، بلکه محول کردن مشکلات و تنگناها به نسلهای آینده است. (م- 47)
در مطالعات آبخیزداری و حفاظت خاک حوزه سرابان سفیدرود که وسیله شرکت مهندسین مشاور سوگراه (فرانسوی) مشاور دفتر حفاظت خاک و آبخیزداری وزارت کشاورزی و تعاون روستائی از ابتدای دهه 1350 انجام گرفت، حدود 13 سد بزرگ و کوچک در مسیر اصلی شاهرود و قزل‌اوزن، دو رود اصلی تشکیل‌دهنده سفیدرود و حوزه‌های فرعی به عنوان سدهای رسوبگیر یا بلاگردان سفیدرود پیشنهاد شده بود. (نقشه 1- 3) در بین این سدها دو سد بزرگ استور در میانه و موشمیا در محلی بین زنجان- بیجار روی شاخه قزل اوزن برای جانشین کردن سد مخزنی سفیدرود انتخاب شد که ابتدا وسیله مشاورین «مهاب- اشتوکی» در مرحله امکان‌یابی، و در مراحل بعد وسیله «مهاب قدس و انر کوپروژکت» مورد مطالعه قرار گرفت. با آن‌که مصارف زیادتری برای آب سفیدرود پیش‌بینی شده بود به زحمت سد مخزنی استور قابل توجیه می‌گردید؛ از طرف دیگر عده‌ای از کارشناسان به ویژه بعد از عملیات رسوبزدائی سال 1359 ضرورتی برای احداث آن نمی‌دیدند و تعدادی از محققین هم روی طراحی آن با تجربه‌ای که از سد سفیدرود حاصل شده بود انتقاد داشتند. به‌هرحال سد استور که در منطقه فرسایشی است از نظر ساختار ژئولوژیکی پی دارای حساسیت زیادی است. عملیات ژئوتکنیکی آن در چند مرحله انجام گرفته و از مشاوری به مشاور دیگر دست‌به‌دست شده
ص: 248
است. جا دارد هنگام اجرا، مطالعات انجام‌شده آن یک بار دیگر وسیله گروه فنی معتبری کنترل گردد. ضمنا تردیدی نمی‌توان داشت که این سد هم مثل سفیدرود دچار عارضه رسوبگیری خواهد گردید.

1- 5- رسوبزدائی مخزن سد سفیدرود

از سال 1359 به دنبال نارسائی شدیدی که در تأمین آب مورد نیاز شبکه آبیاری سفیدرود پیش آمد. اضطرارا عملیات رسوبزدائی مخزن با موافقت وزارت نیرو و حمایت مدیرعامل وقت سازمان آب منطقه‌ای شمال وسیله کارکنان سد به مورد اجرا گذاشته شد. ابتدا روش تخلیه رسوبها با فشار آب و باز کردن دریچه‌های عمقی هنگامی که سطح آب مخزن نسبتا پایین است یا به اصطلاح «شاس بانیوو پائین» سطح آب به مورد اجرا گذاشته شد. از همان ابتدا ملاحظه گردید که حفظ ظرفیت مخزن یعنی تخلیه رسوبها به مقداری که رسوبدهی سالانه غیرممکن نیست و سالهای بعد با تجربه استفاده از روش تخلیه کامل مخزن از آب و برقراری رژیم طبیعی رودهای ورودی در دو طرف سرآب و پایاب سد سفیدرود ملاحظه شد که تخلیه رسوبها به مقدار بیشتر از رسوبهای ته‌نشین‌شده سالانه نیز میسّر است؛ یعنی احیای حجم قابل ملاحظه‌ای از مخزن امکان‌پذیر می‌باشد. خوشبختانه تخلیه رسوبها تا پایان سال 1369 ادامه داشته است.
در جدول شماره 1- 5 حجم مخزن سد سفیدرود سالانه براساس اندازه‌گیری حجم رسوبهای باقی‌مانده در آن و طبق محاسبات نظری برمبنای عملیات نقشه‌برداری و محاسبه احجام هندسی و بالاخره در سالهای آخر هر بار با برآوردی در آبگیری و تخلیه در بهره‌برداری سالانه داده شده است، به طوری که در جدول دیده می‌شود تا سال 1349 اولین مرحله عمق‌یابی سالانه حدود 46 میلیون متر مکعب رسوب در مخزن سد باقی می‌ماند، یعنی حدود 6/ 2 درصد از ظرفیت اولیه آن (1760 میلیون متر مکعب) کاسته می‌شد که به این ترتیب عمر بهره‌برداری مخزن به 38 سال می‌رسید. از ابتدای بهره‌برداری تا سال 1359 که عملیات تخلیه رسوبها به مورد اجرا گذاشته شد به‌طور متوسط سالانه 7/ 38 میلیون متر مکعب رسوب در مخزن باقی مانده یعنی 2/ 2 درصد هر ساله از حجم مخزن کاسته شده است که برمبنای آن عمر بهره‌برداری مخزن به 45 سال می‌رسید. البته علت عمده کاهش معیار پر شدن سالانه، کم شدن استعداد نگهداری رسوبها در مخزن است. یعنی سد با پر شدن، مقدار بیشتری رسوب خارج می‌سازد. از ابتدای بهره‌برداری تا سال 1366 سالانه به‌طور متوسط 6/ 24 میلیون متر مکعب رسوب در مخزن مانده است، یعنی سالانه به طور متوسط 4/ 1 درصد از حجم مخزن کاسته شد. در واقع با عملیات رسوبزدائی مخزن که از سال 1359 در نیمه دوم سال به مورد اجرا گذاشته شده عمر بهره‌برداری سد به 71 سال رسیده است. با ادامه عملیات رسوبزدائی دیگر رسوبهای معلق عامل محدودکننده عمر بهره‌برداری سد نخواهد بود.
البته برداشتن و خارج ساختن مواد دانه‌درشت بستری که با حجم کمتری است.
با لایروبی وسیله لایروبها میسّر است و مواد خارج شده می‌تواند به صورت مصالح ساختمانی مورد استفاده قرار گیرد؛ و سدّ از نظر رسوب (معلق و بار بستری) محدودیت بقا و بهره‌برداری نخواهد داشت. اگر در سدسازیهای آینده هم تمهیدات تخلیه رسوبها طبق توصیه کنگره بین المللی سدهای بزرگ پیش‌بینی شود دیگر مشکلی به عنوان رسوب وجود نخواهد داشت.
جدول شماره 1- 5- رسوبهای مخزن سفیدرود (واحد حجم: میلیون متر مکعب)
*. اضافه بر رسوبهای سالانه از رسوب قبلی کنده و خارج شده است.

منابع‌

گزارشها و اسناد و مدارک مورد استفاده در این مجموعه به نسبت تعداد به ترتیب از منابع فرانسوی، فارسی، انگلیسی و روسی است. برخی از مآخذ که در کتاب کتابشناسی گیلان، نشریات گیلان، جلد اول، از انتشارات سال 1368 سازمان برنامه و بودجه استان گیلان نیز ذکر شده است در اینجا با شماره مخصوص آن کتاب و ستاره‌ای مشخص گردیده است.
مآخذی که در فصل آب مورد استفاده قرار گرفته‌اند در متن با علامت «م. 1، 2، 3 ...
الی آخر» مشخص شده‌اند. مآخذ مزبور به قرار زیر است:
1. مطالعات توسعه منابع آب شرق و غرب گیلان، مهندسین مشاور «ایس»، 1357 و 1359.
2. پیش‌نویس جلد دوم طرح جامع آب کشور حوضه سفیدرود و مرداب و تالش، شرکت مهندسین مشاور «جاماب» وابسته به وزارت نیرو، بهمن 1367.
3. آثار ئیدرولوژی اداره کل آب‌های سطحی، وزارت نیرو، شماره* 945 و* 946.
4. گزارش عمران اراضی پست فومنات (متن فرانسه)، ژان دووازن از مهندسین مشاور «سوگراه»، 1972 میلادی.
5. آمار ئیدرولوژی رودهای شرق تالاب انزلی، نشریات امور مطالعات منابع آب سازمان آب منطقه‌ای گیلان، 1362.
6. گزارش مطالعات جامع طرح احیای تالاب انزلی، وزارت جهاد سازندگی، 1366.
ص: 249
7. رساله دکترای مهندس فرید زاهدی و رساله دکترای محمد بنی هاشمی (متن فرانسه)، 1968 میلادی.
8. گزارش شماره 19 تجهیز حوزه آبریز سفیدرود، وزارت نیرو، اداره کل آبهای سطحی، 1349، شماره* 903.
9. تغییرات سفیدرود بعد از ساختن سد سفیدرود سد تاریک و سد سنگر، گزارش بلانشه و گزارش ئیدرولیک رودها، ژان دووازن (متن فرانسه)، 1969 میلادی، شماره* 854.
10. گزارش دکتر واردیکف کارشناس مسائل آبزیان (متن فرانسه)، سازمان تحقیقات شیلات انزلی، 1965 میلادی.
11. گزارش مطالعات حفاظت خاک و آبخیزداری حوضه آبریز سفیدرود، مهندسین مشاور «سوگراه» مشاور دفتر حفاظت خاک و آبخیزداری وزارت کشاورزی و تعاون روستائی (متن فرانسه)، 1351، شماره* 896.
12. گزارش عملیات رسوب‌زدائی، کمیته رسوب‌زدائی شرکت سهامی آب گیلان، وزارت نیرو، تهران 1363.
13. گزارش رسوبهای مخزن سد سفیدرود، مرکز تحقیقات و کاربرد مواد رادیوآکتیو، سازمان انرژی اتمی، 1354، شماره* 1067.
14. رساله دکترای مهندس اسماعیل طلوعی (متن انگلیسی)، دانشگاه بیرمنگام انگلستان (رسوب‌گذاری و رسوب‌زدائی مخازن)، 1989 میلادی.
15. ویژگیهای دستوری و فرهنگ واژه‌های گیلکی، جهانگیر سرتیپ‌پور، انتشارات گیلکان، رشت 1369.
16. فرهنگ اساطیر یونان و رم، پیرگریمال، ترجمه دکتر احمد بهمنش، انتشارات دانشگاه تهران، 1367.
17. دریای مازندران، مهندس احمد بریمانی، انتشارات دانشگاه تهران، 1355.
18. مقاله مسئله دریای خزر، د. یا. راتکویچ، مجله شماره 15، وادوی رسورسی، انستیتو مسائل آب آکادمی شوروی (متن روسی)، 1980 میلادی.
19. مقاله مدل ریاضی بیلان آبی دریای خزر (متن انگلیسی)، و. خومرکی، 1980 میلادی.
20. گزارش فنی پروفسور یانوش اولد، کارشناس سازمان خوار و بار جهانی، نشریه فنی سازمان تحقیقاتی شیلات انزلی، 1369.
21. اطلس جغرافیائی اتحاد جماهیر شوروی (متن روسی)، 1989 میلادی.
22. بررسی دهانه رودخانه‌ها و اراضی ساحلی و کف دریا در ناحیه آبهای ساحلی شمالی دریای خزر، انستیتو مسائل آبی آکادمی علوم شوروی (متن انگلیسی)، 1976 میلادی.
23. طبقه‌بندی تالابهای ایالات متحده آمریکا، وزارت داخله، سرویس حیات وحش و ماهی، 1979 میلادی.
24. گزارش مطالعات لیمنولوژیک تالاب انزلی، کنت و ساراکیمبال، مشاورین شرکت سهامی شیلات، 1350 و سازمان حفاظت محیط زیست، 1353.
25. طرح احیای تالاب انزلی (پیلوت)، وزارت جهاد سازندگی، 1365.
26. قطعنامه سمینار حفاظت تالاب انزلی در سال 1359 از گزارش طرح احیای تالاب انزلی جهاد سازندگی گیلان در سال 1360.
27. رهیافتهای استفاده از زمین در اراضی تالابی جهان، پ. نوسکی، ن. نوسکی و کوپن، انتشارات اتحاد بین الملل حفاظت طبیعت و منابع طبیعی، 1987 میلادی.
28. گزارش دکتر هولچیک کارشناس سازمان خواربار جهانی، سازمان تحقیقات شیلات انزلی، 1990 میلادی.
29. رساله پایان تحصیلی مربوط به تالاب شیخعلی کلایه (غیر مشخص).
30. سیستمهای انتقالی (رسوبی)، ریچارد- ای و دایوس جی- آر، 1983 میلادی.
31. گزارشات مهندسین مشاور «رویش- سوگراه» مطالعات قطب کشاورزی گیلان طرح راهنمای توسعه عمرانی و کشاورزی و دامپروری گیلان (انگلیسی)، 1975 میلادی.
32. گزارش مطالعات ئیدرولوژی سفیدرود، مهندسین مشاور «اتکو- افر» (متن فرانسوی)، 1959 میلادی.
33. گزارش مهندسین مشاور «کتها- سوگراه» (متن فرانسوی)، 1960 میلادی.
34. خلاصه طرح عمران دشت گیلان شبکه آبیاری سفیدرود، ترجمه مهندس ابو القاسم اقطاعی، تهران، وزارت آب و برق، سازمان آب و برق منطقه‌ای سفیدرود، شماره* 1136.
35. گزارش شماره ت- ای- ار 7084 شرکت مهندسین مشاور «کتها- سوگراه»، مشاور عمران ئیدرولیک جلگه گیلان (متن فرانسوی)، 1958 میلادی.
36. گزارش ژ- 3 «گید- سوگراه» به سازمان آب منطقه‌ای شمال، لوفلاک، 1356، شماره* 1138.
37. گزارش پیش‌طرح واحدهای عمرانی د شماره 06- 5 مورخ مارس 1975 میلادی، مهندسین مشاور «گید- سوگراه» (متن فرانسوی).
38. گزارش انحراف شمرود و تعریض حشمت‌رود، مهندسین مشاور «گید- سوگراه» (متن فرانسوی)، 1350 و گزارش مطالعات مرحله اول طرح انحراف و هدایت رودخانه شمرود و زاکلی‌بر، مهندسین مشاور «پندام»، 1969 میلادی.
39. گزارش پیش‌طرح واحدهای عمرانی «ژ»، مهندسین مشاور «سوگراه- گید»، شماره* 6000 (متن فرانسوی)، 1979 میلادی.
40. گزارش مطالعات اولیه آبرسانی شهرهای شمال رشت- انزلی، مهندسین مشاور «پاتاوا» 1356.
41. گزارش مطالعات ادامه کانال سمت چپ سد سنگر، «گید- سوگراه» (متن فرانسوی)، 1356.
42. گزارش کمیته فنی ستاد هماهنگی آب کشاورزی شبکه فرعی آبیاری و زهکشی، 1362، شماره* 1140.
43. گزارش نیازهای آبی پایاب سفیدرود منضم به نامه شماره 11422/ 13 مورخ 10/ 10/ 63، مهندسین مشاور «مهاب- قدس».
44. گزارش امکانات فعلی و آتی بهره‌برداری از مخزن سد سفیدرود، «مهاب- قدس»، شهریور 1364.
45. تدابیر و تشکیلات برای تأمین آب شهری، انتشارات منابع آب فورت کالین ایالات متحده آمریکا، ویکتور- ای- کلرز و الکساندر- بی- بیگلر، 1975 میلادی.
46. منابع و مسائل آب در ایران، دکتر پرویز کردوانی، انتشارات آگاه، تهران 1363.
47. گزارش کمیته رسوب‌زدایی شرکت سهامی آب منطقه‌ای گیلان به نقل از نشریات کمیته بین المللی سدهای بزرگ، 1364.
ص: 250
کانال بتنی روی سطح زمین- قسمت خروجی از تونل آب‌بر فومنات.
آبگیرهای (باماسک مضاعف) دهانه کانال سمت چپ سد سنگر- و سرریزهای نوک‌اردکی خمام‌رود.
ص: 251
صورتهای مختلف فرسایش خاک در حوضه آبریز رود قزل‌اوزن. (مأخذ: گزارش مهندسین مشاور سوگراه- مشاور حفاظت خاک و آبخیزداری)
موضع سد استور در بستر رود قزل‌اوزن.
ص: 252
فرسایش و ریزش دیواره رسوبی رود قزل‌اوزن.
بستر بزرگ و فعال سفیدرود در قطعه نزدیک به مصب (دریای خزر).
تاسیسات آبگیر «رود دیسام» از کانال سمت راست سنگر- سرریز و فشارشکن و کانال روگذر و پل سیفون در طرحهای پیشرفته و دیدنی شبکه آبیاری سفیدرود.
ص: 253
ساختمان سدّ سفیدرود در آذرماه 1333 آغاز گردید و در بهمن‌ماه 1339 پایان یافت. بهره‌برداری از این سدّ در اردیبهشت‌ماه 1341 شروع شد. بدین‌ترتیب کارهای ساختمانی آن 74 ماه به طول انجامید.
ارتفاع سدّ تا کف رود در حالت طبیعی 92 متر و تا پی سدّ 106 متر است. 27 پایه، سدّ سفیدرود را استوار کرده که عرض بزرگترین آنها به 100 متر می‌رسد. طول تاج سدّ 425 متر، سطح مخزن حدود 56 کیلومتر مربع، سطح زیر کشت در مرحله نهائی 000/ 240 هکتار است.
سدّ مخزنی سفیدرود در شهر منجیل؛ نمائی از قسمت بالای مخزن سدّ وقتی که مخزن به‌طور کامل آبگیری شده است.
سدّ انحرافی تاریک روی سفیدرود، برای هدایت آب در تونل آب‌بر فومن. نمای مقابل سدّ درحالی‌که دریچه‌های قطاعی سدّ کاملا باز است.
سدّ انحرافی تاریک؛ نمائی از پشت سدّ و رسوبهای جمع شده در آن هنگامی که فصل آبیاری پایان یافته و سدّ عملی انجام نمی‌دهد.
سدّ انحرافی سنگر روی سفیدرود؛ نمائی از پشت سدّ در حال آبگیری کامل. این سدّ قسمت عمده آب سفیدرود را برای آبیاری شالیزارهای اراضی جلگه‌ای شرق و غرب سفیدرود، در دو کانال اصلی سمت راست و چپ تقسیم می‌نماید.
دهانه آبگیر حوضچه رسوب‌گیر سمت چپ سدّ سنگر.
ص: 254
نمای دیگری از کانالهای بتونی روگذر رود سیاه‌مزگی، روی رودهای فومن.
دهانه‌های آبگیر حوضچه رسوب‌گیر، حوضچه رسوب‌گیر و دهانه‌های آبگیر کانال سمت راست سد انحرافی سنگر. (به ترتیب از دور به نزدیک.)
قطعه اول کانال اصلی سمت راست سدّ سنگر.
کانال نیم لوله بتونی روی پایه، نوع کانالهای درجه 3 و 4 شبکه آبیاری سفیدرود- فومنات.
ص: 255
سدّ انحرافی کیسم (قوام السلطنه) روی رود دیسام برای هدایت آب دیسام به نهر آبیاری حشمت‌رود؛ نمائی از سراب.
سدّ انحرافی پسیخان روی رود پسیخان در محل پسیخان، سمت بالای جاده اصلی رشت، صومعه‌سرا و فومن.
ص: 256
سدّ انحرافی شاخ‌رز (رود جمعه‌بازار)
اسکله گمرک بندر انزلی؛ کشتی در حال بارگیری و قایق تفریحی.
ص: 257
تالاب انزلی، شنبه‌بازار روگا. نمائی از پشت بازار و دکانهای ماهی‌فروشی.
آبگیرهای کوچک و زیبای داخل تالاب انزلی، نیزارهای کناره و برگهای شناور لاله‌های آبی.
پل قدیمی بر روی لنگرود رودخان در شهر لنگرود
ص: 258
پیشروی دریای خزر و بالا آمدن آب غیر از خسارات و دگرگونیهای فیزیکی زیانهای دیگری را نیز بدنبال دارد.
عکسها پیشروی دریا را در سواحل آستارا نشان می‌دهد.
ص: 259